یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

انقلابی متفاوت


انقلابی متفاوت

«چگونگی» پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ۱۳۵۶

مشخص کردن روز یا حادثه یی به عنوان سرآغاز «بسیج انقلابی مردم» ایران، موضوعی بحث انگیز است؛ موضوعی که به قول برینگتن در انقلاب های فرانسه، روسیه و چین نیز مناقشه انگیز بوده و حتی میان انقلابیون بر سر آن توافق نبود. (برینگتن، ۱۹۶۵؛ ۲۵) این اختلاف نظرها بدین خاطر است که یک انقلاب پدیده یی چندبعدی و تاریخی است که می تواند سال ها در بطن جامعه حضور داشته باشد و تنها در فرصت هایی استثنایی و حتی غیرمنتظره خود را به شکل یک بسیج انقلابی توفنده نشان دهد.۱ (بنتام ۱۹۹۲؛ ۲۲۰) با این همه آنچه که در مورد بسیج انقلابی مردم ایران کمتر مورد مناقشه است این است که تقریباً از تابستان ۱۳۵۶ اقشار شهری، با شعارهای سیاسی - مذهبی به رهبری امام خمینی (ره) به تدریج در اعتراض به حکومت پهلوی بسیج شدند و به رغم اتخاذ سیاست های گوناگون مسالمت آمیز و خشن شاه، از شدت و اندازه امواج این بسیج انقلابی در فاصله یک و نیم سال کاسته نشد بلکه سهمگین تر شد و تداوم پیدا کرد. نهایتاً قدرت سیاسی حکومت در برابر قدرت اجتماعی ناشی از بسیج توده های عظیم مردمی توان مقاومت نیافت و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رژیم سابق سقوط کرد و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

از چشم انداز ادبیات جامعه شناسی انقلاب برای شناخت و تحلیل بسیج میلیونی مردم ایران به سه نوع تبیین می توان متوسل شد. نوع اول در پاسخ به «چرایی» شکل گیری بسیج انقلابی است. تبیین مذکور به تبیین «علی» معروف است که رایج ترین تبیین در نظریات جامعه شناسی انقلاب است.۲ نوع دوم پاسخ به سوال «چگونگی» شکل گیری بسیج انقلابی است که نظریه اسملسر یک نمونه کلاسیک در این زمینه است. (گیدنز؛ ۶۷۵-۶۷۳) نوع سوم تبیین، سوال از پیامدهای بسیج انقلابی است که هنوز مراحل آغازین خود را در مطالعات جامعه شناسی انقلاب می گذراند. هدف اصلی این مقاله تبیین بسیج انقلابی مردم ایران از نوع دوم است.۳ البته در این تبیین، نگارنده از نظریه «فشار ساختاری» اسملسر و رویکرد نظری کارکردگرایی او پیروی نمی کند بلکه از نظریه «بسیج منابع» سود می جوید که مبتنی بر رویکرد نظری «انتخاب عقلانی» است. طبق رویکرد و نظریه مذکور ممکن است سال ها پیش از بروز امواج اعتراضات مردمی، شرایط ساختاری جامعه و حتی میزان نارضایتی های مردم بالا باشد اما انقلابی در جامعه رخ ندهد. حتی وقتی امواج انقلابی اعتراضات مردمی هم به راه می افتد این اعتراضات صرفاً ناشی از یک سلسله رخدادهای واکنشی و کور نسبت به شرایط سخت و رنج آور موجود نیست بلکه این امواج ناشی از توانایی مخالفان در استفاده از امکانات (اعم از مادی و معنوی) و «فرصت های سیاسی» در بسیج مردم علیه حکومت است، در چنین وضعیتی اگر اکثریت مردم احساس کنند در اقدام اعتراضی علیه حکومت هزینه زیادی متوجه آنها نمی شود آنگاه علاقه مند می شوند به منظور تغییر و بهبود زندگی و ارتقای کرامت شان جذب انقلاب شوند.

در رویکرد فوق منظور این نیست که آن دسته از ساختارهای اجتماعی که با جنبش های انقلابی و توده یی (مثل ساختار اتمیزه جامعه ایران که در نتیجه سیاست های نوسازی نیم قرنه پهلوی به وجود آمده بود) تناظر دارد، نادیده گرفته یا نفی شود. بلکه سخن اصلی این است که صرف تاکید بر ساختارهای مناسب انقلاب توضیح دهنده چگونگی شکل گیری و خصوصاً پیروزی انقلاب نیست و لذا توجه به متغیرهای موجود در نظریه بسیج منابع تا حدودی راهگشا است.۴ در نظریه مذکور متغیرهایی برجسته می شوند که اگر بخواهیم این متغیرها را در ربط با روند شکل گیری بسیج انقلابی در ایران مورد توجه قرار دهیم باید به سوالات ذیل پاسخ دهیم؛ در چه فرصت هایی و در جریان چه وقایعی انقلابیون از امکانات مادی و معنوی خود (مانند ایدئولوژی انقلابی و سازماندهی محافل مذهبی) استفاده کردند؟ چگونه هسته بسیج گر (در این مقاله به مسلمانان انقلابی مذکور که مجهز به ایدئولوژی و سازماندهی و رهبری بودند «هسته بسیج گر مردم» گفته می شود) توانست نیروهای غیرمذهبی مخالف رژیم پهلوی را با هم هماهنگ کند ؟ چگونه این هسته بسیج گر توانست میلیون ها نفر را در سراسر شهرهای بزرگ علیه حکومت بسیج کند؟ چگونه حکومت پهلوی به رغم تعویض پنج کابینه و حتی تشکیل کابینه نظامی، نتوانست آن هسته بسیج گر را از کار بیندازد یا موفق به ائتلاف با آن بشود؟ چگونه کارمندان سازمان های اداری تحت تاثیر امواج میلیونی مردم به صف انقلاب پیوستند؟ چگونه موج های مردمی انقلاب با فریاد الله اکبر در دوران حاکمیت دوگانه بدون توسل به عملیات نظامی، نیروی ارتش را به صف انقلاب کشاند و انقلاب به پیروزی رسید؟ در پاسخ به سوالات مذکور ابتدا صحنه سیاسی قبل از تابستان سال ۵۶ توصیف شده، سپس در سه مرحله زمانی، نحوه شکل گیری انقلاب توضیح داده می شود. در مرحله اول فرصت ها و وقایع موثر در تکوین «هسته بسیج گر» تبیین می شود. در مرحله دوم چگونگی شکل گیری «بسیج میلیونی» توسط هسته بسیج گر و در مرحله سوم شکل گیری «حاکمیت دوگانه» و چگونگی پیروزی انقلاب توضیح داده می شود.۵

● صحنه سیاسی (قبل از تابستان ۱۳۵۶)

▪ جبهه حاکمان؛ در این زمان در میان دولتمردان، نگرانی اساسی از استحکام پایه های حکومت پهلوی که از ویژگی های حکومت بسته است به ذهن مقامات خطور نمی کرد نگرانی های مهم در این زمان شایعه فساد اداری و افزایش قیمت ها خصوصاً هزینه مسکن بود که تا حدودی ذهن مسوولان را به خود مشغول کرده بود (آموزگار ۱۹۹۳؛ ۱۰-۷). این نگرانی ها برای محمدرضاشاه، که رخدادهای جنبش ملی نفت ایران (۱۳۳۲)، قیام مردمی ۱۵ خرداد (۱۳۴۲) و مبارزه مسلحانه گروه های چریکی مجاهدین و فداییان خلق (در آغاز دهه ۵۰) را پشت سر گذاشته بود مسائل هول انگیزی نبود. شاه با اینکه یاران نزدیک خود را که در بحران ها به او کمک می کردند همچون دکتر اقبال وزیر نفت و علم وزیر دربار از دست داده بود، چشم انداز موفقی را برای آینده کشور می دید (فردوست ۱۳۷۰، جلد اول؛ ۵۶۷). در این دوران، نارضایتی های نیروهای اجتماعی و سیاسی توسط تحلیلگران ساواک به تحریکات خارجی و ناراضیان بالفطره (خصوصاً کمونیست ها) تعبیر می شد.۶ لذا مقامات حکومتی صدای انقلاب را در جامعه نمی شنیدند. خصوصاً کسی احتمال نمی داد که صدای اعتراضات و انقلاب لحنی مذهبی داشته باشد. به قول همایون، وزیر کابینه وقت، «تا مدت ها دستگاه غحکومتف متوجه تشکیلات مذهبی نبود و حتی تبلیغات مذهبی نوعی «ایمن سازی جامعه» در مقابل خطر تبلیغاتی کمونیسم تلقی می شد.» (همان)

▪ جبهه مخالفین؛ در جبهه مخالفین وضع نیروهای سیاسی سکولار متشتت و وضع نیروهای مذهبی رو به انسجام بود. رهبران جبهه ملی، که بر مبنای قانون اساسی به وضع موجود معترض بودند، در میان روشنفکران و تحصیلکردگان جوان که بر ایدئولوژی انقلابی (مارکسیسم انقلابی) تاکید می کردند منزلت و اعتباری نداشتند. از طرفی اعضای سازمان چریک های فدایی خلق به عنوان تجسم مارکسیسم انقلابی توسط ساواک دستگیر یا مرعوب شده بودند و عمده فعالیت آنها به صورت مخفی در محیط های دانشجویی بود. اعضای بانفوذ کانون نویسندگان هنوز نتوانسته بودند تشکلی منسجم ایجاد کنند. آنها بر سر چگونگی مبارزه با حکومت، به شیوه مسلحانه یا شیوه سیاسی، اختلاف های اساسی داشتند. (ثقفی ۱۳۷۴؛ ۳۳-۷) غیر از نقاط ضعف مذکور نیروهای سکولار مخالف حکومت در درون قشرهای سنتی جامعه مثل بازاریان و روحانیون فاقد پایگاه اجتماعی بودند. مهم ترین ابزار سازماندهی آنها محافل غیررسمی روشنفکری و دانشجویی بود اما نیروهای مذهبی وضع دیگری داشتند.

در این دوران شاهد نزدیکی و حتی همدلی جوانان مسلمان انقلابی (خصوصاً دانشجویان) و روحانیون مبارز با یکدیگر هستیم.۷ به عنوان مثال، دانشجویان مسلمان در جلسات مذهبی که با سخنرانی روحانیون مبارز برگزار می شد شرکت می کردند مانند جلسات مساجد قبا، کانون توحید و الهادی در تهران و نمونه مشابه آنها در شهرهای بزرگ مثل اصفهان، شیراز، مشهد. این نزدیکی روحانیون و دانشجویان، که به یک مکتب انقلابی انسان ساز و جامعه ساز معتقد بودند، در آن زمان فوق العاده حائز اهمیت بود، لذا باید توضیح داد تحت چه شرایطی این نزدیکی اتفاق افتاد؟ در آغاز دهه ۵۰ در وضعیتی که هم جوانان انقلابی و هم روحانیون مبارز در معرض فضای ایدئولوژی اسلامی با جهت گیری های انقلابی قرار داشتند، وقایعی در درون سازمان مجاهدین خلق اتفاق افتاد که به یکپارچگی آنان کمک کرد. در آغاز دهه پنجاه و در اوج خفقان سیاسی که سازمان مجاهدین علیه حکومت پهلوی دست به مبارزه مسلحانه زده بود، اعضای این سازمان در میان جوانان مسلمان انقلابی و حتی در میان روحانیون مبارز، به عنوان افرادی تلقی می شدند که صداقت خود را با خون خود در عمل به اثبات رسانده و «الگوی انقلابی زمانه» محسوب می شدند، اما پس از دستگیری و اعدام سران سازمان مجاهدین خلق توسط حکومت پهلوی دو حادثه مهم در درون سازمان مخفی این تشکیلات اتفاق افتاد که نقش به بسزایی در رویگردانی جوانان مسلمانان انقلابی از سازمان مجاهدین داشت و آنها را به روحانیان نزدیک تر کرد.

اولین حادثه تغییر مواضع ایدئولوژیکی از ایدئولوژی اسلامی به ایدئولوژی مارکسیستی (به عنوان تنها مکتب علمی مبارزه) در این سازمان بود. مجاهدین مارکسیست شده بعداً چندین تن از عناصر وفادار به اسلام این سازمان مانند مجید شریف واقفی را که در برابر تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین مقاومت می کردند تصفیه سازمانی کرده و به شهادت رساندند.۸ حادثه دوم شایعه وجود روابط نامشروع بین پاره یی از مردان و زنان درون سازمان بود. این دو حادثه اثر عمیقی بر روحیه جوانان مسلمان و انقلابی که دارای احساسات پاک دینی و انقلابی بودند گذاشت. در مقابل این دو حادثه، جوانان مسلمان شاهد فعالیت های فرهنگی شخصیت های مبارز روحانی (که اغلب آنها از شاگردان امام خمینی بوده و راه او را به لحاظ سیاسی و فکری پس از سال ۴۲ ادامه می دادند) بودند. شاگردان مذکور یا همچون حجت الاسلام سعیدی و غفاری در زیر شکنجه های ساواک شهید شده بودند یا همچون آیت الله طالقانی، منتظری، مهدوی کنی و حجت الاسلام حجتی کرمانی و رفسنجانی در زندان های شاه در بند بودند یا همچون حجت الاسلام خامنه یی غآیت الله خامنه یی رهبر معظم انقلابف و خلخالی در تبعید به سر می بردند یا همچون آیت الله مطهری و مفتح و موسوی اردبیلی در تهران مشغول فعالیت های فرهنگی - اسلامی بودند، لذا رفته رفته جوانان انقلابی که روزی اوج ایثارگری خود را در این می دیدند که بتوانند به عضویت سازمان مجاهدین درآیند و در نبرد مسلحانه شرکت کنند ترجیح می دادند در مباحث روحانیون مبارز در محافل مذهبی شرکت کنند، با آنان همدلی کنند و در مباحث فکری، عقیدتی و ایدئولوژیکی تامل بیشتری انجام دهند.بدین ترتیب نفس این اتحاد (بین تحصیلکردگان مذهبی و روحانی) پدیده نادری بود که حتی در نهضت ملی نفت ایران و نهضت مردمی ۱۵ خرداد به این غلظت اتفاق نیفتاده بود. با این وصف و به رغم اهمیت نزدیکی تحصیلکردگان مسلمان با روحانیون مبارز، نکته ظریف این است که تا بهار سال ۵۶ در صحنه سیاسی هنوز «هسته بسیج گری» که بتواند توده های مسلمان شهری را علیه حکومت بسیج کند تشکیل نشده بود.

حمیدرضا جلائی پور

پی نوشت ها؛

۱- برای آشنایی با یک نمونه نظریه پردازی تاریخی درباره انقلاب به نظریه کریجی مراجعه کنید. او حداقل گذر از شش مرحله را از سال های پیش از وقوع انقلاب در شش انقلاب پیروز نشان داده است (راش؛ ۲۴۴-۲۴۲).

۲- برای آگاهی از بحث های تفصیلی درباره انواع تبیین انقلاب مراجعه به نظرات گلدستون سودمند است (گلدستون، ۲۰۰۳).

۳- هدف از تفکیک تبیین انقلاب به سه تبیین «علٌی»، «چگونگی» و «پیامدی» پیشبرد منظم تر بحث در کنکاش درباره انقلاب است. به بیان دیگر این طور نیست که انواع سه گانه تبیین، سه جزیره جدا از هم باشند و با یکدیگر مربوط نباشند. به عنوان نمونه همچنان که در همین مقاله خواهید دید وقتی چگونگی شکل گیری (یا شرایط و علل کوتاه مدت) انقلاب اسلامی توضیح داده می شود ممکن است این سوال مطرح شود که چرا چنین موقعیت مناسبی برای بسیج انقلابی توده های مردم در سال های پیش از انقلاب فراهم نشد. برای پاسخ به این سوال، به تبیین های علٌی (یا شرایط و علل بلندمدت) احتیاج داریم. یا وقتی درباره یکی از پیامدهای همه انقلاب ها، که استقرار یک حکومت مقتدرتر و عظیم تر از حکومت سابق است، بحث می شود، فهم بهتر این پدیده پساانقلابی به آگاهی از تبیین های «علٌی» و «چگونگی» نیاز دارد.

