پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تجدید دوستی در روز نکبت


تجدید دوستی در روز نکبت

بوش برای دومین بار در ۸ سال ریاست جمهوری خود وارد خاورمیانه شد دیدار جدید بوش که گمان می رود آخرین حضور او در منطقه باشد با حساسیتی بیش از سفرهای دیگر او در کانون نگاه محافل خبری قرار گرفت همه ناظران خاورمیانه سعی کردند از منظر این سفر دو مسئله مهم عملکرد سیاست خارجی ایالات متحده و نیز سرنوشت آینده شرکای بوش در این منطقه را محک بزنند

بوش برای دومین بار در ۸ سال ریاست جمهوری خود وارد خاورمیانه شد. دیدار جدید بوش که گمان می رود آخرین حضور او در منطقه باشد با حساسیتی بیش از سفرهای دیگر او در کانون نگاه محافل خبری قرار گرفت. همه ناظران خاورمیانه سعی کردند از منظر این سفر دو مسئله مهم؛ عملکرد سیاست خارجی ایالات متحده و نیز سرنوشت آینده شرکای بوش در این منطقه را محک بزنند.

در ارزیابی سفرهای بوش و گام هایی که دیپلماسی آمریکا در این منطقه بر می داشت همواره میان دو گروه از تحلیلگران خاورمیانه اختلاف نظر جدی بروز می کرد. به عبارت دیگر دو صدای متفاوت از محافل سیاسی به گوش می رسید؛ گروهی که اغلب با ارزیابی خوشبینانه ای که از نفوذ سیاسی و ظرفیت تأثیرگذاری آمریکا در خاورمیانه عربی داشتند اظهار عقیده می کردند که سرانجام بوش نیز همانند اسلاف خویش یعنی کارتر و کلینتون خواهد توانست اعراب را دور یک پیمان و یا عهدنامه سازش با اسرائیل بنشاند و گروهی دیگر که با تکیه بر شرایط بغرنج سیاسی خاورمیانه بویژه موج عمیق بی اعتمادی عمومی نسبت به هیأت حاکمه کنونی آمریکا براین باور بودند که سفرهای بوش و وزیر خارجه او محکوم به شکست است و این همه رایزنی و سناریو چینی جز اتلاف وقت و تعمیق شکاف میان اعراب و اسرائیل نتیجه ای در برندارد.

این اختلاف نظر تا برپایی اجلاس آناپولیس ادامه یافت، اجلاسی که مهمترین فرصت بوش برای پیاده کردن طرحی بود که بر آن نام نظام دو دولتی در فلسطین نهاده شد و بر پایه آن قرار بود تا پایان ۲۰۰۸ یعنی اتمام دوره ریاست جمهوری بوش یک دولت جدید با محوریت تشکیلات خود گردان در کنار رژیم صهیونیستی شکل بگیرد. اما مصوبات و تصمیماتی که در این اجلاس گرفته شد پیش از آنکه در موج درگیری های سرزمین های اشغالی از اعتبار ساقط شود به دیوار لجاجت تل آویو برخورد کرد ورنگ باخت.

با این اتفاق تغییر ریشه ای در دیدگاه گروه ها و محافلی که پیش از این در آخرین سال ریاست بوش منتظر یک پیشامد تازه بودند رخ داد و نگاه ها آن قدر به هم نزدیک شد که اکنون در سفر دوم بوش فقط یک صدای واحد از دو جبهه انقلابیون و جناح محافظه کاران عرب به گوش می رسد. به این صورت است که میان قضاوت سردبیر بی بی سی و واشنگتن تایمز در باره سفر بی سرانجام بوش به خاورمیانه با آنچه در نشریه القدس العربی نقش بسته تفاوتی دیده نمی شود.

اما این بی اعتمادی و نا امیدی از سیاست آمریکا به محافل خبری یا تحلیلگران محدود نیست. با وضع آشفته و فاجعه باری که در چهار گوشه خاورمیانه بروز کرده هر دو جامعه یهودیان و مردم فلسطین از سفر بوش تلقی یک ژست سیاسی را دارند.

این گفته بارها در آستانه سفر بوش از محافل یهودی شنیده شد که بوش که هفت سال منتظر ماند تا به اسرائیل سفر کند اکنون که زمان برای هر اقدامی سپری شده دیگر کاری از دستش بر نمی آی

این مسئله اکنون حالتی از یک طنز سیاسی را پیدا کرده است که بوش به بهانه جشن سالگرد اشغال فلسطین با طرح دوباره دعوت به سازش همچنان راهی شرم الشیخ می شود.

این درحالی است که مذاکرات سازش بین دو طرف از زمانی که رئیس جمهور آمریکا در نوامبر ۲۰۰۷ میلادی تلاش های خود را در این زمینه آغاز کرد هیچ پیشرفتی نداشته است. با هر بحرانی که در حوالی غزه و سرزمین های اشغالی بروز می کند امیدها به فرایندی که بوش عادی سازی اوضاع خوانده بود کمتر و کمتر می شود.

در این باره لازم نیست از مواضع الزهار یا هنیه و مشعل مثال آورده شود. سخنان ابومازن و دستیار او در تشکیلات خودگردان (سلام فیاض) همزمان با سفر بوش به خوبی گویای عمق شکاف جبهه عربی - فلسطینی است. مقام های تشکیلات خودگردان در این اظهارات اقدام اسرائیلی ها را تشدید محاصره غزه، تهاجم به کرانه باختری و احداث شهرک های صهیونیست نشین در بیت المقدس و کرانه باختری رود اردن فاجعه نام نهاده و از سوی دیگر اسرائیلی ها نیز از سرویس های امنیتی فلسطینی انتقاد می کنند.

بر این اساس است که نیویورک تایمز در سرمقاله اخیر خود تقلای دیپلماسی رایس را در پایتخت های عربی به چالش کشیده است. تحلیلگر این روزنامه تأکید کرده است که در هیچ دوره ای این اندازه سیاست خارجی آمریکا چشم خویش را بر واقعیات خاورمیانه نبسته بود .

این که چگونه است که هنوز رایس اعلام می کند که طرفین درگیری اگر از برخی از مطالبات ارضی خود چشم پوشی کنند بحران خاورمیانه قابل حل است و یا بوش هنوز قرار است در شرم الشیخ با ایهود اولمرت؛ محمود عباس و مصریها موضوع تشکیل کشور مستقل فلسطینی را مورد بررسی قرار دهد، بزرگترین معمای سیاست خارجی امروز آمریکا است.

شرم الشیخی که بوش این بار در آن گام می نهد دیگر مهیای هیچ مذاکره و توافقی نیست.

فضای خاورمیانه با آنچه بوش در آناپولیس ترسیم کرده بود فاصله ای عمیق پیدا کرده است . فقط در سه ماه اخیر چندین بحران در دو سوی مرزهای فلسطین اشغالی بروز کرد که هر کدام ضربه ای تازه بر مسیر سیاست خارجی کاخ سفید وارد کرده است.

اما چنان که اغلب ناظران گفته اند پروژه بوش برای راه اندازی قطار سازش از وقتی زمینگیر شد که دو بازیگر اصلی میدان مذاکره تضعیف شده واعتبار شان را ازدست دادند.

ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در پرونده های رسوایی جدیدی درگیر شده و ممکن است مجبور به استعفا شود و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی نیزعلاوه بر آنکه اعتبارش را نزد محافل عربی از دست داده تنها کنترل بخشی از اراضی فلسطینی یعنی کرانه باختری رود اردن را در اختیار دارد. بدین ترتیب هدف این دو مقام اسرائیلی و فلسطینی برای دست یافتن به صلح تا پایان سال جاری میلادی که طی کنفرانس آناپولیس در آمریکا درباره آن بحث و تبادل نظر صورت گرفت بیش از پیش غیر واقعی به نظر می رسد.

به گفته منابع مطلع حتی کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا نیز که هفته گذشته با هدف هموار کردن زمینه سفر بوش از منطقه دیدن کرد آثار این وضع بحرانی را حس کرد و با نگاهی ناامیدانه از اولمرت و ابومازن خداحافظی کرد.

دیپلمات های واشنگتن که از زمان آغاز ریاست جمهوری بوش در آمریکا در سال ۲۰۰۱ میلادی تاکنون بیشترین آمد و رفت را به منطقه خاورمیانه داشته اند در این مدت تلاش کرده اند تا به عنوان میانجی طلسم مذاکره اعراب و اسرائیل را بشکنند اما حسرت دستیابی به یک توافق اولیه سازش به نظر می آید که به صورت داغی بر دل بوش خواهد ماند.

جرج بوش تنها چند ماه فرصت دارد تا پرونده او در یکی از پیچیده ترین مناقشات جهان نیز بسته شود این در حالی است که حتی اگر وی بتواند کاغذی را هم به عنوان توافقنامه بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها به امضا رساند چنان که تحلیلگر آسوشیتد پرس گفته است اجرای این طرح تا زمانی که حماس همچنان کنترل نوار غزه را در اختیار خود داشته باشد و شلیک موشک های مبارزان فلسطینی و قدرت نمایی مبارزان حزب الله ادامه یابد ناممکن خواهد بود.

آخرین سخنان بوش در آستانه روز نکبت به وضوح افق تیره سیاست خارجی آمریکا را نمایان می کند. آنجا که بوش در گفت و گو با شبکه بی بی سی اعلام کرد؛ عمیقاً نگران آینده منطقه است. گزارشگر بی بی سی نیز با خواندن مقدمه ای در ابتدای مصاحبه رسماً فاتحه پروژه سازش بوش را در حضور رئیس جمهوری آمریکا خواند.

از بازتاب های شکست بوش یکی این است که اغلب کارشناسان در داخل و خارج سرزمین های اشغالی به هر دو جناح آینده ایالات متحده و اسرائیل توصیه می کنند که اگر در پی راهی برای موفقیت هستند رفتاری معکوس با عملکرد کاخ سفید پیش بگیرند چنان که گزارشگران آمریکایی از تل آویو خبر داده اند، اخیراً صداهایی در اسرائیل شنیده می شود مبنی بر این که دولت اسرائیل باید با مقامات حماس مذاکره کند، زیرا سیاست منزوی کردن جنبش حماس بی حاصل بوده است. آنها پی درپی نتایج نظر سنجی هایی را به چاپ می رسانند که حاکی از آن است که تاکنون سیاست دولت بوش و اولمرت در وارد آوردن فشار نظامی بر نوار غزه و همچنین محاصره اقتصادی نتایجی معکوس در بر داشته است.

این واقعیتی است که در پایان ۶۰ سال اشغال فلسطین به اثبات می رسد که آمریکا و رژیم صهیونیستی هر قدر که تلاش کنند نمی توانند مشروعیت مبارزات فلسطینی ها برای بازپس گیری ساده ترین حقوق انسانی و مورد قبول در هر مکان و هر قانون بین المللی و نیز حق برابری و آزادی و دستیابی به حقوق را از بین ببرند. و به قول آن مبارز فلسطینی آنها نخواهند توانست این سخن مشهور نلسون ماندلا را باطل کنند که گفته بود «مبارزات مردم فلسطین مسئله اول وجدان جهانی در دنیاست». بر همین اساس است که طرفداران اسرائیل از تسلیم نشدن فلسطینی ها به حملات و ضربات وارده به آنها و نیز قوه محرکه نوشونده حمایت از حقوق مردم فلسطین در نسل های جدید از جمله نسل هایی که در تبعید و آوارگی به دنیا آمده و زندگی می کنند، حیران مانده اند. در شصتمین سال تولد این پدیده نامیمون ، قدرت های پایه گذار این رژیم خود را در محاصره چندین جنبش انقلابی می بینند که شعار آزادی قدس را در پرچم خویش ثبت کرده اند.

سلیمان دعویسرا