جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فیلمی درباره کم توانی ذهنی


فیلمی درباره کم توانی ذهنی

نگاهی به فیلم حوض نقاشی که «بهترین فیلم از نگاه تماشاگران» در سی ویکمین جشنواره فیلم فجرشد

در سال‌های دور و نزدیک و به‌خصوص در یک دهه اخیر، شاهد تولید آثار سینمایی فراوانی در کشورهای مختلف درباره زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های اعصاب و روان و عقب‌ماندگی‌های ذهنی بوده‌ایم که بسیاری از این فیلم‌ها علاوه بر جلب‌نظر مخاطب عام، توانسته‌اند نظر منتقدان را نیز جلب کنند و به جوایز معتبر جهانی دست یابند...

با وجود این استقبال جهانی و تمام تلاش‌های جهانی در این زمینه، همچنان در کشور ما فیلمسازان برای تولید آثاری با این مضمون دست به عصا حرکت می‌کنند و کمتر به سراغ این موضوعات می‌روند و شاید هر چند سال یک بار، سینماهای ما شاهد روی پرده آمدن این‌گونه فیلم‌ها - آن هم در یک زمان کوتاه و در بدترین نوبت‌های اکران- باشند.

بی‌توجهی فیلمسازان به این موضوعات دلایل مختلفی دارد و به قول رهبر قنبری، نویسنده و کارگردان سینما، یک «بیماری چند سویه» است. او معتقد است دلیل بی‌توجهی فیلمسازان به این‌ موضوعات را باید در ۳ عامل اصلی تهیه‌کنندگان، سیستم اکران و مدیریت فرهنگی جستجو کرد. قنبری در این باره می‌گوید: «وقتی تهیه‌کنندگان فقط در پی به دست آوردن گیشه‌اند و سیستم اکران و صاحبان سینماها بدون داشتن کمترین صلاحیت و فقط با تکیه بر بعد مالی برخوردهای سلیقه‌ای انجام می‌دهند و وقتی مدیریت فرهنگی به جای هدایت فیلمساز، قصد دارد او را کنترل کند، نباید انتظار داشت فیلمسازان با به خطر انداختن تمام اندوخته و اعتبار خود به ساخت چنین فیلم‌هایی بپردازند.»

به هر حال بعد از اثر سینمایی «پوران درخشنده» درباره مبتلایان به نشانگان داون (فیلم «بچه‌های ابدی»)، پس از چند سال دوباره سینمای ایران و جشنواره فجر شاهد نمایش یک فیلم دیگر از این‌گونه بود که از قضا توجه بسیاری از علاقه‌مندان حرفه‌ای سینما و منتقدان را نیز به خود جلب کرد. «مازیار میری» در جشنواره فیلم فجر امسال، آخرین اثر خود با نام «حوض نقاشی» به تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی را روی پرده برد تا بار دیگر به دست‌اندرکاران سینمایی ثابت شود مخاطب سینما با این نوع آثار به خوبی ارتباط برقرار می‌کند و جا دارد که فیلم‌هایی با این مضامین ساخته شود.

مازیار میری در «حوض نقاشی» به زندگی ۲ کم‌توان ذهنی می‌پردازد که با وجود مشکلات فراوان با هم ازدواج می‌کنند. «مریم» و «رضا» ۲ نفر از کسانی هستند که هر روز آنها را در شهر می‌بینیم و از کنارشان عبور می‌کنیم. این دو با وجود مصایب و مشکلات فراوان، با یکدیگر ازدواج کرده‌‌اند و صاحب فرزندی به نام «سهیل» شده‌اند؛ پسری کاملا سالم که در کلاس چهارم دبستان مشغول تحصیل است و به‌تدریج متوجه مشکلات و وضعیت بحرانی پدر و مادر خود می‌شود. سهیل به خاطر داشتن پدر و مادری معلول، خجالت‌ می‌کشد. او برای فرار از این بحران‌ها و مشکلات به وجود آمده در زندگی‌اش، به خانه ناظم مدرسه خود پناه می‌برد و...

«حوض نقاشی» اگرچه هنوز به اکران عمومی‌ نرسیده و فقط مخاطبان جشنواره آن را دیده‌اند ولی با بازی متفاوت «شهاب حسینی» و «نگار جواهریان» و ایفای نقش بازیگر خردسال «سپهراد فرزامی» ‌مورد توجه بسیاری از منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. رهبر قنبری، فیلمساز، درباره بازی‌های متفاوت شهاب حسینی و نگار جواهریان در این فیلم می‌گوید: «شناخت این نوع نقش‌ها و هدایت بازی به این سو کار دشوار و زمانبری است، به همین دلیل می‌بینیم در بیشتر فیلم‌های موفق با این مضمون، از بازیگران کارکشته و حرفه‌ای استفاده می‌شود.» یکی از نکات جالب حوض نقاشی این است که علاوه بر پرداختن به روابط عاطفی و اجتماعی ۲ شخصیت اصلی فیلم و مشکلات ذاتی این بیماری، دقیقا بر مشکلات اجتماعی امروز آنها منطبق کرده و به مسایلی مانند تحریم دارو، بالا رفتن قیمت شیر و معضل بیکاری که در یک سال گذشته در جامعه اتفاق افتاده نیز انگشت گذاشته که در نوع خود جالب توجه است. در واقع زمان این فیلم، مربوط به تهران در سال ۱۳۹۱ با تمام مسایل مربوط به آن است.

● امکان دارد

یکی از نقدهایی که برخی منتقدان بر حوض نقاشی وارد کردند، این بود که فیلم از نظر علمی ‌دچار ایراد است و والدینی با این مشخصات نمی‌توانند صاحب فرزندی باهوش شوند و با این استدلال حوض نقاشی را بدون پشتوانه علمی ‌دانستند. البته توضیحات مفصلی در رابطه با این موضوع از سوی متخصصان مختلف در برخی منابع منتشر شده است. دکتر فربد فدایی، روان‌پزشک نیز معتقد است هرچند احتمال بروز کم‌توانی ذهنی در فرزند این والدین وجود دارد ولی امکان تولد فرزند با بهره هوشی طبیعی نیز دور از ذهن نیست.

● خطای رسانه‌ای

در روزهای اول جشنواره، برخی از سایت‌های خبری در توضیحات خود درباره داستان فیلم، بیماری شخصیت‌های اصلی این فیلم را اوتیسم ذکر کرده بودند که میری، کارگردان فیلم، در گفت‌وگوهای خود با رسانه‌ها این اشتباه را اصلاح و تاکید کرد: «مریم و رضا، شخصیت‌های این فیلم، مبتلا به اوتیسم نیستند و از افراد کم‌توان ذهنی جامعه‌اند.»

دکتر نسرین امیری، روان‌پزشک کودک و نوجوان نیز در این مورد می‌گوید: «ابتلای شخصیت‌های فیلم به اوتیسم نمی‌تواند درست باشد و احتمالا این نقل‌قول یک اشتباه رسانه‌ای است زیرا افراد مبتلا به اوتیسم به دلیل ویژگی‌های این بیماری قادر به ازدواج نیستند.» وی می‌افزاید: «با توجه به مشخصات و علایم شخصیت‌های اصلی حوض نقاشی از افراد کم‌توان ذهنی هستند.»

دکتر فدایی نیز با اشاره به تفاوت‌های کم‌توانی ذهنی و بیماری اوتیسم، درباره این بیماری می‌گوید: «در بیماری اوتیسم فرد بیمار ممکن است حتی دارای هوش طبیعی باشد ولی قادر به فهم ذهنیات افراد دیگر نیست و نمی‌تواند در عواطف و احساسات آنها شریک شود. افراد مبتلا به این بیماری گمان می‌کنند دنیا فقط همان چیزی است که آنها می‌بینند و گمان می‌کنند همه مردم عواطف و احساساتی شبیه به آنها دارند و قدرت همدلی و همفکری با دیگران را ندارند.»

دکتر فدایی، روانپزشک نیز درباره برداشت مبتلایان به اوتیسم از محیط پیرامون خود می‌افزاید: «اگر این فرد رنگ زرد را دوست داشته باشد، به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند تصور کند که فرد دیگری به رنگ دیگری علاقه داشته و به دلیل اینکه قادر به برقراری ارتباط عاطفی با دیگران نیستند، نمی‌توانند ازدواج کنند.»

● یک نمونه دیگر

در سال‌های اخیر آثار سینمایی و موفق فراوانی با محوریت بیماران کم‌توان ذهنی ساخته شده است ولی بدون شک نزدیک‌ترین فیلم به «حوض نقاشی» مازیار میری، فیلم «من سم هستم»

(I am sam) به کارگردانی «جسی نلسون» و با نقش‌آفرینی زیبای «شون پن» است. داستان این فیلم مربوط به ازدواج یک مرد کم‌توان ذهنی با یک زن عادی است. زن پس از به دنیا آوردن فرزند، او و همسر خود را رها می‌کند و باقی داستان مربوط به روابط عاطفی این مرد کم‌توان ذهنی و فرزند او است. اگرچه بسیاری از فیلمسازان در مورد این نوع شباهت‌ها جبهه‌گیری می‌کنند و به‌طور کلی منکر آن می‌شوند، اما مازیار میری کارگردان «حوض نقاشی» در این مورد نظر دیگری دارد. او می‌گوید: «قطعا تمایل داشتیم که نگاهی نیز به موارد مشابه مانند «من سم هستم» داشته باشیم. قصد ما این بود که با این کار به نتیجه قطعی برسیم که رضا و مریم را با این شرایط جسمی‌ و ذهنی‌ای که دارند، در سال ۹۱ چگونه باید به تصویر بکشیم.»

● رین‌من: مرد بارانی

«رین‌من تکست بوک است». این جمله اغلب پزشکانی بود که برای اولین بار هنرنمایی داستین هافمن در فیلم رین‌من را دیده بودند. منظور آنها این بود که نقش اول این فیلم که بیماری مبتلا به اوتیسم بود، دقیقا از کتاب‌های پزشکی بیرون آمده است. بازی درخشان داستین هافمن و توجه دقیق کارگردان به جزییات این بیماری، باعث شده بود تا بیماری اوتیسم و نکات دراماتیک آن بار دیگر مورد توجه جامعه قرار بگیرد، شاید به خاطر ریمن بوده است شاید هم دراماتیک بودن این بیماری است اما هرچه هست اوتیسم بین هنرمندان بسیار محبوب و آشناست. خیریه‌های مختلفی توسط هنرمندان و ستاره‌های هالیوودی برای کمک به این بیماران و حتی آموزش و حمایت از معلمان و پرستاران مسوول کودکان مبتلا به اوتیسم ایجاد شده که هر سال مبالغ زیادی را به این امر اختصاص می‌دهند.

رین‌من اجتماع‌گریز است، در ارتباط اجتماعی مشکل دارد، ارتباط چشمی برقرار نمی‌کند، نسبت به تغییر برنامه‌های روتین روزانه‌اش به شدت مقاومت می‌کند و در صورت تغییر این برنامه‌ها مضطرب می‌شد و با جیغ‌های شدید و رفتارهای هیستریک اعتراض خود را نشان می‌داد، علاقه رین‌من به اشیای گردان به خصوص چرخ رولت، یکی دیگر از جزییات این بیماری بود که در بخشی از فیلم به خوبی استفاده شده بود. اما یکی از خصوصیات بیماران اوتیسمی که مورد توجه فیلمسازان است، توانایی ویژه بعضی از این بیماران در به یاد سپردن جزییات یا استعداد خارق‌العاده اوتیسمی‌ها در زمینه‌های خاص است. رین‌من تاریخچه بازی بیسبال را حفظ بود، دفترچه تلفن و مشخصات تمام نام‌های آن را کاملا به‌خاطر سپرده بود و به سرعت می‌توانست اشیا، کارت‌ها و اشکال مختلف را بشمرد و بدون اینکه مفهوم آنها را متوجه شود تعداد دقیق آن‌را به‌خاطر بسپرد.

حرکت‌های تکراری مثل تکان دادن و جلو و عقب رفتن که بیماران اوتیسمی زیاد انجام می‌دهند کاملا طبیعی توسط داستین هافمن به عنوان جزیی از شخصیت رین‌من تصویر شد. رین‌من عاشق یک برنامه ویژه تلویزیونی بود، از سوار شدن به هواپیما و حضور در محیط‌های بسته و در کنار افراد غریبه خودداری می‌کرد و در ارتباطش با دیگران حداقل احساسات را نشان می‌داد. همه اینها باعث شده بود تا رین‌من، اوتیسمی‌ترین شخصیت هالیوود باشد.

پیمان صفردوست