۴- البته درباره نظریه بسیج منابع حداقل سه قرائت مسلط وجود دارد. برای آگاهی از آنها به کتاب جامعه شناسی جنبش های اجتماعی نگاه کنید (جلایی پور؛ ۶۶-۴۸).

۵- روش مطالعه در این مقاله استفاده از منابع کتابخانه یی، مشاهده و مصاحبه های مستقیم نگارنده است. همین جا نیز تاکید کنم که در تقسیم بندی زمانی این مقاله از مطالعه احمد اشرف، درباره وقایع انقلاب اسلامی الهام گرفته ام.

۶- نگاه کنید به مصاحبه بی بی سی با داریوش همایون، وزیر کابینه حکومت پهلوی، در دوم فوریه ۱۹۹۰ (باقی؛ ۱۳۷۲).

۷- به یک معنا می توان گفت در این دوران موج جدید و متنوعی از نواندیشی دینی با گرایشات سیاسی- انقلابی، پس از آرام گرفتن امواج قبلی نواندیشی، به راه افتاده بود. موج های قبلی در حول و حوش مجالس آموزشی و دینی آیت الله طالقانی در مسجد هدایت، مهندس بازرگان در جامعه مهندسین در مسجدالجواد بود. جریان نواندیشی دینی در حسینیه ارشاد از ۱۳۴۶ به تدریج رونق گرفت و با سخنرانی های پی درپی دکتر شریعتی تا سال ۱۳۵۰ به اوج خود رسید. در مراکز مذکور دانشگاهیان مسلمان و روحانیان نوگرا شرکت می کردند و مارکسیسم و مدرنیسم وابسته پهلوی و اسلام سنتی را نقد می کردند.

۸- مجید شریف وافقی به دست افراد مارکسیست شده سازمان مجاهدین به طرز فجیعی به قتل رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دانشگاه آریامهر که از دانشگاه های معتبر و فنی ایران بود به نام ایشان، که دانشجوی این دانشگاه بود، نامگذاری شد. این نامگذاری که درست در روزهای آغازین پیروزی انقلاب صورت گرفت، اهمیت و ارزش شهید شریف وافقی را در میان دانشجویان مذهبی و انقلابی نشان می دهد. همچنین این نامگذاری، میزان نفرت دانشجویان مذهبی از سازمان مجاهدین را، که در مواضع ایدئولوژیک به اسلام پشت کرده بود، نشان می داد.

۹- ازشصت مصاحبه یی که نگارنده با دانشجویان اسلامی و سیاسی آن دوره انجام داده است پنجاه نفر آنها از انحراف اعضای سازمان مجاهدین به شدت ناراحت و عصبانی بودند. دانشجویان مصاحبه شونده در همین دوران در مجالسی که روحانیون مبارز در آن سخنرانی می کردند، خصوصاً در مجالس سخنرانی آیت الله مطهری، شرکت می کردند.

۱- مصاحبه بی بی سی با سنجابی، رهبر جبهه ملی، نهم مارس، ۱۹۹۰ (باقی).

۲- در ماه های آخر انقلاب، امام خمینی بیش از نود سخنرانی، پیام و مصاحبه انجام داده است. در این مصاحبه ها و پیام ها هیچگاه امام سخن تندی (بر خلاف هواداران انقلابی سازمان های چریکی مثل مجاهدین خلق و سازمان چریک های فدایی خلق) علیه ارتش به کار نبرد. (صحیفه نور، جلد دوم؛ ۲۹۷-۶۱۰، جلد سوم، ۲۲۴-۱)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید