پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
جای خالی فناوری در مطبوعات ایرانی
روزنامهخوانها و روزنامهشناسهای ایرانی هرچند به لحاظ كمی، بسیار قلیل و اندكند به طوری كه تیراژ روزانهی یك نشریهی سراسری كثیرالانتشار را به بیش از ۸۰۰ هزار نسخه نمیرسانند، اما در بسیاری از مواقع حرفهیی هستند و حتی پرسنل و ساختار انسانی یك نشریه را بهتر از دستاندركاران ثابت خود آن نشریه میشناسند و گاهی اوقات طوری در مورد تركیب سرویسهای مختلف صحبت میكنند و مسایل و مشكلات موجود را به تحلیل مینشینند كه خود اهالی نشریه نیز متعجب میشوند!
با این تفاسیر، كمتر روزنامهخوانی است كه چند نشریهی سراسری باقیمانده در گذر سالیان اخیر را مدام بخواند و با صفحات و بخشهای ثابت آن آشنا نباشد. در واقع امروز تقریباً همگی ما میدانیم صفحات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی صفحات ثابت هر نشریهیی هستند كه با هر سبك و سیاقی، با هر خط مشی و با هر روشی و با هر طیف مخاطبی در هر گوشهیی از كشور منتشر میشود و به زیور طبع آراسته میگردد.
شاید این بدعت چند سال اخیر بوده كه صفحهی تاریخ، اندیشه، طبیعت، پزشكی و ادبی به چرخهی ثابت صفحات روزنامهها و نشریات ایرانی اضافه شود كه البته باز هم با محدودیتهای خاص خود مواجه بودند.
در این میان نمیتوان از مجلات ماهانه یا فصلی تخصصی غافل شد كه در حوزههایی مانند تاریخ، پزشكی یا فلسفه به صورت تخصصی فعالیت میكنند و مامن اصلی صاحبنظران و اهالی قلم همان رشته نیز هستند اما اینكه نشریات عمومی، تا چه حد دور باطل پرداختن به سیاست و ورزش را كنار گذاشته باشند و به حیطههای جدیدتر در روزنامهنگاری مدرن روی آورده باشند، با مطالعهی روزنامههای منتشرشده در سالهای اخیر بیشتر عیان میگردد.
چند سال پیش بود كه تعداد انگشتشماری از روزنامههای دولتی، شروع كردند و در نیمصفحهها و ستونهایی كه به صورت هفتگی و نه روزانه برقرار میشد، مباحث پزشكی را مورد توجه قرار میدادند كه البته كاملاً هم تخصصی نبود و با عناوینی مانند "پزشك خود باشید" یا "دكتر در خانه" مطرح میشد تا هر مخاطبی با هر سطح اطلاعاتی از حیطههای مختلف پزشكی، بتواند از این مطلب استفاده كند و تقریباً نكته و آموزهی جدیدی برای متخصصین رشتههای مربوط نداشت.
مدتی گذشت و این روند آنقدر مورد استقبال قرار گرفت كه نیمصفحهها به صفحههای ثابت و بعدها به ویژهنامههای منظم هفتگی تبدیل شدند.
این جرقه كافی بود تا در اوج افزایش استفادهی عمومی از اینترنت و آشنایی تودههای خاص مردم با IT كه شاید هشت سال پیش به كمتر از ۵۰۰ هزار نفر میرسیدند، نخستین ستونهای فناوری اطلاعات و دانش كامپیوتر به زبان ساده، جای خود را در نشریات باز كنند.
از این پس بود كه وقتی مخاطبان خاص و حتی مردم عادی، ستونهایی را میدیدند كه در آنها به فناوری اطلاعات، وبگردی، سایتهای فارسی و بعداً وبلاگها پرداخته میشود، زیاد تعجب نمیكردند.
این روند طی شد تا اینكه در طی چند ماه، صفحهی فناوری به بسیاری از نشریات عمومی و كثیرالانتشار گسترش یافت و نشریات سعی میكردند حداقل به صورت مناسبتی یا در اكازیونهایی مانند روز جمعه، به بخشهای مختلف فناوری اطلاعات بپردازند. البته در ابتدا پردازش علوم كامپیوتر در نشریات، محدود به معرفی بازیهای كامپیوتری و یا آموزش روشهای مختلف چت (گفتوگوی اینترنتی) میشد و كاربران حرفهیی امروز ایرانی، روزهایی كه انواع شكلكهای و Emoticonهای یاهو مسنجر ورژن ۵ را از همین نشریات یاد میگرفتند، به یاد دارند.
به مرور، چند نشریهی تخصصی كامپیوتر كه از سازمانهای دولتی یا شركتهای خصوصی بزرگ حمایت میشدند نیز به خانوادهی نشریات تخصصی پیوستند تا در كنار نشریاتی كه به صورت ملی با موضوعاتی مانند پزشكی یا علوم پایه روانهی باجههای روزنامهفروشی میشدند، محلی از اعراب فناوری هم باشد.
گذشت زمان و اضافه شدن وبلاگهای فارسی به دنیای كوچك وبلاگهایی كه به زبانهای مختلف منتشر میشدند، فرصتی فراهم كرد تا رسانههای مختلف به فناوری اطلاعات و كامپیوتر با دیدی مهربانانه و البته عمیقتر بنگرند.
در این میان رسانهی ملی هم از قافله عقب نماند و در برخی ساعات كمترافیك شبانهروز از حیث پخش برنامه، فناوری نوین را در برخی ابعاد آن به ویژه در بعد سختافزاری پرداخت هرچند كه نواقص فنی و تحقیقی آشكار و مشهودی چه از این برنامهها و چه از مطالب نشریات میشد یافت كه ناشی از نوپا بودن استفاده از كامپیوتر و اینترنت در بعد وسیع و بین اقشار مختلف مردم بود و طبیعتاً به كارشناسان هم تعمیم مییافت.
این روند كجدار و مریض در طول چند سال طی شد و نشریات به صورت مرتب و نامرتب، در صفحاتی كه البته شاید تنها به لحاظ اسمی صفحه محسوب میشدند و گاه نیمصفحهیی بیش نبودند سعی در انعكاس خبرهای دنیای فناوری اطلاعات داشتند. این خبرها در آن زمان بیشتر از هر حوزهی دیگری، به تحقیقات و یافتههای جدید شركتهایی مانند Microsoft یا Prosoft و همینطور قطعات تولیدی جدید شركتهایی مانند GigaByte محدود میشد كه در نوع خود حداقل در آن زمان، اولینها و بهترینها در حوزهی نرمافزار، طراحی وب و سختافزار بودند و البته حجم كاری آنها با توجه به پایین بودن تعداد رقبا و حریفان علمی بسیار بالا و قوی بود.
در آن زمان، نویسندههای حرفهیی و زبردستی كه مانند حوزههای فرهنگ، هنر یا اجتماع به صورت تخصصی مسایل مربوط به فناوری را مورد بحث و بررسی قرار دهند، فعالیت نمیكردند و بیشترین حجم مطالب اختصاص یافتهی نشریات به فناوری، مربوط میشد به آنچه كه از خبرگزاریهای خارجی اقتباس و ترجمه میشد و یا گاه دلنوشتههای غیررسمی وبگردهای تقریباً حرفهیی آن زمان كه بار مطالب و مقالاتشان را به لحاظ علمی و تخصصی نمیشد زیاد بالا دانست.
اما هفتهها و ماهها طی شدند و سرانجام ظهور كردند نشریاتی كه فناوری اطلاعات را جدی گرفتند. صفحات ویژهی فناوری اطلاعات و البته ویژهنامههایی كه هر هفته یا هر ماه به بازار میآمدند و تدریجاً مخاطبان خود را نیز پیدا میكردند. هرچند عمر این نشریات با رویكردی كه داشتند دیری نپایید. مدتی هم كشور در گیر و دار التهابات سیاسی و جریانات اجتماعی مختلف، مباحث به ظاهر بیاهمیتی مانند فناوری را به دست فراموشی سپرد تا اینكه روزها از پی هم گذشتند و به روزهایی رسیدیم كه كارشناسان، آن را دورهی سوم روزنامهنگاری حرفهیی در ایران مینامند.
در این دوره رد پای نشریاتی را میتوان یافت كه فناوری را دغدغهی اصلی خود به شمار آوردند و سعی كردند با بضاعت محدود خود، به رقابت با مجلات تخصصی كامپیوتر بپردازند كه آنها هم كمكم داشتند روزهای آرمانی خود را تجربه میكردند.
اما تفاوت این دوره كه به كمتر از سه سال پیش برمیگردد با دورههای قبلی، این بود كه در زمینهی آیتینویسی، دیگر آنقدرها هم كه انتظارش میرفت، بیتجربه نبودیم. نخستین روزنامهنگارهای آیتینویس حرفهیی و قوی ایرانی، وبلاگنویسهایی بودند كه به یمن شهرت و محبوبیت وبلاگشان، توانستند به تیمهای تحریریهی نشریات سراسری راه پیدا كنند و شاید هم از این طریق یك تغییر عمده در مسیر زندگیشان بدهند. این تنها استثنایی است كه در آن میشود ادعا كرد یك روزنامهنگار، قابلیت روزنامهنگار شدن را دارد چون اكثریت كارشناسان رسانه متفقالقول هستند كه اگر یك روزنامهنگار بتواند وبلاگ بنویسد، یك وبلاگنویس نمیتواند روزنامهنگاری كند!
تجربهی وبلاگنویسهایی كه چند سال وبگردی حرفهیی و پركار با جمعآوری لینكهای روز و داغترین خبرها را پشت سر گذاشته بودند، باعث شد تا رونق صفحات فناوری نشریات عمومی و نه تخصصی، به حدی برسد كه حتی خیلی از مخاطبان و خوانندهها راغب باشند كه این نشریات را صرفاً برای خواندن صفحات فناوریشان تهیه كنند.
شاید امروزه همزمان با پنج ساله شدن وبلاگهای فارسی كه با سقوطی چهارپلهیی به رتبهی نهم ردهبندی كثرت وبلاگهای دنیا رسیدهاند و رقیب آسیایی جدیدی مانند ژاپن پیدا كردهاند، صفحات فناوری و رسانه در نشریات عمومی كشور بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده باشد هرچند كه نمیتوان پیشبینی كرد این وضعیت در سالهای آینده چگونه خواهد بود. اما چند نكتهی مهم هست كه خیلی از موارد در آسیبشناسی سرویسهای مختلف رسانههای مكتوب مستقل ما، مغفول میماند.
شاید كمتر كسی به این موضوع توجه كرده باشد كه علیرغم نوپا بودن Information and Communication Technology در دنیا به صورت امروزی و با توجه به اهمیت بالای پردازش به آن در كنار مقولههای همیشگی و كلیشهیی مانند فرهنگ، ادبیات و هنر، حجم صفحات فناوری در نشریات كشورمان از هر صفحهی دیگری كمتر است. حتی صفحات تاریخ و اندیشه كه راهاندازی آنها در نشریات عمومی كثیرالانتشار، سابقهی چندانی در كشورمان ندارد، بیشتر از صفحات فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد توجه و استقبال قرار گرفته است به طوری كه تقریباً نشریهیی را امروز سراغ نداریم كه هر روز و به طور مرتب، صفحهی فناوری خود را به روز نگاه دارد و منتشر كند.
بازههای زمانی تعیین شده برای انتشار صفحات فناوری كه گاه حجم آنها از حالت معمول نیز پایینتر میرود، آنقدر دستوپاگیر هستند كه گاه دبیران صفحات نیز دچار استیصال میشوند از اینكه اگر مناسبتی باشد، ویژهنامهیی در كار بیاید، میزان رپرتاژ آگهیها افزایش یابد و یا نیاز به تعدیل حجمی مطالب باشد، صفحات فاوا نخستین قربانیان هستند.
این شاید نخستین دلیل برای كم شدن انگیزهها باشد. هم برای دبیران صفحات و هم برای نویسندگانی كه معمولاً هم برای دل خودشان مینویسند نه به صورت حقالتحریری یا برای امرار معاش. محدودیتهای كاری برای اهالی صفحات فناوری، بیش از صفحات دیگر است طوری كه به نظر میرسد مطالب صفحات فناوری هم توسط گروههای تحریریه و شورای سردبیری بیشتر و با دقت و موشكافی بیشتری خوانده میشود، هم كمتر تایید میگردد. معمولاً كمترین بودجهها برای تامین هزینههای جاری و پرداخت حقالتحریرهای نویسندگان و خبرنگاران نیز به دبیران صفحات فناوری اختصاص مییابد طوری كه اگر با هر دبیر صفحهیی از یك نشریهی سراسری صحبت كنید، گله از این دارند كه تازه مبالغ حقالتحریر شش ماه قبل را دریافت كردهاند.
دردهای مشترك صفحات فناوری نشریات ایرانی، فراوان است و البته از یك جنس و یك رنگ. چرا كه به جرات میتوان ادعا كرد بر خلاف نشریات سراسر دنیا كه روز به روز در حال گسترش دادن فعالیتهای تولید محتوایی خود با موضوعات مربوط به IT هستند و سعی میكنند در این زمینه گوی سبقت را نیز از یكدیگر بربایند، صفحات فناوری نشریات ایرانی روز به روز مظلومتر و مغفولتر میشوند.
شاید بهترین راه حل برای اینكه فناوری اطلاعات، ارتباطات و جعبهی جادویی قرن بیستویكم (نه تلویزیون) منصفانه به چشم سیاستگذاران نشریات ما بیاید، این است كه اجازه دهیم زمان بگذرد! مطمئناً اهمیت اینترنت، رسانههای نوظهور، وبلاگها و ارتباطات بیسیم در آینده آنقدر خواهد بود كه هیچ كس نتواند این اهمیت را نادیده بگیرد...
نویسنده: سید ایمان ضیابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست