پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
یک کامیون, یک مرد, یک شهر
مجموعههای مناسبتی تلویزیون ایران [غیر از مناسبتهای مذهبی که سازوکار ژانری یافتهاند در این سالها] اغلب، بی«چارچوب»اند یعنی نمیتوان غیر از زمان «پخش» این مجموعهها، پیوند ارگانیک دیگری میان آنها برقرار کرد و عدم تطابق و تشابه ساختاری میان آنها، گاه نه فقط غافلگیرکننده که حیرتانگیز است.
مجموعه «پایتخت» ساخته سیروس مقدم [این عبارت «ساخته ...» را برحسب اشارات تیتراژ میآورم، و گرنه مشخصاً این مجموعه دستاورد تجمیع «متنی از محسن طنابنده» و بازی او و علیرضا خمسه است و در واقع، هم «متنمحور» است هم «بازیمحور» و دخالتهای گاهگاهی مقدم، از سر اتفاق، مخل روایت راست و حسینی اثر است مثلاً آن همه «دست نشان دادن» در «کلوزآپ» و ریزتر، با «اینسرت»] از این جهت، یک «اتفاق» است در این سری آثار مناسبتی که دهههاست با بیسازوکاری ساختاری خود روان و نگاه مخاطبان را رنجور ساختهاند.
«پایتخت» در ارزیابی کلی، یک «کمدی» است؛ نه اینکه فکر کنید مراد من از کاربرد این کلمه، همان «فیلم خندهدار» باشد، منظور من دقیقاً «کمدی» است که با همه ویژگیهایی که این ژانر مهم، از آغاز تولد سینما داشته و دارد. [به گمانم اگر واحد نظرسنجی تلویزیون به دنبال دلایل اصلی استقبال مردم از این مجموعه است باید از همین زاویه برود سراغ نتایج.]
«پایتخت»، از سویی دیگر، یک کمدی مناسبتی هم هست که روند اتفاقاتاش، با «مناسبت» [عید نوروز و تعطیلات پس از آن] در تناظر و تعامل است و در واقع، «کمدی» این مجموعه از جنس «اتفاقی» و «روایت پاره پاره» نیست [از جنس کمدی «برادران مارکس» مثلاً یا نمونه متأخرترش که کمدی «مل بروکس» است] این نوع کمدیها [که سرآغازشان با آثار «کیتون» و «چاپلین» است] از قوانین «درام» پیروی میکنند و هم با قصه خود، مخاطب را جذب میکنند هم با شوخیها و «تک مضرابهای کلامی».
«پایتخت»، در دو هفتهای که روز به روز پخش شد، توانست تعداد قابل توجهی از مخاطبان را جذب خود کند. برخی از شوخیها و تکمضرابهای کلامیاش لذت بردند، برخی از قصهاش و جمعی هم از همه اجزای این «طعام تصویری».
البته، احتمالاً بزرگترین مشکلی که سد راه «محسن طنابنده»، برای شکل دادن به این «ایده» بود، تکراری بودناش بود! اینکه خانوادهای شهرستانی راهی تهران شوند برای اسکان دائمی و درگیر مشکلات غیرقابل پیشبینی شوند و در پایان، دوباره به شهرستان برگردند، ایده تازهای نیست و عمرش به اندازه کل تاریخ سینمای ایران است [و ایضاً تلویزیوناش!] با این همه «طنابنده» در مواجهه با چنین ایدهای، با وارد کردن «ایدههای جنبی» به متن و آمیختن متن با خصوصیات فرهنگی «شخصیتها» [به یاد بیاوریم که «فرهنگ» یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده به «روایت» طنابنده بود]، آن را به مرز «بازآفرینی» و «سرمشق شدن» برای آثار بعدی کشانده. متن او آنقدر «بسامان» است که «بیلهجه» صحبت کردن زنان فیلم [با توجه به اینکه هر دو دانشجواند] بدل به بخشی از آن «فرهنگ» شده.
با این همه، نمیتوان از ضعف برخی بخشها صرفنظر کرد مثلاً «دستگیری قاچاقچیان» که بهرغم استفاده از ملودی «مأموریت غیرممکن» [یادمان باشد استفاده به مراتب بهتری را در سال ۱۳۸۹، در یکی از مجموعههای برنامه کودک شاهد بودیم که این ملودی را با سنتور اجرا کرده بودند]، عاری از «طنز» بود و پایانبندی آن هم نتوانسته بود نوشدارویی باشد برای دقایقی که وقت مخاطبان با سکانسی غیرجذاب، تکراری و بازتولیدی [چه در متن چه در اجرا] به هدر رفت.
اما از همه اینها که بگذریم «پایتخت» [در مجموع] خیلی دیدنی بود و گاه ما را تا مرز قهقهه پیش برد مخصوصاً با آن سکانس آتش گرفتن «مدارک» کنار «بخاری برقی» و در نتیجه سوختن «پتو» و بیرون انداختنش از کامیون که موتورسوار نگونبخت را که از پشت میآمد، دچار مصیبت کرد!
● اثری متعلق به نویسنده نه کارگردان!
معمولاً یک فیلم یا یک مجموعه را با نام کارگرداناش میشناسند اما «پایتخت» یک استثناست نه به این دلیل که کارگردان این مجموعه، هنرمندی «بینام» باشد یا حتی «گمنام»! «سیروس مقدم» در سالهای اخیر، چند «درام تریلر» قابل توجه جلوی دوربین برده و نامی آشناست برای مخاطبان تلویزیون ایران با این همه این مجموعه کمترین وام را دارد به او و بیشترین وام را دارد به «محسن طنابنده» که هم نویسنده متن است هم بازیگر مجموعه و در واقع جهانی که ما با آن رو در رو میشویم محصول ذهن و روایت اوست.
«طنابنده» به عنوان یک «کمدینویس» یک «پدیده» است در سینما و تلویزیون ما و خوشبختانه هنوز درگیر «باری به هر جهتنویسی» نشده و به ارتقای هنری آثارش، التزام عملی دارد.
● یکی از بهترینهای دهههای اخیر
علیرضا خمسه نامی آشنا در سینمای ماست. روزگاری البته «ستاره» بود با نقشهایی کمابیش «همانند» که تضمینکننده فروش فیلمها بود و به روایتی، هیچگاه فیلمی که خمسه بازیگر نقش نخستاش بود، دچار شکست تجاری نشد.
بعدها البته قصه عوض شد؛ با رو آوردن سینمای ایران به «ملودرام» و «بازیگران جوان» خمسه، مدتی غایب بود و در این مدت، گمانهزنیهای بسیاری صورت گرفت که او به خاطرهها پیوسته و دیگر توان بازگشت ندارد با این همه در چند سال اخیر او نه تنها به صحنه بازگشته که نقشهای اخیرش، بازیهای پیشین او را زیر درخشش خود محو کردهاند. بازی او در مجموعه «پایتخت» نه تنها یکی از بهترین بازیهای او در سینما و تلویزیون ایران است که به یکی از نقاط عطف فهرست بهترینها در کارنامه رسانههای تصویری ما [در چند دهه اخیر] بدل شده است.
● موفقیت در عدم تکرار
نقشهایی که محسن طنابنده به عنوان بازیگر در فیلمها و مجموعههای ایرانی داشته آنقدر زیاد نیست که نتوانیم یک به یک به یادشان آوریم با این همه تقریباً همه این نقشها با یکدیگر در «تقابل»اند و تقریباً هیچ ارتباطی با هم ندارند [به زبان سادهتر: الگوبرداری از هم نیستند] نقشی که طنابنده در «پایتخت» بازی کرد با آن تک مضراب کلامی نه تنها توانست یک «شخصیت» تازه را به مجموعه شخصیتهای شناخته شده سینما و تلویزیون ایران بیفزاید، که با پنهان کردن «چهره و هویت بازیگر» پشت نقش، به کمدینهای ما یادآور شد که بازیهای تکراری نمیتوانند جایگزینی مطمئن برای اجرای موفق شوخیها باشند؛ ما در بازی «طنابنده»، چیزی از گذشته او ندیدیم؛ انگار که خود آن آدم بود که داشت نقشاش را بازی میکرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست