پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

اسرائیل جنگ برای بقا


اسرائیل جنگ برای بقا

عملیات ارتش رژیم اسراییل موسوم به «سرب مذاب» علیه نوار غزه با انجام حمله سنگین و شدید هوایی و زمینی ادامه دارد

عملیات ارتش رژیم اسراییل موسوم به «سرب مذاب» علیه نوار غزه با انجام حمله سنگین و شدید هوایی و زمینی ادامه دارد.

ایهود باراک، وزیر جنگ صهیونیست ها ، ساعاتی پس از حمله زمینی به غزه در کنفرانس خبری اعلام کرد: «عملیات زمینی برای وارد کردن ضربه شدید بر حماس و مجبور کردن آن به پذیرفتن شروط اسرائیل در آتش‌بس است». گرچه درگیریهای حملات هوایی ارتش صهیونیستی در چند ماه اخیر افزایش یافته بود، اما «سرب مذاب» جنگ تمام عیاری است که کمتر کسی انتظار آن را داشت. نکته اساسی در مورد «سرب مذاب» دریافتن دلایل چنین عملیاتی است که چرا رژیم صهیونیستی با وجود عواقب وخیم یک جنگ کامل، به اجرای آن تن داده و از سوی دیگر، امیدوار به دست یافتن به چه نتایجی است.

قبل از هر چیز، زمان انجام «سرب مذاب» در خور توجه است. رژیم صهیونیستی در زمان خاصی عملیات گسترده خود را علیه نوار غزه تدارک دیده که با توجه به آن نه تنها می توان فهمید یگانه فرصت مناسب برای آن رژیم در چنین زمانی است، بلکه بنابر آن می توان به اهداف تل آویو از این عملیات نیز پی برد. زمان اجرای عملیات «سرب مذاب» با توج به دو وجه قابل بررسی است؛ اول وجه خارجی و دوم وجه داخلی.

وجه خارجی زمان انجام عملیات رژیم صهیونیستی بیشتر از هر چیز به موضوع ریاست جمهوری آمریکا مربوط می شود. اکنون در آمریکا دوره انتقال قدرت از سوی رییس جمهور جمهوریخواه به منتخب دموکرات است و این موضوعی است که به سران رژیم صهیونیستی هشدار استفاده از فرصت موجود را می داد. حدود یک سال قبل ، آمریکا در کنفرانس آناپولیس توانست طیف متنوعی از اسرائیل، کشورهای عربی و کشورهای اروپایی به علاوه روسیه را به دور خود جمع کند تا با نمایش اجماع جهانی بر صلح بین اسرائیل و فلسطینیان، وعده تحقق چنین هدفی را در طی یک سال آینده دهد. پس از گذشت یک سال جورج بوش نتوانست به وعده خود عمل کند و صهیونیستها نیز به خواسته خود بر رسیدن به امنیت ناکام ماندند. از سوی دیگر، ورود اوباما و دموکراتهای همراه وی به کاخ سفید پی آمدهای روشنی برای رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت که رژیم صهیونیستی مجبور است از هم اکنون آماده آن باشد.

روشن است که دولت آینده دموکرات آمریکا تاکید بر مشی گفتگو و مذاکره در منازعه اسرائیل با فلسطینیان خواهد داشت و این به معنای آماده شدن طرفهای گفتگو به دادن امتیازهایی به طرف مقابل است. آیا اسرائیل با وجود حماس و حملات آن امتیاز کمتری به فلسطینیان خواهد داد یا در صورت حذف آن؟ روشن است که در صورت وجود حماس، اسرائیل مجبور است امتیازاتی به طرف فلسطینی دهد که با حذف آن نیازی به انجام چنین کاری نخواهد بود. در واقع، اسرائیل برای جلوگیری از تحرکات حماس مجبور است در مذاکرات خود با فلسطینیان امتیازات بیشتری دهد که در صورت حذف یا حداقل کنترل مطلوب حماس نیازی به دادن چنین امتیازاتی نخواهد داشت.

اتمام آتش بس شش ماهه بین حماس و اسرائیل که به میانجیگری مصر به وجود آمده بود وجه داخلی زمان انجام «سرب مذاب» را نشان می دهد. به نوشته «اینگه گونتر» در وبگاه روزنامه‌ فرانکفورتر روندشاو؛ « عملیات تهاجمی موسوم به «سرب مذاب» برای اسلام‌گرایان افراطی حماس غیرمنتظره بود. در حالی که شبه‌نظامیان نوار غزه در حال بررسی یک آتش‌بس جدید با اسرائیل بودند، خود را با حملات جنگنده‌های اسرائیلی مواجه دیدند». غافلگیری ، اصلی است که رژیم صهیونیستی برای حمله به غزه نیاز داشت و تنها در این زمان می توانست به دست آورد.

از سوی دیگر، اسرائیل همواره در مذاکرات خود با طرف فلسطینی خود را در دو جبهه می دید. یک جبهه طرفی بود که پشت میز مذاکره با او گفتگو می کرد و جبهه دیگر طرفی بود که در صورت طرفی نبستن از مذاکره علیه اسرائیل، وارد عملیات نظامی می شد و اسرائیل را مجبور می کرد تا در مذاکره امید زیادی به باج خواهی خود نداشته باشد. وجود دو جبهه فلسطینی سردرگمی های زیادی برای دستگاه دیپلماسی رژیم اسراییل به وجود آورده بود که آن رژیم را مجبور می کرد در فرصت مناسب فلسطینیان را در یک جبهه محصور کند؛ جبهه مذاکره. با توجه به دوره سخت اسرائیل برای مذاکرات آینده، زمان کنونی بهترین فرصت برای آن رژیم است تا تلاش خود را برای تحقق چنین هدفی انجام دهد.

آیا اسرائیل در رسیدن به اهداف خود موفق خواهد شد، به خصوص آن که «سرب مذاب» را به صورتی خشن اجرا کرده است؟ این موضوعی است که به نظر می رسد به روشنی نمی توان پاسخی برای آن داشت. سران رژیم صهیونیستی تا اندازه زیادی از گذشته و به خصوص از جنگ ۳۳ روزه با حزب الله، درس عبرت گرفته اند که هم در عرصه سیاسی و هم نظامی آن را رعایت می کنند. برای مثال، آنان دیگر چندان از حذف حماس سخن نمی گویند بلکه همانند ایهود باراک کنترل آن را هدف خود می دانند.

در واقع، لحن سران رژیم اسراییل نسبت به قبل از جنگ ۳۳ روزه تا مقدار زیادی تغییر کرده و چندان از موضع قدرت سخن نمی گویند. در عرصه نظامی نیز شروع و اجرای عملیات نظامی را با احتیاط بیشتر انجام می دهند به گونه ای که عملیات زمین را به جای هجوم یک پارچه، به صورتی آرام و مرحله به مرحله به اجرا می گذارد.

هر چند که آنان از گذشته درس عبرت گرفته اند و سعی می کنند با عدم تکرار اشتباهات گذشته «سرب مذاب» را پیش برند و شاید همین امر نیز آنان را به هدفشان در کوتاه مدت موفق کند اما این امر به معنای پیروزی و به دست آوردن تضمینی برای بقای اسرائیل نیست.

حماس و مقاومت در نوار غزه در طی روزهای اخیر توانست نتیجه جنگ ۳۳ روزه را به صورت دیگری به عرصه نمایش گذارد. به یاد داشته باشیم که در سخن گفتن از اسرائیل در مورد کشوری صحبت می کنیم که در جنگ با قدرتهای نظامی اعراب تنها در طی کمتر از یک هفته پیروز میدان جنگ شد و اتحاد اعراب با آن همه توان نظامی با التماس به دنبال آتش بس بود. اکنون با گذشت دو هفته ، پیروزی اسرائیل چندان معلوم نیست و حتی ایهود باراک پیش بینی تداوم جنگ تا ماه فوریه را می کند و از این رو، از تاخیر انتخابات پارلمانی اسرائیل سخن می گوید. حماس نه یک کشور و نه یک ارتش است، بلکه نیرویی معتقد است که سلاح هوادارانش از حد سلاح انفرادی تجاوز نمی کند و اسرائیل در برابر چنین نیرویی است که با همه قدرت خود وعده «جنگ تمام عیار» بیش از یک ماه را می دهد !

در حقیقت، اسرائیل با انجام عملیات «سرب مذاب» اگر هم به اهداف خود برسد یک چیز را از دست داده است و آن اسطوره اسرائیل فاتح است، نتیجه ای که در جنگ ۳۳ روزه به دست آمد و اکنون به وسیله حماس تایید می شود.

علاوه بر این، کنترل حماس برای اسرائیل چه نتیجه ای خواهد داشت؟ آیا مشی حماس تغییر خواهد کرد؟ به فرض که اسرائیل بتواند تمام نوار غزه را به هر قیمت فتح کند و مسئولان حماس را از بین برد، آیا این به معنای نابودی مشی مبارزه طلبی حماس خواهد بود؟ این پرسشی است که پاسخ مثبت به آن هیچ تضمینی نخواهد داشت. به بیان دیگر، اسرائیل برای حفظ بقای خود مجبور شده در زمان مناسب تکلیف دو جبهه فلسطینیان را یک سره کند اما هیچ تضمینی بر این نیست که پس از این فلسطینیان به صورتی دیگر مبارزه با رژیم صهیونیست ها را ادامه ندهند.

در حقیقت، اسرائیل مجبور است تا برای تامین امنیت و بقای خود به نوار غزه یورش برد، اما روشن است که همین امر نقض امنیت آن رژیم را در پی خواهد بود. طلیعه چنین امری را در حمایت های مردمی که به خصوص اعراب از مردم غزه می کنند می توان دید. خوی جنگ طلبانه صهیونیستها و تجاوزات آنان این امکان را به آنها نمی دهد تا عواقب اعمال خود را به خوبی نبینند . آن ها متوجه نیستند که هر اقدام نظامی آنان به معنای شکستی است که در مشروعیت خود کسب می کنند و جنگ فعلی در غزه نیز نقطه تعیین کننده ای در این شکست خواهد بود.

دکتر سید رحیم لاری