شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

راز ماندگاری سعدی


راز ماندگاری سعدی

در خدمت شما عزیزان هستم در روزی که زادروز گلستان سعدی است و روز اول اردیبهشت که روز سعدی نام دارد سعدی, گلستان را در بهترین ماه سال که همانا اردیبهشت است و به ویژه در شیراز بسیار نمود بیشتر و جلوه زیباتری دارد آغاز کرد و در خرداد سال ۶۵۶ به اتمام رساند

در خدمت شما عزیزان هستم؛ در روزی که زادروز گلستان سعدی است و روز اول اردیبهشت که روز سعدی نام دارد. سعدی، گلستان را در بهترین ماه سال که همانا اردیبهشت است و به ویژه در شیراز بسیار نمود بیشتر و جلوه زیباتری دارد آغاز کرد و در خرداد سال ۶۵۶ به اتمام رساند.

دو نکته بسیار مهم است. یکی راز ماندگاری سعدی است که چگونه نام او پس از هزار سال هنوز بر سر زبانها وجود دارد؛ گرش بویی زخاک سعدی شیراز بوی عشق آید، چرا از خاک دیگران بوی عشق نمی آید؟ البته ناگفته نماندکه اشعار حافظ، مولانا و دیگران هم بوی عشق می دهد ولی اشعار سعدی عاشقانه تر است. دیگری پیدایش گلستان و دل و جرات سعدی در بیان افکار و گفتارخود اوست.

یکی از دلایل ماندگاری او اینست که سخن او تقلید ناپذیر است و پس از سعدی هر کس که خواست جای او را بگیرد و اثری مانند گلستان بیافریند ناکام ماند. در این زمینه نمونه های بسیاری موجود اس؛ قاآنی در پریشان، قائم مقام فراهانی در منشات و دیگران که هرگز نتوانستند جای سعدی را بگیرند. دوم اینکه زبان و اندیشه هر شاعر و نویسنده ای برای زمان خود تازه و نو است. حتی واژگانی که ما امروزه بکار می بریم، چه در شعر و چه در نثر اینگونه است؛ کمااینکه زبان و اندیشه مولانا در زمان خود و زبان فردوسی برای زمان خود تازه بوده اند. نه تنها برای زمان خود بلکه برای زمان ما نیز اینطور بوده اند. بنابراین سعدی را می توان نوآور زمان خود دانست.

امروزه به اقلیت بسیار محدودی نوآور گفته می شود که البته از انصاف به دور است؛ چراکه بسیاری افرادند که در عین گمنامی نوآور بوده اند. نوآوری شیوه ای است که هیچگاه کهنه نمی شود. تا قبل از سعدی مقامات بدیعی، مقامات حمیدی و... وجود داشت. انوری مقامات حمیدی را در برابر مقامات بدیعی و آنرا از مقامات بدیعی می داند ولی ما با تمام عظمتی که مقامات حمیدی دارد نمی توانیم خشم خود را از مکررات مقامات حمیدی ابراز نکنیم؛ در حالی که سعدی برعکس دیگران زبانی روان و گویا داشته است. زبانی که او استفاده می کرد امروزه نیز استفاده می شود. این نکته در زبانها و ادبیات دیگران کمتر یافت می شود. مثلا امروزه انگلیسی ها زبان شکسپیر را نمی دانند بلکه آنرا به صورت ترجمه شده فراگرفته اند و اگر ترجمه آن اثر نبود آنها چیزی از متون شکسپیر نمی فهمیدند. اما آیا آثار سعدی را برای ما ترجمه کرده اند؟ و یا آثار حافظ و فردوسی ترجمه شده بدست ما رسیده است؟ خیر! اینطور نیست و زبانی را که سعدی ۸۰۰ سال قبل بکار برده است هنوز هم رواج دارد و قابل فهم است.

سعدی در گلستان دیدگاهی بی باکانه دارد. او جرات و شهامت بیان حرفهایی که دیگران شهامتش را ندارند دارد. هیچ فیلسوف و ادیبی قبل از سعدی آن سخنانی را که سعدی بر زبان آورده بیان نکرده است.

سعدی، گلستان را اردیبهشت و آغاز بهار شروع کرد که خود اینگونه توصیف می کند:

شبی در بوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد. موضعی خوش و خرم بود و زمینی بسیار دلکش؛ گفتی که خرده مینا در خاکش ریخته و عقد ثریا بر تاکش آویخته.

روضة ماء بحرها سلسال

دوحة سجع طیرها موزون

آن پر از لاله های رنگارنگ

وین پر از میوه های گوناگون

باد در سایه درختانش

گسترانیده فرش بوقلمون

در شب اول اردیبهشت که از زیباترین ماه های سال به خصوص در شیراز است، سعدی با دوست خود به سمت بوستان های خارج شیراز می رود.

بامدادان که خاطر بازآمدن بر رای نشستن غالب آمد، دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و آهنگ رجوع کرده، گفتمش گل و سنبل را چنان که دانی بقایی و گلستان را وفایی نباشد و به ما گفته اند آنچه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا طریق چیست؟ گفتم برای نزهت ناظران و فصحت حاضران، کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان بر ورقش دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیعش را به طیش خریف مبدل نکند:

به چه کارآید زگل طبقی

از گلستان من ببر ورقی

گل همین پنج روز و شش باشد

وین گلستان همیشه خوش باشد

حالی که من این بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که کریما اذا وعد وفا. فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در لباسی که متکلمان را بکار آید و مترسلان را بلاغت بیافزاید. فی الجمله هنوز از گل بستان بقیتی مانده بود (اواخر خردادماه ) که کتاب گلستان تمام شد.

چنانکه می بینیم سعدی حاصل سفرهای سی ساله و تجربیات خود را یادداشت و جمع آوری کرد و از ابتدای اردیبهشت تا آخر خرداد سال ۶۵۶ کتاب گلستان را کتابت کرد ضمن اینکه یکسال قبل از آن کتاب بوستان را نوشته بود.

زیرکی و هوشیاری سعدی قابل اغماض نیست. او با زیرکی تمام گلستان را به ۸ باب و بوستان را به ۱۰ باب تقسیم کرده است. او یک ادیب و دانشمند و فیلسوف بود. هیچ سخنی نیست که او نگفته باشد. تسلط او بر زبان عربی و فارسی باعث شده است که پس از سالها از او به نیکی یاد شود. او بر قرآن و احادیث نبوی تسلط داشته و هیچ نکته ای را ناتمام نگذاشته است.

زمانی که سعدی از اردیبهشت جلالی سخن می گوید منظورش همان تقویم ملکشاهی است که جلال الدین ملکشاه سلجوقی بنا کرد. البته در اصل تقویم یزدگردی بوده است که یزدگرد سوم در سال ۱۸ هجری تنظیم کرد. این تقویم بهترین تقویم ایرانی بوده است اما مشکلات و نواقص جزئی داشت که ملکشاه سلجوقی آن مشکلات را برطرف کرد. او در سال ۱۰۴۷ میلادی عده ای ریاضی دان و منجم از جمله خیام را جمع کرد و بوسیله آنان تقویم ۳۶۵ روزه خورشیدی را که اززیباترین و کاملترین تقویم های دنیاست بنا نهاد که مایه افتخار ما ایرانیان است. سال خورشیدی برخلاف سال میلادی که با زمستان شروع می شود با بهار و نوشدن طبیعت آغاز می شود و برخلاف سال قمری که متغیر است همیشه ثابت است.

اول اردیبهشت ماه جلالی

بلبل گوینده بر منابر قضبان

بر گل سرخ از نم افتاده لآلی

همچو عرق بر عذار شاهد غضبان

مورد قابل توجه دیگر در گلستان ابتکار سعدی در بیان سخنانش است. حرفهایش همیشه تازه است. اگر او در آن زمان به سعدبن زنگی نصیحت می کند، این نصیحتها بیهوده نیست. سعدبن زنگی از اتابکان فارس بود و همین اتابکان فارس بودند که مانع از حمله مغول ها به شیراز شدند. بزرگانی مانند سعدی و شمس الدین کیشی در همان زمان زندگی می کردند و اگر سعدی در نقاطی از سعدبن زنگی تعریف می کند علتش همین است. اگر او از مستعصم بالله آخرین خلیفه عباسی تعریف می کند به خاطر ظلم و ستم خلفای اموی و عباسی نیست بلکه به خاطر اقدامات مستعصم از جمله تاسیس کتابخانه بزرگ و به دلیل علم دوستی او بوده است.

به هرحال سعدی کاملترین و زیباترین حرفها را بیان کرده است. او به پادشاهان زمان خود نصیحت هم کرده است:

اصحاب فتنت و خبرت از حدت و صولت پادشاهان برحذر باید بودند که غالب همت ایشان به معزمات امور مملکت متعلق باشد و تحمل ازدحام عوام نکنند.

خزانه بیت المال لقمه مساکین است نه طعمه اخوان شیاطین.

نکند جور پیشه سلطانی

که نیاید ز گرگ چوپانی

پادشاهی که طرح ظلم افکند

پای دیوار ملک خویش بکند

سعدی اولین باب گلستان را در سیرت پادشاهان گفته است و بعد درباره اخلاق درویشان سخن به میان آورده است. او درویشان را همردیف پادشاهان قرار داده است. از نظر او درویشان از پادشاهان چیزی کم ندارند. بعد از اخلاق درویشان، فضیلت قناعت، فواید خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تحصیل و تربیت و آداب صحبت دیگر ابواب کتاب گلستان را تشکیل می دهند.

اگر سعدی را جامع جمیع علوم ندانیم، اما در حقیقت او جامع جمیع علوم انسانی است. او علوم رایج زمان خود را کاملا می دانسته است. حتی از افکار پادشاهان نیز استفاده می کرده است. سعدی تخلص خود را از سعدبن ابوبکر زنگی که یک شاهزاده بود گرفته است. این شاهزاده هیچگاه به پادشاهی نرسید. سعد هنگامی که ابوبکر در شیراز بود در مراغه گروگان هلاکوخان مغول بود. پس از فوت ابوبکر در شیراز، در همانجا تاجگذاری کرد و به سمت شیراز حرکت کرد. اما در زنجان بیمارشد و همانجا درگذشت؛ در حالیکه تنها ۱۲ روز از تاجگذاریش گذشته بود.

سعدی تخلص خود را از این شخص گرفته است که نه پادشاه بود و نه ستمکار. سعدی خود اظهار کرده که هیچگاه در مقام مدحت پادشاهان برنیامده است اما می گوید که مردم بعدها بگویند که:

سعدی که گوی بلاغت ربود

در ایام بوبکربن سعد بود

بیشتر سخنان سعدی طنزگونه است و جنبه نصیحت آمیز دارد:

با روی تلخ نصیحت به شه به ظرافت برآمیخته تا طبع ملول از دولت قبول محروم نماند.

سخنان سعدی نه تنها برای زمان خود بلکه برای زمان امروز نیز تازه و نو است. او با زبانی بسیار ساده پادشاهان زمان خود را از ظلم و ستم منع کرده است و پایداری ملک را به سیاست متین و هوشیارانه و نه سیاست تند و خشن می داند. چنانکه می گوید:

پادشاهی که طرح ظلم افکند

پای دیوار ملک خویش بکند

هیچ فیلسوف و شاعری قبل از سعدی جرات بیان این حرفها را نداشته است. حافظ هم حدود ۸۰ سال پس از سعدی همین گونه بوده و این حرفها را بیان کرده است. اگرچه حافظ شاعر و ادیبی بسیار بزرگ است اما سعدی نیز اینگونه بوده و حتی جسارت بیشتری داشته است. به همین دلایل است که سخنان او کهنه نمی شود و پس از هزار سال از مرگ وی: گرش بویی ز خاک شیراز بوی عشق آید.

نوشتار حاضر متن سخنرانی دکتر سید جعفر حمیدی با عنوان «راز ماندگاری سعدی» است که روز شنبه اول اردیبهشت ۱۳۸۸ در فرهنگستان هنر ایراد گردید.

سخنران: سید جعفر - حمیدی

خبرنگار: سعید - بابایی