پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

بوی بد نفرت


بوی بد نفرت

معلم یک کودکستان به بچه های کلا س گفت که می خواهد با آنان بازی کند.
او به آنان گفت که فردا هرکدام، یک کیسه لا ستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم هایی که از آنان بدشان میآید سیب …

معلم یک کودکستان به بچه های کلا س گفت که می خواهد با آنان بازی کند.

او به آنان گفت که فردا هرکدام، یک کیسه لا ستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم هایی که از آنان بدشان میآید سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.

فردا بچه ها با کیسه های پلا ستیکی به کودکستان آمدند.

در کیسه برخی ۲ ، برخی ۳ و برخی تا ۵ سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت تا یک هفته، هر کجا که می روند کیسه پلا ستیکی را با خود ببرند.

روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع به شکایت از بوی ناخوش سیب زمینی های گندیده کردند.

به علا وه آنهایی که سیب زمینی بیشتری در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازی سرانجام تمام شد و بچه ها راحت شدند.

معلم از بچه ها پرسید: «از این که سیب زمینی ها را یک هفته با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟» بچه ها از این که مجبور بودند سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود ببرند، شکایت داشتند.

آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگاه می دارید و همه جا با خود می برید.

بوی بد کینه و نفرت، قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا با خود حمل می کنید.

حالا که شما نتوانستید بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر، در دل خود تحمل کنید؟»

منبع: اینترنت