جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

همنشینی رقیبان


عراق به لحاظ سیاسی و اجتماعی یكی از پیچیده ترین كشورهای جهان است با وجود آنكه حدود ۸ دهه از تشكیل دولت ملی در عراق می گذرد این كشور هنوز با مناسبات قومی, عشیره ای و مذهبی سرو كار دارد

این تباین های قومی و مذهبی باعث شده است كه همگرایی سیاسی در عراق به آرزویی دست نیافتنی و یا دست كم پرهزینه تبدیل شود. در نوشتار زیر اوضاع عراق پس از انتخابات زمستان گذشته و انتخاب رئیس جمهور و نخست وزیر و از منظر تكثر منافع بررسی شده است.اگر چه با تعیین نخست وزیر عراق و كمی پیش از آن مشخص شدن رئیس جمهور و رئیس مجمع ملی عراق، بر قدرت حاكمیت سیاسی این كشور افزوده شد و اكنون جهان پیرامون می داند در مواجهه با مسائل منطقه ای و بین المللی روی سخنش در بغداد با چه كسانی است، اما كشمكش ها در عراق به ویژه در ساختار قدرت و حاكمیت آن همچنان ادامه خواهد داشت و هنوز نمی توان امیدوار بود كه این كشور چند قومی با پیشینه ای پر از خشونت و استبداد بتواند رهبرانی را در دامان خود پرورش دهد كه آرامش و یكسان نگری در میان مردم را به ارمغان آورد.در پی فروپاشی رژیم بعثی و اشغال عراق توسط نیروهای مهاجم عملاً حاكمیت این كشور از دست عراقی ها خارج شد. در جهان معاصر این موضوع نمی توانست برای مدت طولانی ادامه یابد و عراق همچون هر كشور و نظام سیاسی می بایست حاكمیت مختص به خود را پیدا می كرد.از این روی طرح دولت موقت مطرح شد كه حاصل اجماع نیروهای اپوزیسیون پیشین و هدایت و رهبری آمریكا به عنوان اشغالگر رسمی این كشور بود. سیاستگذاران عراقی در این دوران تلاش زیادی به خرج دادند تا خود و تصمیماتشان را مستقل و معطوف به منافع ملت عراق نشان دهند، اما نمی توانستند برچسب انتصابی بودن را از پیشانی خود پاك كنند و این موضوع نمی توانست مقبولیت چشمگیر داخلی و مشروعیت مستمر خارجی برای آنها به ارمغان آورد.این موضوع به همراه سازماندهی مجدد نیروهای بعثی در قالب تشكل های مسلحانه و حضور مداوم و مؤثر القاعده در عراق كه باعث بروز حوادث خونبار در این كشور می شد آستانه نارضایتی مردم را بالا برده بود. لذا با كاهش نسبی خشونت ها و كنترل كلی اوضاع آشفته عراق توسط اشغالگران از یك سو و سامان یابی مجدد نیروهای رزمی عراق در قالب ارتش و نیروهای انتظامی از سوی دیگر طرح رأی گیری و انتخابات آزاد در عراق از شایعه و آرزو به سمت واقعیت حركت كرد.جامعه عراق امروز را می توان به چند گروه مستقل تقسیم كرد: گروه های كرد عراقی در جهان چهره ای مظلوم از خود به نمایش گذاشته اند. آنها در طول نیمه قرن اخیر متحمل تلفات و فشارهای فزاینده ای از سوی رژیم های حاكم بر این كشور بودند.در طی دو جنگ اخیر آمریكا با عراق، همراه مناسبی برای آمریكایی ها بودند و از سوی دیگر دیپلماسی موفق طالبانی به عنوان سخنگوی بین المللی كردهای عراق توانسته بود همدلی و همراهی فراوانی برای آنان به ارمغان آورد.اكنون پس از رهایی عراق از چنگ رژیم بعثی، كردها به دنبال تحقق آرزوی دیرینه خود بودند. نوع پنهانی از خودمختاری، حفظ شبه نظامیان خود، تبدیل كركوك نفت خیز به عنوان مركز كردستان عراق و حضور مؤثر در حاكمیت از خواسته های این گروه اقلیت اما پرتوان عراق بود.اهل تسنن عراق با اینكه اقلیتی از مردم این كشور را تشكیل می دهد، اما طی دوران گذشته نقش برتر در حاكمیت این كشور داشته اند. سیاست های رژیم گذشته عراق باعث دوری و جدایی كردها و شیعیان از رژیم بعثی شده بود و از این روی اتكای این رژیم تقریباً به صورت مطلق به سوی سنی ها بود.اهل تسنن با اینكه پس از فروپاشی رژیم بعثی در ظاهر امر از قدرت به زیر كشیده شده بودند، اما در واقعیت سیاسی و منطق قدرت موضوع چیز دیگری بود. بروكراسی این كشور بر سر انگشتان اهل تسنن می چرخید. اكثریت مدیران ارشد اجرایی عراق از حلقه اهل تسنن بودند. ارتش عراق همچنان از اهل تسنن تأثیر می گیرد و از سوی دیگر بخش اصلی نیروهای معارض، اشغالگران و حاكمیت موقت عراق را اهل تسنن تشكیل داده اند.به این موضوع باید حمایت همه جانبه كشورهای عربی منطقه از آنان را نیز اضافه كرد.

از این روی سنی های عراق اگر چه می دانستند در منطق عددی دموكراسی نمی توانند قدرتی شایسته كسب كنند اما با توجه به قابلیت های سابقه تاریخی و اجرایی خود خواهان نقشی در خور در آینده سیاسی عراق بوده و هستند.شیعیان، اكثریت عددی مردم عراق را تشكیل می دهند. نهاد مرجعیت در عراق یكی از قوی ترین نهادهای اجتماعی _ سیاسی این كشور بوده و هست و در تحولات اخیر عراق این نهاد به ویژه آیت الله سیستانی در میان همه مردم عراق و حتی آمریكایی ها از احترام و اعتبار قابل توجهی برخوردار است. آنها در دوران حاكمیت رژیم بعثی سخت ترین دوران حیات خود را گذراندند و گورهای دسته جمعی یافته شده در این كشور نشانگر شدت عمل رژیم پیشین با آنان است.سال های گذشته شیعیان توانستند در قالب تشكل ها و احزاب مختلف نیروهای رزمی و مجربی برای خود فراهم آورند. تاریخ آنها سرشار از مبارزه با رژیم پیشین بوده و همراه و كمك كننده مؤثری برای دشمنان صدام بودند. شیعیان در دوران پس از فروپاشی با چند وضع روبرو بودند. نخست آنان اكثریت جمعیت این كشور را تشكیل دادند. دوم اینكه در فرایند فروپاشی نقش مؤثری داشتند. سوم، آنها مبارزات مستمر و مسلحانه شان با حكومت بعثی بود. چهارم اینكه دارای شبه ارتشی منسجم بودند و در نهایت اینكه در حكومت یا دولت موقت عراق نقش بارز و ارزنده ای داشتند. از این روی آنان نیز در حاكمیت و دولت آینده عراق خواهان نقش و جایگاهی در خور شأن خویش بودند.آخرین نیروی مؤثر در عراق را می توان سكولارهای این كشور نامید. اعضای این گروه غالباً از مدیران و تكنوكرات های حكومتی بودند كه به تناسب در دوران مختلف و به دلایل گوناگون از حكومت جدا شده و به صف مخالفان آن پیوسته بودند. آنان اگر چه در عرصه مبارزات مسلحانه علیه رژیم پیشین نقش برجسته ای نداشتند، اما نماینده و سخنگوی بخش مهمی از مخالفان رژیم پیشین در جهان به ویژه غرب بودند. این گروه به واسطه شناختی كه از غرب داشتند، زبان آنان را بهتر می دانستند و از طریق دیپلماتیك قادر بودند فشارهای فزاینده ای بر رژیم صدام وارد آورند. از سوی دیگر آنان نقش واسطه بین غرب و نیروهای ایدئولوژی مخالف صدام را بازی می كردند. به همین جهت در دولت موقت عراق نیز نقشی پررنگ و چشمگیر داشتند. آنان نیز با تو جه به قابلیت های ذكر شده خواهان نقشی مؤثر در آینده سیاسی عراق بودند.بدین ترتیب اگر چه همگان در عراق از طرح انتخابات و شكل گیری مجمع ملی این كشور حمایت می كردند، اما هر كس خواهان تحقق خواسته های خود بود. در این میان اهل تسنن عراق پیش از دیگران با واقعیت مواجه شد. آنان دریافتند كه در دموكراسی عددی قادر به هماوردجویی نیستند از این روی با طرح مسائلی نظیر «انتخابات در زمان اشغال بی معناست» و یا این كه «مناطق سنی نشین عراق همچون فلوجه و موصل محل رزم و درگیری های مسلحانه است» ، خواهان تعویق انتخابات به زمان نامعلوم و سپس تحریم آن شدند.نیروهای سكولار نیز اگر چه در آغاز سخن از تسریع در برگزاری انتخابات می راندند اما در مواجهه با تلقی و باورهای جامعه دریافتند كه از نمد انتخابات نمی توانند كلاهی برای خود بدوزند. به این ترتیب آنان نیز شعار تعویق در برگزاری انتخابات را سر دادند.اما وضع كردها متفاوت بود. كردهای عراق می دانستند در هر شرایطی آرای مردم كردستان عراق را به همراه دارند و از دیگر سوی می دانستند كه تقریباً نباید امیدی به رأی دیگر مناطق عراق داشته باشند. از این روی آنها اصراری به تعویق انتخابات نداشتند. اما از آنجا كه بی میل نبودند كه با رشد هواداران نیروهای سكولار و سنی، از آرای شیعیان كاسته شود، به صورت تلویحی اظهار می داشتند كه اگر انتخابات به تعویق افتد، اعتراضی نخواهند داشت. در این میان آمریكا از یك سو و آیت الله سیستانی به عنوان رهبر معنوی شیعیان عراق از سوی دیگر به مخالفت با این موضوع پرداختند. آمریكایی ها می خواستند با شكل گیری حكومت عراق به حضور خود در این كشور مشروعیت بخشیده و از زیر بار روانی مسئولیت حوادث در عراق شانه خالی كنند و شیعیان نیز كه دست رقبا را خوانده بودند خواهان برگزاری انتخابات در زمان مقرر و مورد تأیید سازمان ملل در پایان بهمن ماه سال ۱۳۸۳ بودند.

بدین ترتیب در ۳۱ بهمن ماه سال گذشته انتخابات مجمع ملی عراق با تحریم اهل تسنن، سكوت كردها و نارضایتی سكولارها برگزار شد و همانطور كه از پیش مشخص بود شیعیان در صدر این انتخابات قرار گرفتند و با اختلاف زیادی پس از آن كردها و سكولارها به رهبری ایادعلاوی حائز آرا شدند. وظیفه اصلی مجمع ملی عراق، تدوین قانون اساسی این كشور، انتخابات رئیس مجمع و رئیس جمهور بود و از آن مهمتر در این دوران انتخاب نخست وزیر عراق بود. بر اساس قانون جدید رئیس جمهور بیشتر نقش تشریفاتی داشته و نخست وزیر رئیس اجرایی كشور خواهد بود.با مشخص شدن تركیب آرا رایزنی ها برای كسب اكثریت مطلق آغاز شد چرا كه حتی شیعیان نیز توانسته بودند اكثریت كرسی ها را به دست آورند. اگرچه شیعیان عراق و سكولارها هرگز در مقام نظر و بیان مقابل هم نبودند، اما مشخص بود كه آنان مایل به ائتلاف با یكدیگر نیستند و در این میان بار دیگر نقش كردها پررنگ تر شد. چرا كه ائتلاف كردها با هر یك از دو گروه شیعیان و سكولارها می توانست چرخه رأی را به نفع آنان رقم زند. اما در عمل مشخص بود كه كردها و شیعیان ناگزیر به اتحاد با یكدیگرند و كردها نمی توانستند با سكولارها اتحاد تشكیل دهند چرا كه كردها می دانستند كه اگر با سكولارها متحد شوند، آرای آنها شكننده خواهد بود و در صورت ائتلاف شیعیان؛ گروه های كوچك تر عملاً بخت های بزرگ خود را برای حضور در قدرت از دست خواهند داد. از سوی دیگر آگاه بودند كه در اتحاد با شیعیان برگ برنده آنها تعامل بیشتر و مناسب تر با غرب است. موضوعی كه شیعیان قدرت و نفوذ چندانی در آن نداشتند اما چنانچه كردها با سكولارها متحد می شدند، از این برگ برنده نمی توانستند استفاده كنند چرا كه سكولارها بیش از آنها با غرب و زبان و منطق آن آشنا بوده و نفوذ داشتند. از طرف دیگر درد مشترك به عنوان نقطه اتصال شیعیان و كردها بود. آنان به یك اندازه مبارزه كرده ، ستم دیده و آسیب دیده بودند. از این روی ائتلاف شیعیان و كردها قطعی به نظر می رسید ولی در خلال مذاكرات موانعی پیش آمد. از پیش تر مشخص بود كه برای حفظ ظاهری انسجام ملی كشور می باید مناصب در میان قومیت ها تقسیم شود بدین ترتیب مشخص بود كه رئیس مجمع ملی عراق یا به عبارت مأنوس تر، رئیس پارلمان عراق از اهل تسنن خواهد بود. رئیس جمهور كشور از كردها و نخست وزیر به عنوان نیروی برتر اجرایی از شیعیان است. بدین ترتیب موضوع نخست یعنی انتخاب رئیس جمهور از كردها و نخست وزیر از شیعیان، به راحتی حل شد و قرار بر آن گرفت تا در صورت ائتلاف، جلال طالبانی به عنوان رئیس جمهور برگزیده شده و وی جعفری رئیس حزب الدعوه عراق را به عنوان نخست وزیر معرفی كند. اما كردها می خواستند در این مذاكرات از سویی سهمی در پست های كلیدی كابینه نظیر وزارت نفت، كشور و امور خارجه داشته باشند و از دیگر سوی بر آن بودند تا كركوك و نفت آن را سهم كردستان عراق بدانند. این موضوع با مخالفت شیعیان مواجه بود. آنها بر این باور بودند كه نفت كركوك پاره ای از سرمایه ملی عراق است و نمی توان آن را به یك منطقه خاص اختصاص داد.سرانجام علیرغم اختلاف نظرهای پراكنده و متعدد این اتحاد شكل گرفت و همه منتظر تشكیل نخستین جلسه مجمع ملی عراق بودند. اما بار دیگر اختلاف نظرها مانع از شكل گیری مجمع در زمان مقرر شد. اختلافات بر سر انتخاب رئیس مجمع ملی عراق بود. اعراب سنی عراق خواهان نامزدی شعان الجبوری به عنوان رئیس مجمع ملی عراق بودند اما شیعیان اعلام داشتند كه به وی رأی نخواهند داد. شیعیان خواهان نامزدی غازی الیاور رئیس جمهور موقت عراق برای تصدی این پست بودند. این اختلاف نظر باعث شد تا طی دو مرحله برگزاری نشست مجمع ملی عراق به تعویق افتد تا این كه سرانجام با انصراف الجبوری از نامزدی سمت ریاست مجمع ملی عراق، حاجم الحسنی به عنوان رئیس نخستین مجمع ملی عراق برگزیده شد.در پی این توافق، به سرعت طالبانی به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد و پس از آن جعفری به عنوان نخست وزیر مسئول تشكیل كابینه گردید.در طول این مدت بسیاری از اختلافات جزیی كه می توانست مانع از حركت كالبد سیاسی عراق به سمت ثبات شود برای مدتی به فراموشی سپرده شد. اما این موضوعات هنوز حل نشده است.سنی های عراق اگرچه به صورت نیمه رسمی وارد ساختار قدرت شده اند اما در عین حال عملاً رهبری معنوی شورش های براندازانه را نیز بر عهده دارند. آنان باید به طریقی با این تناقص و تعارض كنار آیند.كردهای عراق اگرچه توانستند پست ریاست جمهوری را در دست گیرند اما علیرغم شعارهای پیشین خود نتوانستند كركوك را كردنشین كرده و نفت آن را از آن خود كنند. طالبانی حتی اعلام داشت كه ارتش عراق می تواند وارد كردستان عراق شود. بدین ترتیب اینك كردها در تعارض بین ملی نگری حاكمیت عراق و جزیی نگری استقلال كردستان قرار دارند.شیعیان عراق اگرچه تحت رهبری معنوی آیت الله سیستانی توانستند اتحادی یكپارچه تشكیل دهند اما از سویی با پدیده ای به نام مقتدا صدر مواجه هستند كه افكاری رادیكال در مواجهه با نیروهای اشغالگر داشته و از طرفی با داعیه شیعه باوری به انتقاد تند از نیروهای ائتلاف می پردازند. نیروهای اتئلاف همچنین در درون خود دارای اختلاف نظرهایی هستند. به عنوان مثال برای انتخاب نامزد ریاست جمهوری بین نیروهای فراكسیون ائتلاف اختلاف نظرهایی وجود داشت. مجلس اعلای انقلاب اسلامی از عادل المهدی به عنوان نامزد این پست حمایت می كرد. گروهی كه معروف به طرفداران مرجعیت بودند خواهان نخست وزیری شهرستانی بودند و سایر گروه های حاضر در ائتلاف به جعفری رئیس حزب الدعوه گرایش داشتند. این اختلافات می تواند در درازمدت زمینه بروز اختلاف ها