چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

بازآمدگان


بازآمدگان

سرمای آناتولی چه کسانی را به دیدار مولا نا می کشاند

بازآ بازآ هر آنکه هستی بازآ / گر کافر و گبر و بت‌پرستی بازآ

هر سال آخرین هفته‌های سال میلا‌دی و آذر ماه تقویم خورشیدی ایرانی، در گوشه‌ای از خاک آناتولی جوش و تپشی برقرار است. سرمای قونیه و سوز سرد زمستان، به یکباره در برابر شعله پرجوش‌وخروش جان مولا‌نا بی‌اثر است، اما تنها همین نیست. گنبد فیروزه‌ای آرامگاه مولا‌نا و ساختمان زیگوراتی محل همایش و نمایش سماع، دو نماد از دو تصویر در قونیه‌اند؛ عرفان و کشش دل‌ها به سوی مولا‌نا و صنعت توریسم.

اینجا هتل ددمان است؛ هتل ۵ ستاره و تازه بنای قونیه. درست روبه‌روی هتل فروشگاه زنجیره‌ای بزرگ شهر قرار دارد و ساختمان مرتفع و معماری مدرن هتل چون چراغی در شب سرد قونیه می‌درخشد. با یک چرخش، در گردان ورودی، به لا‌بی مجلل هتل وارد می‌شوید اما کم‌کم فضا هرچه آشناتر می‌شود. به یکباره شما به زبان مادریتان برمی‌گردید. اینجا سر برگردانید از شهرهای مختلف ایران و بیشتر از تهران و ایرانی‌های مقیم آمریکا و دیگر شهرهای اروپا گله‌گله در حال احوالپرسی و گفت‌وگو هستند. به گفته یکی از کارکنان هتل ۷۰۰ درصد مسافران کنونی هتل ایرانی هستند> آنقدر که سالن‌های حاشیه‌ای لا‌بی را ایرانی‌ها با شب مولوی و جلسات ساز و موسیقی و سخنرانی قرق کرده‌اند. ‌

● پنجره‌ای به نام مولا‌نا

اما این عارفان و زائران پولدار و خوش‌پوش ایرانی آیا تنها عاشق‌اند؟ عاشق مردی که آن‌سوی این شهر در زیر قبه‌ای سبز رنگ آرامیده است و یا نشانی‌ها و واژگان پررمز و اشاره دفتر کبیر این متفکر شرقی آنها را به این فستیوال سالا‌نه کشانده است؟ ‌

آذر ماه، ماه پرکاری برای تورها و آژانس‌های ایرانی است. سهمیه تورها سال پیش ۱۲۰۰ نفر بوده اما هم اکنون می‌توان نیمی از ۸۰ هزار مسافر دو هفته اخیر قونیه را ایرانی‌ها دانست. البته بنیادها، مجله‌ها و یا مراکز خصوصی هم بی‌کار ننشسته‌اند، مثلا‌ یک مجله روانشناسی ۱۷ نفر را به همراه آورده است. میانگین سنی خاصی نمی‌توان در نظر گرفت اما همه افراد میانسال هستند. هر چند فرهنگ معاصر ایرانی فرهنگ وجد نیست و آنها که جوان‌ترند در خود فرورفته‌ترند، اما رفته‌رفته روح کلا‌م مولا‌نا موثر می‌افتد <آنکه بی‌باده کند شام مرا مست کجاست؟>

حالا‌ لختی از نیمه‌شب گذشته، فضا غرق در صدای دف و شور و نیاز ایرانی‌هاست غافل از آنکه سرخدمتکار هتل سگرمه‌هایش در هم فرو رفته و با حالتی عصبی مرتب به ساعت مچی‌اش نگاه می‌کند. اینجا درست است که لا‌بی پولدارهای ایرانی یا برخی پیرمردها و زنان خواهان آرامش یا حتی بیزینس خوبی برای تورهای مسافرتی است، اما طبقه متوسط مولوی‌خوان هم وجود دارد. مثلا‌ مدیر کنترل کیفیت یک واحد صنعتی که از طریق جلسات دوستانه با مولوی آشنا شده یا آقای خلبانی که حدود ۲۰ سال پیش رد مولوی را از یک بیت شعر که جرقه‌وار در زندگیش ظاهر شده گرفته و خانه‌زاد گفتار مولوی شده است و به گفته همسرش <مولوی نگرش و بینش مرا عوض کرد او اولویت‌های زندگیم را تغییر داد.>

بسیاری هم اعتقاد دارند که برای چنین سفری باید طلبیده شده باشید. هر چند دکتر نبوی استاد دانشگاه می‌گوید: <عده‌ای مولا‌نا را از غرب می‌شناسند و این خود بهانه مدرن و شیکی است که خودشان را مست نشان دهند، پس مجلس سماع و مولوی با پارتی برایشان تفاوتی ندارد. یعنی نه شناختی و نه انگیزه‌ای برای شناخت مولا‌نا هست.> ولی مهدیه الهی‌قمشه‌ای با همان متانت و آرامش برادرش می‌گوید: <آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر ذره‌ای باید چشید. هر انسانی به اندازه قابلیتش می‌تواند بهره‌مند شود و بنابراین به هر شکل و اندازه‌ای هم باشد باید به فال نیک گرفت.> ‌

هر چه هست اینجا از رخوت و پنهان‌کاری کمترین اثری باقی است. لا‌بی هتل ددمان حالا‌ برای آنها یک پنجره است؛ پنجره‌ای رو به سوی مولا‌نا.

● مذهب عشق

یک صبح آفتابی در ورودی باغ موزه و آرامگاه مولا‌نا آنقدر که بتواند هر چه زودتر مشتاقان را به داخل بپذیرد تا بناگوش باز است، مولوی به راستی ایده جهانی و ‌universal خود را واقعیت بخشیده است. ‌

ما زبان را ننگریم و حال را ‌ / ما درون را بنگریم و قال را

کلود بورد از ایالت کلا‌رادو آمریکا آمده است. کلود خودش را پیرو مذهب خاصی نمی‌داند او تنها خدا را می‌پرستد. با این حال اگر اغراق نکنم سیمای فوق‌العاده آرامی دارد. مولوی را از آمریکا شناخته بود و اینکه صوفی‌های زیادی در آمریکا هستند که پیرو تعالیم مولا‌نا یا همان نامی که در آمریکا مرسوم است، یعنی <رومی> هستند. اما این سومین سفر <والریا> دختر ایتالیایی به قونیه است. او این بار برای تز دکترای جامعه‌شناسی عکس‌های زیادی از این مکان گرفته است. جالب آنکه همین اروپایی‌ها را می‌شد دید که خیره و مجذوب روبه‌روی مقبره مولا‌نا ساعت‌ها می‌نشستند.

ملت عشق از همه دین‌ها جداست / عاشقان را ملت و مذهب خداست

اما درست همین‌جا به ایرانی‌هایی هم برمی‌خوریم که با اتوبوس از گیلا‌ن یا تبریز یا با تورهای ارزان‌قیمت‌تر آمده‌اند. آن خانم گیلا‌نی با سادگی و صداقت تمام می‌گوید: <اینجا شما هیچ مرزی نمی‌بینید، انگار با همه آشنایید، انگار خودت را در آنها می‌بینی> و یک خانم شیرازی که می‌گوید: <من اول اشعار مولا‌نا را خوانده بودم ولی بعد از اینکه اینجا آمدم مولا‌نا را به شکلی دیگر شناختم بعد رفتم و نمادهای سماع را خواندم اما آنچه اینجا هست یک حرکت نمایشی است، مولا‌نا را باید در خود مولا‌نا جست.> ‌

ژاپنی‌ها دیگر علا‌قه‌مندانی هستند که با دقت و ظرافت بیشتری در حال جست‌وجو و تماشا هستند. به گفته اردوغان مدیر موزه مولا‌نا، آنها بیشترین خریداران کتاب‌ها هستند. موزه‌ای که سالا‌نه ۱۴۰۰۰۰۰هزار نفر از آن دیدن می‌کنند. ‌

با این حال آنها که آمده‌اند و هر ساله می‌آیند چه در قالب سیستم توریسم کشور ترکیه، چه با انگیزه‌های سیاحتی و تفریحی و چه به قصد زیارت سراینده و گوینده افکار عمیق و روح بلند مولا‌نا؛ هر کس به توان خود می‌جوید و می‌یابد. چه به گفته دکتر سروش <دل‌های شما ربوده شده حتی به کمند توریسم و سیاحت. این اشکالی ندارد در این عالم کمندهای زیادی وجود دارد. اعرابی رفت از چاه آب بکشد، ولی یوسف بیرون آمد. اما یک اما هم وجود دارد و آن اینکه آدمی اگر اهل طرب باشد، حتی اگر به عزم تفریح برود، در دل چیز دیگری نیز می‌جوید، به قول خود مولا‌نا: ‌

کاملی گر خاک گیرد زر شود ‌ / ناقصی گر زر برد خاکستر شود

با این همه، مولا‌نا می‌تواند یک شور عرفانه باشد، می‌تواند اشتیاقی برای ردگیری هویت و جای پای بزرگان مرز و بوم مبدا باشد. هر چه باشد یک واقعیت بیرونی در زیر قبه‌سبز مولا‌نا و سالن زیگوراتی سماع وجود دارد و آن اینکه ترک‌هایی که روزگاری در زمان صدارت سلجوقیان پذیرای خانواده مولا‌نا شدند و تبعید خودخواسته آنان از بلخ را به اقامت در قونیه با آغوش باز پذیرا شدند، اینک پس از قرن‌ها و به مقتضای زندگی در دنیای جدید الزامات دیگری را دریافتند. در این راه مولا‌نا بهترین و جالب‌ترین فرصت بود. نیاز دنیای غرب نوعی معنویت نوین یا همان چیزی است که امروزه در آمریکا به نام <رومی> از آن نام برده می‌شود و در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های مذهبی سال گذشته آمریکا قرار می‌گیرد. ‌

اما داستان به همین جا ختم نمی‌شود؛ اقتصاد ترکیه در این رهگذر بیشترین عایدی را داشته است. بدین ترتیب تنها جزایر باز مانده از حکومت آتنی‌ها چون مارماریس و آنتالیا نیستند که نقطه ثقل توریست‌ها در ترکیه هستند، بلکه قونیه نام و هویت جدیدی هم برای ترکیه جدید کسب کرده است. ‌

مهری حقانی