جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معلم اخلاق در سپهر سیاست


معلم اخلاق در سپهر سیاست

زندگی آیت الله محمدعلی شاه آبادی, نمادی از مبارزه اخلاقی با رژیم پهلوی

سال ۱۲۹۲ هجری قمری در خانه‏‏ آیت‌الله میرزامحمدجواد حسین‌آبادی، کودکی چشم به جهان می‌گشاید که بعدها معلم برجسته عرفان و مبارزی خستگی‌ناپذیر توصیف می‌شود.

در دوره نوجوانی با تبعید ناحق پدر که خود فقیهی برجسته از اصفهان است، محمدعلی که اینک نوجوانی تیزهوش و کنجکاو شده است، پدر را همراهی می‏کند و در تهران مراحل علمی و بلوغ فکری خود را زیر نظر علمای وقت می گذراند، به گونه ای که در هجده سالگی به درجه‏ اجتهاد نائل می شود. سپس برای ادامه‏‏ تحصیلات و بهره‏مندی از محضر بزرگانی چون آخوندخراسانی راهی عتبات عالیات می شود و پس از هشت سال به ایران باز‏می‏گردد و در تهران به ترویج معارف ناب محمدی می پردازد. آن گاه به مدت هفت سال در شهر قم سکنی می گزیند. در همین سال ها امام خمینی(ره) به منزله‏ گنجی نهان او را کشف می‏کند و آوازه‏ او بر سر زبان ها می افتد. وی پس از آن سال ها به تهران باز‏می‏گردد و باقیمانده‏ عمرش را در راه ارشاد مردم سپری می کند.

در وصف سلوک معنوی آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی که پدر شهید مهدی شاه آبادی است، خاطرات بسیاری نقل شده است. با این حال در کنار این مقامات معنوی، فعالیت های اجتماعی و تلاش های وی در جهت رفاه حال عموم مردم قابل توجه است. اقدامات مبتکرانه ای همچون تأسیس صندوق های قرض الحسنه، تشکیل شرکت مخمّس، تأسیس مدرسه ای برای نوجوانان و تأسیس هیات های سیاری که در آن روزگار از اهمیت ویژه ای برخوردار بود از جمله فعالیت‏های اجتماعی این عالم مبارز به شمار می‏آید.

بنابراین بزرگ ترین ویژگی مرحوم آیت الله محمدعلی شاه آبادی که او را از برخی عرفا متمایز می کرد، حضور او در صحنه‏ مبارزات سیاسی و اجتماعی عصر خویش بود. از همین رو حضرت امام خمینی(ره) درمورد این مجاهد نستوه می فرماید: «مرحوم آیت الله شاه آبادی، علاوه بر آن که یک فقیه و یک عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند.»

شهید آیت الله مهدی شاه آبادی، فرزند وی، خاطره جالبی از مبارزات پدر دارد: «وقتی رضاخان دستوری مبنی بر برداشتن منبر از مسجد ایشان دادند تا مانع سخنرانی ایشان شوند، ایشان دست از سخنرانی برنداشتند و به صورت ایستاده سخنرانی می کردند، مأموران شهربانی هم مرتبا به مسجد می آمدند و مطالب را می نوشتند و گزارش می کردند. یک بار که رئیس کلانتری به مسجد آمده بود، چون می خواست با کفش وارد مسجد شود، ایشان با صدای بلند فرمودند: فاخلع نعلیک! و آن‏چنان به مأموران پرخاش کردند که آنها ترسیدند و از مسجد بیرون رفتند.»

سرانجام این عالم بزرگ در هفتاد و هفت سالگی دعوت حق را لبیک گفت. از این عالم برجسته کتبی چون شذرات المعارف، رشحات البحار، مفتاح السعاده فی احکام العباده، حاشیه نجاه العباد، منازل السالکین، حاشیه کفایه الاصول آخوند خراسانی، حاشیه فصول الاصول، رساله العقل و الجهل، تفسیری مشتمل بر توحید، اخلاق و سیر و سلوک و چهار رساله درباره نبوت عامه و خاصه به یادگار مانده است.

علاوه بر این، تداوم آرمان های آزادیخواهانه اش در فرزندی تبلور یافت که مبارزه او علیه رژیم پهلوی را تاپیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و تا پای جان از آرمان های اسلامی خویش دفاع کرد.