جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
اتم ها در مکتب ارسطو
![اتم ها در مکتب ارسطو](/web/imgs/16/139/apxv91.jpeg)
ارسطو از جمله فیلسوفانی است که نظرات او در بسیاری از حوزههای علم وارد شده است. همچنین برخی از علوم بر مبنای نظریه های اولیه او شکل گرفته اند. هر یک از علوم فیزیک یا طبیعیات، منطق، فلسفه، نجوم و حتی زیست شناسی هر کدام جایگاه ویژه ای را به عقاید ارسطو اختصاص داده اند. در کنار نظریات ارسطو راجع به پدیده های جهان، نظرات دیگری نیز مطرح شدند و هر کدام با توجه به قابلیتهایی که داشتند در پیشرفت علوم سهیم شدند. یکی از این دیدگاه ها، نظام اتمیست بود. نظریه پردازان و پیروان این مکتب معتقد بودند که مواد در جهان از ذرات ریزی به نام اتم تشکیل شده اند.یعنی اگر اجسام را به قطعات ریزی تقسیم کنیم، کوچکترین جزء آن اتم نامیده می شود. اختلاف هایی بین اتمیست ها و ارسطوییان به وجود آمد و نتیجه این جدال، پیروزی تفکر ارسطویی بود، به طوری که حرکت علم بر این اساس بنا شد.
اولین اختلاف بین این دو نظام مربوط به دیدگاه ارسطو درباره هدف موجودات و پدیده ها می شود. از نظر ارسطو چهار علت در پیدایش موجودات نقش دارند: ۱. علت صوری، ۲. علت مادی ۳. علت فاعلی و ۴. علت غایی. ارسطو با اضافه کردن علت غایی در واقع به این مطلب اذعان داشته که پیدایش هر موجودی، هدف یا مقصدی را نیز به دنبال دارد. آنچه ارسطو از جهان طبیعی تفسیر کرده است بر خلأف نظریه اتمیست ها است. هر ذره ای در جهان ارسطو هدفی دارد و حکایت از نظم و ترتیبی در طبیعت می کند. در حالی که ذره ها در نظریه اتمیسم، هر کدام فارغ از دیگری و بدون نظم در حرکت هستند.
اختلاف دوم آنها مربوط به نظر دو گروه نسبت به خلأ است. ارسطو وجود خلأ را در جهان انکار می کند بلکه معتقد است که مواد همه جهان را پر کرده اند. در این صورت جایی عاری از ماده وجود ندارد که بتوان آن را خلأ نامید. با در نظر گرفتن این وصف، مواد در جهان به صورت به هم پوسته با هم در ارتباط هستند. این نظریه دیدگاه اتمی را رد می کند. زیرا آنها معتقدند جهان ماده از ذرات کوچکی ساخته شده که منفصل از هم می باشند و در فاصله بین ذرات، چیز دیگری وجود ندارد پس خلأ نبود چیزی بین هر دو اتم است.
اختلاف سوم در این دو دیدگاه، مربوط به تقسیم مواد به اجزای آن است. در فلسفه ارسطو اگر ماده را به اجزای آن تقسیم کنیم و این کار را ادامه دهیم تا به جزء های کوچکتر آن برسیم، این اجزاء همچنان خواص همان ماده اول را خواهند داشت. اما در فلسفه اتمی اوضاع بر خلاف این است. مواد بزرگتر خاصیتی را دارا می باشند که کوچکترین اجزای تشکیل دهنده آنها ندارند. مثلا طبق دیدگاه ارسطو اگر یک قطعه چوب را به اجزای آن تقسیم کنیم، هر جزء از آن، حتی ریزترین آن، باز هم چوب است و همه خواص چوب را داراست.
اما مسئله مهم در این بحث این است که اگر فیزیک ارسطویی در دنیای باستان جا نمیافتاد، آیا اتمیسم میتوانست جایگزین مناسبی برای آن در ارائه برنامه معتبری باشد؟ آیا نظام ارسطویی برتری ذاتی به نظریه اتمیسم داشت و یا عامل یا عوامل دیگری سبب رونق مکتب ارسطویی در آن دوران شد؟
اصولا برای اینکه یک برنامه علمی بتواند در جامعه ای مستقر شود به شدت نیازمند پذیرش دانشمندان معتبر در آن دوره است. اما نکته دیگری که در این استقرار اهمیت دارد ظرفیت مردم و دانش زمانه نیز می باشد. این نکته ای است که در مورد اتمیسم صدق نمی کند. به نظر می رسد اتمیسم می توانست جایگزین فیزیک ارسطویی باشد (همانگونه که هر برنامه دیگری می توانست به معنای واقعی توانستن (may باشد). اما مسئله اینجاست که در آن صورت این برنامه تا چه حد می توانست پیشرفت کند؟ اتمیسم مسئله ایاست که برای پیشرفت به ملزومات خاصی نیاز داشت. بهطور مثال مشاهده ملکول ها توسط میکروسکوپ، ارائه مدل یا مدل هایی برای اتم و حرکاتش و بسیاری اکتشافات و اختراعات دیگر در پیشرفت این برنامه اهمیت دارند.
این گفته ها به این معنا نیست که هر برنامه ای برای پیشرفت باید از ابتدا تمام وسایل مورد نیاز را در اختیار داشته باشد و سپس شروع به فعالیت کند. شاید اگر میدان رقابت را به جای ارسطو (در صورت نبود نظریات ارسطو) به اتمیسم می دادند، دانشمندان آن دوره به اصلاح این نظریه پرداخته و تلاش آنها به ساخت وسایل مورد نظر و پیشرفتهایی هم نایل می شد و در صورت ارائه نظریات دقیق تر و معقول تر از طرف دانشمندان و فیلسوفان هم پذیرفته می شد. با این دیدگاه شاید حتی نظر ارسطو درباره نجوم مثلا اعتقاد به حرکت مستدیرِ اجرام آسمانی، مانعی برای علم هم به شمار می رفت، همانگونه که منجمین مسلمان سال ها سعی در حفظ این نظرات داشتند ولی نجوم جدید با ارائه دلایل و استدلال هایی آن را رد کرده و زحمات سال ها تلاش آنها را نادیده انگاشت. علاقه فلاسفه بخصوص اندیشمندان مسلمانان به کارهای ارسطو سبب شده بود آنها نتوانند به دیگر نظرات هم پرداخته و با اهتمام جدی و با دید باز تری آنها را مورد بررسی و نقد قرار دهند و حتی شاید آنها را به نتایج رضایت بخشی هم برسانند.
البته تعصب به علوم ارسطویی، در علوم دیگری به جز علوم طبیعی هم سرایت کرده بود مانند منطق ارسطو که پس از دو هزار سال تکیه بر تخت پادشاهی با منطق جدید و با اظهارات افرادی چون فرگه به یکباره زیر سئوال رفت.
بهتر است به این مطلب هم اشاره شود که بیان این نظرات را نباید به معنی اعتبار بخشی به اتمیسم پنداشت.
بلکه این نکته قابل ذکر است که داشتن نگاهی که آکنده از تعصب است مانع رشد فرد در همه ابعاد می شود و او را از توجه به دیگر نظریه ها غافل می کند و در نتیجه این نوع از نگرش راه رشد دانشمند و اصلاح و تکمیل نظریه تا رسیدن به مطلوب بسته می ماند.
صدف کریمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست