سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ارتفاع سیاست خارجی از نقد جناحی


ارتفاع سیاست خارجی از نقد جناحی

کوچک نمایی و حمایت نکردن از دستاوردهای ملی در عرصه بین الملل به صرف وجود رقابت با دولت مستقر از سوی افراد و جریان های داخلی نه تنها شرط انصاف و جوانمردی نیست, بلکه با راه و روش سیاست ورزی هوشمندانه نیز بیگانه است, چرا که اگر آنچه امروز کوبیده شده و کوچک شمرده می شود

۱) کوچک نمایی و حمایت نکردن از دستاوردهای ملی در عرصه بین الملل به صرف وجود رقابت با دولت مستقر از سوی افراد و جریان های داخلی نه تنها شرط انصاف و جوانمردی نیست، بلکه با راه و روش سیاست ورزی هوشمندانه نیز بیگانه است، چرا که اگر آنچه امروز کوبیده شده و کوچک شمرده می شود درست و ارزشمند باشد به فرض تغییر جایگاه منتقد و مستقر، چگونه و با چه رویی همان اهداف و روش ها از سوی مستقران فرضی آینده پیگیری خواهد شد اگر به فرض منتقدان امروز دولت در جایگاه مجریان قرار گیرند آیا سوخت نیروگاه بوشهر را به روسیه بازپس خواهند فرستاد یا از البرادعی خواهند خواست ابراز رضایت خود از همکاری با ایران و مختومه شدن موضوعات مهمی چون پلوتونیوم، سند اورانیوم فلزی و سانتریفیوژ های P۱ و P۲ را پس بگیرد یا از نهادهای اطلاعاتی آمریکا خواهند خواست برعکس آنچه اذعان کرده اند بگویند برنامه هسته ای ایران نظامی است !

همین فرض ساده و پاسخ به این سؤال ها نشان می دهد آنچه طی ماه های اخیر در عرصه بین الملل نصیب ایران شده موضوعاتی بسیار مهم و دستاوردهایی ملی است که البته در دوره دولت نهم و با سعی و ممارست این دولت حاصل آمده است.

حضور رئیس جمهور ایران در نشست اخیر سران شورای همکاری خلیج فارس که برای اولین بار و به دعوت این شورا صورت گرفت از دیگر رویدادهای مهمی است که باز مورد بی مهری برخی جریان ها در داخل قرار گرفت اما منتقدین نخواستند خود را با این سؤال مواجه کنند که مگر نزدیکی با کشورهای همسایه و کشورهای حوزه خلیج فارس - با وجود ادعاهایی که شورای همکاری خلیج فارس به روی نام این خلیج استراتژیک و سه یا یک جزیره ایرانی آن دارد - جزو سیاست های دولت های گذشته نبوده است وقتی یک سیاست و روش درست و قابل دفاع و پیگیری است چرا رسیدن آن به یک نقطه عطف یعنی حضور رئیس جمهور ایران - دقت بر این عنوان یعنی رئیس جمهور ایران خیلی لازم است - در نشست سران کشورهای خلیج فارس آن هم در شرایط خاص منطقه و رایزنی و تبادل نظر نزدیک بین کشورهای منطقه یک اتفاق مهم و نقطه عطفی در مسیر تلاش های صورت گرفته نباشد مگر کشورهای عربی قبلاً یا در آینده به خلیج فارس نام دیگری نداده یا نخواهند داد یا بحث کهنه جزایر را مورد اشاره قرار نداده و نمی دهند پاسخ هم همیشه روشن است خلیج فارس نام اصلی این خلیج بزرگ و مهم است و همواره از سوی ما ایرانیان تکرار خواهد شد و جزایر هم ایرانی باقی خواهد ماند، کدام دولت در ایران بعد از انقلاب حتی فکر دوری و تقابل با کشورهای عربی را داشته و به منافع همگرایی و مراوده با این کشورها، نیندیشیده و در این جهت گام برنداشته است چرا حالا که گل مهمی در بازی بزرگ منطقه ای و بین المللی زده شده آن را گل به دروازه خودی تلقی کنیم و آیا این اصلاً وظیفه ما در داخل است یا وظیفه آنها که نگران نزدیکی ملت های منطقه هستند

۲) در بحث هسته ای طراحی مدالیته همکاری بین ایران و آژانس اتمی بی گمان ابتکار و دستاوردی بزرگ بود که نتیجه آن در دو محور انتشار گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا و نیز سردرگمی گروه کشورهای ۱+۵ در قبال ایران برای وضع تحریم های جدید نمایان شد؛ دقت بر این نکته حائز اهمیت است که سردرگمی بین گروه ۱+۵ در حالی ایجاد شده که ایران به دو قطعنامه شورای امنیت که خواستار تعلیق فعالیت های هسته ای بوده به علت غیرحقوقی و سیاسی دانستن آنها تمکین نکرده ولی در عین حال سلامت فعالیت های خود را نزد آژانس اتمی به عنوان مرجع فنی این قضیه در دنیا و همچنین نزد بسیاری از دولت ها و ملت ها نشان داده و اثبات کرده است. شماری از منتقدین دولت باید به این سؤال پاسخ دهند که آیا عدم تمکین به خواست غیرقانونی چند کشور و در عین حال پیشبرد برنامه هسته ای و اثبات سلامت فعالیت های صورت گرفته یک هنرنمایی بزرگ از سوی ایرانیان و دولت در عرصه بین المللی بوده یا نبوده است و راهکار های تقویت این روند چیست آنچه از قول یکی از فعالین اقتصادی و سیاسی منتقد دولت روز گذشته درخبرها آمد و وی کارنامه کشور در بحث هسته ای را ارزشمند تلقی کرد، گامی در مسیر درست است. هر چند طی این اظهارات تلاش شده سهم و وزن دولت کم رنگ نشان داده شود اما اذعان به دستاوردهای هسته ای کشور خود می تواند موجب تحکیم هر چه بیشتر اجماع داخلی واقعاً موجود در بحث هسته ای باشد. امید می رود این نگاه واقع بینانه علاوه بر تسری در بحث هسته ای دیگر اقدامات سازنده در حوزه سیاست خارجی همچون سیاست همگرایی منطقه ای و حرکت های ارزشمند صورت گرفته در این خصوص را نیز دربرگیرد برای مثال اگر سفر ولادیمیر پوتین به ایران خوب و ارزشمند بوده است، این نکته نیز بازگو شود که در جریان این سفر بر خلاف آنچه برخی گفتند هیچ بخش و سهمی از حق ایران در دریای خزر به روسیه واگذار نشده است و اصولاً ۲۰ درصد از منابع دریای خزر که ایران براساس جغرافیا و شرایط این دریاچه منحصر به فرد برای خود تعریف کرده است، سال هاست ثابت مانده و کسی هم حق بهره برداری از آن را ندارد، ضمن این که مسئول مستقیم پرونده خزر در دولت های هفتم، هشتم و نهم یک نفر بوده است همان کسی که تا دیروز عملکردش مورد تأیید اغلب آنهایی بوده که امروز ۵۰ درصد خزر را می خواهند و معتقدند مردم ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان باید به سواحل خود و این دریا نگاه هم نکنند و بروند از ۵۰ درصد روسیه برای خود سهم بگیرند!

۳) تلاش برای ایجاد خدشه در دستاوردهای ملی سیاست خارجی و واژگونه جلوه دادن مسائل به صرف وجود نیت رقابت سیاسی فضیلت و بهره ای بر کسی نمی افزاید ضمن این که انجام یک رقابت سالم نیازمند اثبات حسن نظر نیز هست، از این رو عیب گویان در کنار عیب یابی بهتر است راه صواب اثبات انصاف را نیز فرونگذارند، برای رقابت سیاسی موضوعات دم دست تر و البته مهمی در داخل همچون نظام آموزش یا بهداشت و غیره نیز هست که معمولاً در اغلب کشورها در جریان رقابت و انتخابات بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند و سیاست خارجی جز در موارد خاص مثل شکست آمریکا در طرح و اهدافش در جنگ عراق کمتر از سوی جناح ها و جریان های سیاسی در درون قدرت های جهانی مورد مناقشه قرار می گیرد. این نکته نیز آموختنی است که سیاست و وزارت امور خارجه در خیلی از کشورهایی که به عنوان قدرت بین المللی می شناسیم توسط احزاب یا افراد مخالف یا زاویه دار با دولت هدایت و راهبری می شود، چون عرصه سیاست خارجی محل مناسبی برای رقابت سیاسی و جناحی نبوده و نیست مگر آن که خبطی بزرگ و عالمگیر روی داده باشد مثل آن که عملکرد کشوری مانند ایران ثابت کند، برعکس آنچه دولت آمریکا گفته و تبلیغ کرده است تولید بمب هسته ای هدفش نبوده و نخواهد بود، در چنین حالتی بالا گرفتن نزاع جریان های داخل آمریکا قابل توجیه است، اما فریاد بر سر این که چرا رئیس جمهور ایران به نشست شورای همکاری خلیج فارس رفت یا چرا به جای تعلیق فعالیت های هسته ای، راه و روش مذاکره و همکاری با آژانس اتمی و دیگر مجامع و کشورها پی گرفته شده است، خدشه به انصاف، نادیده گرفتن ارتفاع سیاست خارجی از نقد جناحی و نشاندن لج در جایگاه نقد است.

جلال برزگر



همچنین مشاهده کنید