جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه جهاد اقتصادی, استعلای فکری و فرهنگی


فلسفه جهاد اقتصادی, استعلای فکری و فرهنگی

جهاد اقتصادی دو وجه متفاوت دارد زیرا عنوان جهادی بودن, ناظر به درون و بیرون و نیز بسیج همه امکانات برای رشد اقتصادی و شکوفایی و توسعه آن از سویی و مقابله و مقاومت در برابر دشمن در این عرصه و دست یابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی و بلکه تسلط و چیرگی بر دشمنان از سوی دیگر است

جهاد اقتصادی دو وجه متفاوت دارد؛ زیرا عنوان جهادی بودن، ناظر به درون و بیرون و نیز بسیج همه امکانات برای رشد اقتصادی و شکوفایی و توسعه آن از سویی و مقابله و مقاومت در برابر دشمن در این عرصه و دست یابی به استقلال اقتصادی و خودکفایی و بلکه تسلط و چیرگی بر دشمنان از سوی دیگر است. لذا جهاد اقتصادی می بایست در دو شکل خودنمایی کند تا مفهوم آن در عرصه وجود، تحقق یابد.

آنچه در این مطلب مورد توجه و تاکید قرار گرفته وجه جهادی بودن نسبت به دشمنان و تسلط و استعلا بر نظام فکری و فرهنگی آن و تغییر رویکردهای جوامع دشمن است.

جنبه جهادی بودن این حرکت اقتصادی درایران اسلامی به عنوان ام القرای عصر کنونی جهان اسلام، مقتضی این معناست که اسلام می خواهد سبک زندگی نوینی را برای جهان ترسیم و تصویر کند و با عینیت بخشیدن به آن، جوامع دیگر بشری را به سوی این الگو سوق دهد.

این درحالی است که دشمنان بویژه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا در این اندیشه است که سبک زندگی غربی را به عنوان سبک جهانی به جهانیان معرفی کند و نظام فکری و فرهنگی موافق با طبیعت ابتدایی و جاهلی بشر را به عنوان نظام کامل و تمام انسانی و پایان تاریخ معرفی نماید. بنابراین، سبک اسلامی در برابر سبک زندگی مادیگرایانه آمریکایی قرار دارد و می بایست ضمن شکستن این سد از طریق تسلط فرهنگی و فکری، الگوی برتر و نمونه را ارایه دهد. اینجاست که فلسفه جهاد اقتصادی خود را نشان می دهد و انگیزه عنوان فوق به خوبی نمایان می گردد.

● اقتصاد، ابزار و سرمایه ای بی نظیر در خدمت انسانیت

اقتصاد از نظر اسلام و آموزه های قرآنی از آن رو ارزشمند است که سرمایه ای در اختیار بشریت قرار می دهد. افزون بر اینکه هر حرکت اقتصادی، نقش خلافت انسانی از طریق تغییر و تصرف و تسخیر، خودنمایی می کند و یکی از ماموریت های بشر یعنی آبادانی زمین (هود، آیه ۶۱) تحقق می یابد، همچنین حرکت اقتصادی به انسان کمک می کند تا امکانات بیشتر و بهتری را در اختیار بگیرد و در مسیر شدن های کمالی و رشد و بالندگی انسان از آن بهره مند شود.

برهمین اساس خداوند در آیاتی از جمله ۲۰۱ و ۲۰۲ سوره بقره و نیز ۳۲ سوره نساء و آیه ۲ مائده و آیات دیگر، به مسئله اقتصاد و تاثیرات آن توجه می دهد و خواهان بهره مندی از ثروت و امکانات زمین به عنوان سرمایه تحولات انسانی اشاره می کند. آیات قرآنی بر جست وجو و بهره مندی بشر از فضل الهی و امکانات و ثروت های زمینی تاکید کرده که به خوبی نقش اقتصاد در زندگی بشر را تبیین می کند. (اسراء آیه ۱۲؛ قصص، آیه ۷۳؛ روم، آیه ۴۶ و آیات دیگر)

خداوند در آیاتی از جمله ۷۷ سوره قصص به صراحت فلسفه و هدف از اقتصاد را بهره مندی در جهت معنویت و کمالات بشری معرفی کرده و بر لزوم وسیله قرار گرفتن ابزار اقتصادی برای تحصیل امور معنوی و آخرتی تاکید می کند. در نگاه اقتصادی اسلام، اقتصاد و دنیا و مادیات، امکانی منحصر به فرد و فرصتی استثنایی برای بشر است که تنها در اینجا و با ابزارهای مادی است که او می تواند خود را به کمال شایسته و بایسته برساند.

بنابراین، از نظر اسلام نه تنها میان مادیات و معنویت و دنیا و آخرت می توان به سادگی جمع کرد، بلکه نقش ابزار انحصاری مادیات و دنیا را نمی توان در بالندگی و کمال یابی بشر نادیده گرفت. از این رو نگرش مومنان به زندگی دنیا و زندگی آخرت، نگاه جمع گرایانه ای است و تلاش مومنان و جامعه ایمانی این است که به بهترین شکل از فرصت دنیا و ثروت و امکانات مادی آن برای تعالی و تکامل خود و دیگران بهره گیرند. (بقره، آیه ۲۰۱؛ نساء آیه ۱۳۴؛ مائده، آیات ۶۵ و ۶۶؛ اعراف، آیات ۱۵۶؛ نحل، آیات ۳۰ و ۹۷)

البته اسلام بر این نکته تأکید می کند که دنیا تنها مزرعه آخرت است و نمی توان به دنیا و مادیات و ثروت و امکانات آن دلبسته شد و آن را اصل دانست، بلکه می بایست آن را ابزاری برای آخرت و معنویت کمالی دانست و در هر حرکت اقتصادی، به ارزش های والای معنوی و اخروی اصالت بخشید و ارزش داد. (توبه، آیه ۲۴)

با همه این ها آن چه می بایست به عنوان فلسفه و هدف هر عمل اقتصادی بدان توجه داشت، بهره مندی از اقتصاد برای اهداف والای انسانی و معنویت و آخرت است.

از این آیات و آیات دیگر قرآن به آسانی می توان دریافت که اقتصاد و سرمایه و ثروت های مادی دنیا، نقش تعیین کننده و بسیار سازنده ای در معنویت و کمال یابی بشر دارد و نمی توان به این نقش مهم و تأثیر شگرف اقتصاد بی توجه بود. (توبه، آیه ۷۵ و نیز صف، آیات ۱۰ تا ۱۲)

● فلسفه جهاد اقتصادی، تسخیر ذهن و قلب بشر

چنان که بیان شد، اقتصاد در فرآیند تحولات کمالی انسان یک ابزار و سرمایه بی بدیل است؛ چرا که فرصت دنیا فرصت استثنایی می باشد و انسان در شرایط زیستی خود در دنیا می تواند ربانی گردد و خلافت الهی را به عهده بگیرد.

از آن جایی که قدرت اقتصادی و رشد و توسعه آن به معنای افزایش ثروت و سرمایه و امکانات بشر است، لازم است که جهاد اقتصادی در راهبردهای کلان امت اسلام دیده شود. این جهاد دارای دو جنبه است که یکی به معنای بسیج همه امکانات و ظرفیت ها برای تحقق شکوفایی و رشد اقتصادی جامعه است و دیگری به معنای مبارزه و مقابله با دشمنان و کافران در این عرصه می باشد.

