شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
مجله ویستا

چامه و جامه!


چامه و جامه!

شاعری، مدح حکمرانی کرد
این چنین رسم بود در اعیاد
واندر آن راستای مدح و ثنا
هرچه در چنته داشت، بیرون داد
شاه، در آرزوی خنده خویش‌
تا که رسم نوی کند بنیاد
داد دستور تا بیآوردند
کهنه …

شاعری، مدح حکمرانی کرد

این چنین رسم بود در اعیاد

واندر آن راستای مدح و ثنا

هرچه در چنته داشت، بیرون داد

شاه، در آرزوی خنده خویش‌

تا که رسم نوی کند بنیاد

داد دستور تا بیآوردند

کهنه پالان خر، کثیف و گشاد

وآنگه آن را به دوش آن شاعر

جای پاداش شعر او، بنهاد

شاعر بی‌نوای شرمنده‌

با چنین جلوه‌ای به راه افتاد

یکی از دوستان به وی برخورد

خنده‌ای کرد و گفت ای استاد

این چه آرایش لباس، توراست؟

وز کجا آمده‌ست این ابعاد؟

گفت رفتم به بزم شاهنشاه‌

تا کنم شعر خود بر او ایراد

بهترین <چامه>ام، بر او خواندم‌

بهترین <جامه>اش، به من، صله داد!!