البته ناگفته نماند که جهاد اقتصادی یک ضلع از اضلاع جهاد فراگیر اسلام علیه کفر و دشمنان بشریت است. در این بخش از جهاد فراگیر نیز باید هدف، دفع توطئه ها و تهدیدهای دشمن و تسلط بر آنان باشد. بنابراین اگر فلسفه جهاد را این امر بدانیم باید بپذیریم که جهاد اقتصادی نیز باید به این قصد انجام پذیرد. از این رو می توان فلسفه و هدف و غایت جهاد اقتصادی را در بعد برون مرزی، تسلط بر دشمن به ویژه تسلط بر ذهن و قلب او بدانیم.

● فلسفه جهاد، تبیین و ترویج سبک زندگی اسلامی

به یک معنا، فلسفه جهاد، تبیین سبک زندگی اسلامی از یک سو و غلبه آن بر جوامع بشری از سوی دیگر است. از این رو جهاد در اسلام به عنوان یک امر مقدس و انسانی گرامی داشته و بر آن تأکید شده است.

دشمن تحت تسلط و ولایت شیطان برای خود سبک زندگی تعریف و تبیین کرده است. شاخص اصلی سبک زندگی شیطانی، مادی و غریزی و بدوی و جاهلی است. به این معنا که در این سبک زندگی به طبیعت و غرایز انسان بها داده می شود و اصالت لذت و دنیا بر اصالت فکر و ایمان و آخرت چیره می شود.

این در حالی است که در سبک زندگی اسلام، آنچه اصالت دارد، ایمان و خدایی شدن و ربانی گشتن و آخرت جویی از طریق گذر از زندگی مادی و امکانات آن است. این گونه است که فطرت به جای طبیعت و غریزه اصالت می یابد و بر آن تأکید می شود.

البته دانشمندان در تبیین مفهوم سبک زندگی گفته اند که سبک زندگی، مشی کلی فرد و جامعه برای رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات در زندگی روزمره است. این بدان معناست که سبک زندگی اسلامی خط مشی کلی فرد و جامعه را به هدف جایگزینی فطرت بر طبیعت و آخرت بر دنیا و معنویت بر ماده دنبال می کند و ارزشی که برای دسته نخست قایل است، ارزش ابزاری بودن است و هرگز بدان اصالت نمی دهد. این در حالی است که در سبک زندگی شیطانی، دسته نخست اصالت می یابد و دسته دوم جایی در اندیشه و برنامه و سیاست و خط مشی ها و مانند آن ندارد.

مبانی نظری سبک زندگی اسلام را می توان در اموری چون دربرگیرندگی اسلام نسبت به همه نیازهای فردی و اجتماعی و نیز دنیوی و اخروی، انطباق آموزه های اسلام با فطرت انسانی و نیز ضرورت پالایش دایمی عناصر فرهنگی یعنی باورها و ارزش ها و هنجارها براساس اقتضائات با حفظ اصول و مبانی اسلامی دانست.

سبک زندگی اسلامی، تضمین کننده گذشته و حال و آینده فرد و جامعه و تعیین کننده سیر تکاملی انسان و جامعه تا مقام متاله (ربانی) شدن است. ترسیم سبک زندگی اسلامی به معنای ارایه نمونه عینی و ملموس و معاصر از آن با جهاد همه جانبه، وظیفه و مسئولیت همگانی امت و امام است تا شاهد و نمونه برتر به جهانیان عرضه شود و سبک های دیگر زندگی را تحت سلطه خویش درآورد.

بر این اساس، بر امت و امام است تا سبک زندگی اسلامی را در ابعاد مختلف برنامه ریزی کنند و محورهای آن را در اموری چون خانواده محوری، همسایه محوری، همکاری و تعامل، روابط و معاشرت اسلامی، احساس مسئولیت واهتمام به امور جمعی، ترویج فرهنگ قناعت، ارایه الگوی اوقات فراغت سالم و سازنده، احیا و ترویج الگوی پوشش اسلامی، احیا و ترویج نظام سلامت تن و روان، ارایه الگوی کار و تلاش، ارایه الگوی پرهیزگاری، ترویج نظم فردی و انضباط اجتماعی، دانایی و مدرسه محوری، مسجدمحوری و امر به معروف و نهی از منکر و شهروند اخلاق و قانون محور و مانند آن به نمایش گذارند. چنین رویکرد برنامه ای می تواند سبک زندگی اسلامی را از نظریه به واقعیت و از آرمان به حقیقت واقعی خارجی تبدیل کند و در مقابل سبک زندگی غیراسلامی بیایستد و برنامه ریزی دشمن برای تهاجم و استحاله فرهنگی و تسخیر ذهن و قلب انسان را با شکست مواجه سازد.

با تبیین و ارائه سبک زندگی اسلامی برپایه آموزه های وحیانی قرآن کریم و تحقق و معرفی جامعه نمونه اسلامی امید است که دشمن را مرعوب خود ساخته و اجازه تهاجم به وی ندهیم. در این جهاد فراگیر می بایست بخش جهاد اقتصادی با محوریت ارایه عدالت قسطی (مشهود) و بهره مندی توده های مردم از عدالت اسلامی، زمینه تهاجم به جای دفاع فراهم آید و سبک زندگی اسلامی، از مقام نظریه به حقیقت و واقعیت برسد و قلبها و ذهنهای آدمیان و جهانیان را تسخیر خود سازد.

● قدرت نرم، در سایه فن آوری های علمی و فرهنگی

مقام معظم رهبری، در تلاش است تا در مقام امامت امت، سبک زندگی اسلامی را در ام القرای جمهوری اسلامی ایران تحقق بخشد و به جهانیان معرفی کند. از این رو گام به گام برای رسیدن به این هدف برنامه دارد و سیاست ها و خط مشی ها و رویکردهای مناسب را ارایه می دهد. ایشان با تبیین و تحقق قطعات پازل تمدن اسلامی و جامعه ایمانی برتر، می کوشد تا سبک زندگی اسلامی را در ایران تحقق بخشد و به عنوان سبک عدالت محور جهانی و برتر انسانی به جهانیان ارایه دهد تا ذهن و قلب آنان را مسحور این سبک زندگی و تمدنی نماید.

از نظر مقام معظم رهبری، جهاد اقتصادی یک قطعه از قطعات پازل سبک زندگی اسلامی را تشکیل می دهد؛ زیرا فلسفه همه برنامه ها و جهادها، ارائه سبک برتر زندگی و امت متوسط و شاهد برای جهانیان در عصر حاضر است. بنابراین لازم است تا در یک جهاد همه جانبه از جمله جهاد اقتصادی کامل، استعلای فکری و فرهنگی سبک زندگی اسلامی شناخته شده و تحقق یابد.

از نظر ایشان تعمیق جنبش نرم افزاری و فن آوری های سخت و نرم و جدید و قدیم و نیز علمی و تجربی با بهره گیری از همه امکانات از جمله تولید علم جهت تولید ثروت و امکانات، تنها به قصد ارایه بهترین و برترین سبک زندگی و الگوی برتر جامعه ایمانی و تمدن اسلامی است.

از آن جایی که دشمنان بویژه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا این شیطان بزرگ ولایتمدار ابلیس، در تلاش است تا سبک زندگی مبتنی بر طبیعت و لذت را به جای فطرت و خدا، ارایه دهد و آن را جهانی سازد، لازم است تا امت به جهاد همه جانبه برخیزد و این جنگ را به درستی مدیریت نماید و به حکم وظیفه الهی مستضعفان جهان را یاری و بیدار کند (حدید، آیه ۲۵ و انفال، آیه ۶۰ و نساء، آیه ۶۷)

نظام سلطه شیطانی و استکباری با تاکید بر جنبه طبیعت بشر که گرایش توده های مردمی را به همراه دارد، می کوشد تا سبک زندگی برتر را در اصالت لذت و حقوق بشری تبیین کند که مبتنی بر اصالت طبیعت و لذت است. از این رو حقوق بشری را که سبک زندگی آمریکایی ارایه می دهد، حقوق تن و بدن است و آزادی های بشری در این چارچوب معنا و مفهوم می یابد. در این تبیین و تفسیر از انسان، نمی توان او را جز حیوان برتری دانست؛ چرا که تنها حقوق حیوانی او تضمین می شود و هر آنچه سد راه این حقوق باشد، از میان می رود. این در حالی است که در تفسیر و تبیین اسلام از انسان، جنبه های دوگانه تن و روان مورد توجه است و انسان افزون بر جنبه طبیعی، جنبه روحی و فطری دارد که باید به آن بخش بیش از دیگر بخشها توجه شود. این گونه است که تفسیر اسلام از حقوق انسان نیز تغییر می کند و به جای حقوق بشر که ناظر به طبیعت و لذت و تن است، به حقوق انسان توجه داده می شود.

نظام سلطه آمریکایی و نظریه پردازان امنیتی آن، همواره خواهان حفظ و گسترش سبک زندگی آمریکایی و حقوق بشر به این معنا هستند. از نظر آنان سبک زندگی آمریکایی رکن مهمی است که باید حفظ و گسترش یابد و جهانی شود. برنامه جهان سازی به عنوان یک پروژه آمریکایی ناظر به این جنبه از تفکر آمریکایی و سبک زندگی آن است. آنان می خواهند که همه آدمیان در سرتاسر جهان، انسان را به طبیعت و لذت بشناسند و تعریف و تبیین و توصیف کنند و توصیه های حقوق بشری و دموکراسی و آزادی را این گونه درک و فهم کنند. بدین ترتیب انسان به یک حیوان مدرن و جاهلی تبدیل می شود و جنبه های انسانی وی نادیده گرفته می شود و تقوا و پرهیزگاری و عفات و حیا، به عنوان موانع موجود، شناخته و طرد می شود؛ زیرا آزادی را در اشباع تمام طبیعت بشری و نه رهایی از بند شیطان و وسوسه ها و هوس های طبیعت می دانند.

نظام سلطه برای چیرگی این سبک زندگی بر جهان، جنگ بزرگی را به رهبری شیطان و آمریکای مستکبر به راه انداخته است که فلسفه برتر آن، تسلط بر ذهن و قلب شهروندان جهان است. هرچند که در گذشته این تسلط را از طریق کشتن جسمانی مخالفان پی گیری می کرد، ولی امروز با نرم افزارهای پیشرفته، سلاح هایی را ساخته تا کشتار فکری و فرهنگی کند و از گردن به بالای مخالفان را هدف خود قرار دهد.

فلسفه به کارگیری قدرت نرم توسط استکبار، در این است که با تسخیر ذهن ها و قلب ها، مدیریت جهانی را به دست گیرد. در این جنگ نرم، که از آن به جنگ کانون فرهنگی نیز یاد می کنند، سبک های زندگی غیرآمریکایی هدف گرفته شده است. نیروی پیشران چنین جنگی، غلبه فرهنگی است که در نهایت به آمریکایی سازی جهان و شکل بخشیدن به یک جهان آمریکایی و سبک زندگی آمریکایی منجر می شود.

تهاجم فرهنگی، هرچند که همه جهانیان را نشانه رفته است، ولی در این میان دشمن اصلی و واقعی آنان اسلام و مسلمانان هستند که خود دارای نظریه و داعیه دار سبک زندگی خاص هستند. سبک زندگی آمریکایی در جهت جهانی سازی با سد مقاوم فرهنگی مواجه شده است که در متن و بطن جوامع اسلامی حضور دارد و آنان به سادگی نمی توانند از آن بگذرند.

اگر نقشه راه آمریکایی را مطالعه کنیم، به سادگی درمی یابیم که هدف اصلی همه طراحی های آمریکایی، همان ترویج سبک آمریکایی و غلبه فرهنگی بر ملت های مسلمان با استفاده از همه اهرم های فشاری فرهنگی، اقتصادی و نظامی و مانند آن است تا این سد مقاوم شکسته شود و جهانیان خصوصاً مسلمانان به زیر سلطه فرهنگی آمریکا درآیند.

در طراحی جدید جنگ های جهان سلطه و استکباری، سلاح های هوشمندانه گذشته تنها به عنوان سلاح های دقیق شناخته می شوند؛ زیرا سلاح های هوشمندانه واقعی، انسان هایی هستند که قلب و ذهن ایشان به تسخیر درآمده و آمریکایی شده اند.

برای جنگی هوشمندانه نیاز به فن آوری های هوشمندانه است که از طریق تولید علم و تبدیل آن به فن آوری و قدرت و ثروت به دست می آید. طراحان میدان چنین جنگی همواره بر موضوعاتی چون سلاح هوشمند فرهنگی، هوشمندی اجتماعی و مانند آن، تاکید می کنند. در این جنگ، رقابتها آرام و نزاعها فکری و فرهنگی است. جنگجو و رزم آور چنین میدانی، به احساس و ادراکات دشمن، حساس است و بر تدابیر ناملموس مانند تخریب افکار عمومی دشمن تمرکز می کند.

● مولفه های جهاد فرهنگی درجنگ نرم

مولفه هایی که پیروزی درجنگ فرهنگی و نرم را تضمین می کند، مولفه هایی چون افزایش هوشیاری فرهنگی، توسعه صنایع و فن آوری های فرهنگی و توسعه دانش فرهنگی است. دانش فرهنگی شامل عوامل فرهنگی، درک فرهنگی و هوشمندی فرهنگی است.

درک فرهنگی به معنای درک چرایی باورها، ارزش ها و رسوم ملت متخاضم است. عوامل فرهنگی دراین جنگ فرهنگی، عواملی هستند که سیمای یک جامعه دشمن را ترسیم می کند. این عوامل می تواند مذهب، زبان، تاریخ، افسانه ها،آداب و رسوم ملت متخاصم باشد.

منظور از هوشمندی فرهنگی، ترکیب عوامل فرهنگی است که فرماندهان را در تحلیل محیط عملیاتی و اتخاذ تصمیم ها یاری می دهد. به سخن دیگر، هوشمندی فرهنگی را می توان در یک بسته اطلاعاتی در خصوص جامعه متخاصم دانست که فرماندهان خودی را از اتخاذ تصمیم های راهبردی نظامی یاری می رساند.

اما هوشیاری فرهنگی امری غیر از هوشمندی فرهنگی است، زیرا مراد از آن دانش درک عوامل فرهنگی و تاثیر آن در برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی است.

دشمن می کوشد تا با حمله به باورها، تعلقات، ارزش ها و انگیزه های انسان ها، ذهن، قلب و روح و ادراک آنان را به تسخیر درآورد و این کار را با فن آوری های نرم انجام می دهد. از این رو، لازم است که امت اسلامی نیز روش های دشمن را بشناسد و نقشه راه خویش را براساس نقشه راه آنها ترسیم کند. این همان چیزی است که مقام معظم رهبری، برای ترسیم نقشه راه به آن توجه می دهد و می خواهد تا با روش آینه ای، نقشه راه سبک زندگی اسلامی را براساس مفهوم انسان نه بشر، حقوق انسان و نه حقوق بشر و هم چنین فطرت و طبیعت نه طبیعت صرف ترسیم و ارایه دهد؛ چرا که اسلام به سبب نظریه تمام و کمال، براین باور است که سبک کامل و تمام زندگی را ارایه داده و می دهد و باید جهانی سازی را براساس پروژه و برنامه قرآنی سامان دهد.

جهاد اقتصادی،می تواند ثروت و سرمایه این فلسفه وجودی اسلام را فراهم آورد و گام های ما را برای ارائه و تحقق سبک زندگی اسلامی و جهانی سازی آن، استواری بخشد.

رضا قندی