سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

روزهای خاص ظرفیت ناشناخته گردشگری ایران برای خارجی ها


روزهای خاص ظرفیت ناشناخته گردشگری ایران برای خارجی ها

شمار تبادل گردشگر در فاصله ماه های ژانویه تا اوت ۲۰۱۰ شش ماه در جهان ۶۸۲ میلیون نفر بوده که نسبت به سال ۲۰۰۹ حدود ۴۰ میلیون نفر بیشتر است و این مسئله در شرایط بحران اقتصادی رخ داده

شمار تبادل گردشگر در فاصله ماه های ژانویه تا اوت ۲۰۱۰ (شش ماه) در جهان ۶۸۲ میلیون نفر بوده که نسبت به سال ۲۰۰۹ حدود ۴۰ میلیون نفر بیشتر است و این مسئله در شرایط بحران اقتصادی رخ داده. آسیا با رشد ۱۴ درصدی و خاورمیانه با رشد ۱۶ درصدی گردشگر مواجه بوده و اکثر کشورهای اطراف ایران، رقم گردشگرپذیری خود را تا دو برابر سال ۲۰۰۹ اعلام کرده اند. در این میان چرا گردشگری خارجی در ایران آنچنان رونق ندارد؟

چند دلیل در گذشته مطرح می شد و چند دلیل اصلی وجود دارد که مانع از ورود گردشگر به ایران می شود. در گذشته برخی افراد کم دانش، کم اعتقاد و عده ای هم مغرض، وجود مسئله حجاب برای خانم ها و تقید ملت ایران به ارزش های الهی را دلیل اصلی گرم نبودن بازار گردشگری ایران می دانستند و هنوز هم می دانند. کمبود امکانات اقامتی مناسب، کمبود وسایل حمل و نقل مطلوب مانند هواپیما، بوروکراسی نفسگیر در بخش گردشگری، اطلاع رسانی ضعیف درباره ظرفیت های ایران، تبلیغات سوء دشمنان درباره وضعیت امنیت در ایران و... از دیگر دلایل رونق نداشتن گردشگری در ایران عنوان شده که با شدت و ضعف در موارد مطروحه، درست است.

با این حال یک مشکل اساسی در صنعت گردشگری ایران (و به نوعی کل فعالیت های فرهنگی) وجود دارد و آن از خود بیگانگی است. اکثریت شاغلان در بخش گردشگری با فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی بیگانه اند و فقط سطحی از این فرهنگ را درک کرده اند. آنها حتی با فرهنگ باستانی ایران هم آشنا نیستند و براساس تواریخ نامعتبر، آلوده به جعل و حتی تحریف شده به راهنمایی گردشگران می پردازند. در این زمینه باید یک نظام نامه تاریخی واحد تهیه شده و در اختیار آژانس های گردشگری و راهنمایان قرارگیرد تا از تعدد و تفرق مطالبی که به گردشگر خارجی ارائه می شود جلوگیری به عمل آید.

● از خود بیگانگی اهالی گردشگری

اکثر مدیران آژانس ها و راهنماها از ظاهر گرفته تا نوع حرف زدن، راه رفتن و دیگر حرکات، کاریکاتورهایی از غربی نمایی اند. حداکثر کار آنها این است که برتن مهمانداران خود، لباس های محلی بپوشانند اما از آداب و رسوم اسلامی- ایرانی در این افراد، آنچنان اثری دیده نمی شود. برخی از این افراد بیگانگی با خود را به اوج رسانده و در حین همراهی با گردشگران، انجام تکالیف دینی را هم فراموش می کنند حتی در بازدید از اماکن مذهبی همچون مسجد امام اصفهان. حال آنکه رفتار راهنما یکی از مظاهر دیدنی برای گردشگران می تواند باشد و اولین نماد یک ملت برای گردشگر، فرد راهنمایی است که به نمایندگی از آن ملت، گردشگران را به دیدن آن کشور می برد.

هنگامی که به تازگی شبکه جام جم برون مرزی آغاز بکار کرده بود، برخی ایرانیان خارج از کشور و خارجی های علاقمند به ایران، گله می کردند که این شبکه به جای ایجاد فضای ایرانی در برنامه هایش، همان جوی را ایجاد می کند که در شبکه های غربی به شکل قوی تر وجود دارد. این شبکه با رعایت برخی ظواهر اسلامی، همان فضای غربی را ترویج می کند حال آنکه ما می خواهیم وقتی پای جام جم می نشینیم، اسلامیت و ایرانیت را حس کنیم.

این مشکل دقیقاً از خود بیگانگی ناشی می شود. بیگانگی با مسائل اسلامی و فرهنگی ایران و کم اعتقادی به این مبانی، موجب می شود که گردشگران، حقیقت ایران و ایرانی را درنیابند و به سفر مجدد و تشویق دیگران برای سفر به ایران، راغب نشوند. حال آنکه اگر افرادی متدین اموری چون راهنمایی گردشگران، هتلداری، مهمانداری و از این قبیل برعهده بگیرند، گردشگر خارجی باورش خواهد شد که به ایران سفر کرده است. متدین حقیقی، فردی است مقید به تکالیف دینی، منصف، با وجدان کاری و اخلاقی، مودب، خوش اخلاق، صبور، مسئول و مهمان نواز. بی شک چنین شخصی در جذب گردشگر و انتقال مفاهیم فرهنگی اسلامی ایرانی، توامان موفق خواهد بود. در این صورت گردشگر خارجی حقیقت ایران اسلامی را درک خواهد کرد ولو اینکه از بنای رومی تخت جمشید هم دیدن کند.

● ظرفیت های یگانه گردشگری در ایران

نکته دیگر درباب پررونق نبودن گردشگری خارجی در ایران، غفلت از ظرفیت های منحصر بفرد کشورمان است. ما فقط اماکن و ابنیه و حداکثر لباس های محلی مان را به گردشگران نشان می دهیم حال آنکه مراسم مختلفی که برگزار می شود، می تواند جذاب تر باشد.

یک گردشگر کانادایی که امسال برای دیدن عزاداری های محرم به تهران آمده بود، می گفت: مراسم تاسوعا و عاشورا یک نوع رقص دسته جمعی است اما مثل رقص های دیگر، اثر آنی و زودگذر ندارد. آدم برای کسانی می رقصد و گریه می کند که حماسه آفریده اند بنابراین با جان و دل این کار را انجام می دهد و در روزهای بعد هم تکرار می کند. چون آرامش می دهد.» این کانادایی فعلا از محرم، آرامش پس از عزاداری اش را درک کرده و این همه به وجد آمده است اما کسانی هستند که پس از سالها حقایقی از حسینی زیستن را نیز درک کرده اند. مانند آن دختران فرانسوی که چند سال قبل در اصفهان، روسری را به عنوان سوغاتی ایران می خریدند و بدون هیچ ناراحتی بر سر می کردند و حتی با چادر در مراسم تاسوعا و عاشورا شرکت می کردند و می گفتند که برای شخصیت امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) احترام خاصی قائلند. یا آن چند جوان آلمانی که ضمن دیدن آثار تاریخی اصفهان در مراسم روز عاشورا در میدان امام شرکت کرده بودند. یکی از آنها که فارسی بلد بود، می گفت: «آمده ایم که اصفهان و عاشورا را با هم ببینیم» او سؤالاتی درباره محرم و عاشورا و امام حسین(ع) می پرسید و وقتی از حیا و نجابت عباس(ع) در عین قدرت او شنید چنان به وجد آمد که بی اختیار گریست.

اکنون سؤال اینجاست که در ورای نشان دادن معماری تخت جمشید و ابنیه اسلامی اصفهان، چرا گردشگری ویژه مراسم مختلف در ایران وجود ندارد؟ حال آنکه در کشورهای دیگر در سالگرد پیروزی ها و جشن ها و دیگر اتفاقات مهم کشورشان، گردشگران زیادی جذب می کنند. چرا گردشگری ویژه محرم، ماه رمضان، دهه فجر، ایام فاطمیه، دفاع مقدس (که در کل سال قابل برگزاری است)، اعیاد بزرگ دینی و ملی و از این قبیل در ایران وجود ندارد؟ چرا برخی روحانیون یا متدینین مسلط به زبان ها و فرهنگ های خارجی که با شعائر و رسوم ملت خود نیز آشنایی بالایی دارند برای گردشگری بکار گرفته نمی شوند؟ چرا حوزه های علمیه و مراکز علوم دینی برای ترویج فرهنگ محرم که آب حیات گم شده جهان امروز است، نیرو تربیت نمی کنند؟ چرا سازمان میراث فرهنگی به فکر استفاده از ظرفیت بزرگ محرم که در سراسر جبهه های ما هم در سرتاسر سال وجود دارد نمی افتد؟ روضه نمی نویسم اما آیا شخصیت اباالفضل علیه السلام که این چنین روی مردم ایران، عراق و لبنان اثر حماسی گذاشته از شخصیت های بادکنکی هالیوود جذابیت کمتری دارد؟! آیا اینکه چنین شخصیت والایی، فدایی حضرت امام حسین علیه السلام شده، برای مردمان قهرمان جوی جهان جذابیت ندارد؟ آیا شخصیت و زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها برای زنان و مردان دیگر نقاط جهان، جذابیت ندارد که گردشگری ایام فاطمیه راه بیندازیم؟

● آیا عباس(ع) برای رونق گردشگری ما کافی نیست؟

آیا داستانی حماسی تر و عاشقانه تر از سقایی اباالفضل(ع) در جهان وجود دارد که کسی جانش را برای رفع عطش خانواده اش بگذارد و خانواده هم آب نخواهند و او را بخواهند؟ آیا زنان دنیا شیفته کسی نمی شوند که در عین قدرت و حماسه آفرینی در برابر زنان خانواده خود زانو می زند؟ حال آنکه شخصیت های هالیوودی تنها به دنبال سوءاستفاده از زنها هستند. اگر جهانیان بدانند که احترام به خانواده در ایران اسلامی الگو گرفته از عباس حماسه ساز(ع) است چه خواهد شد. وقتی گردشگر خارجی به ایران می آید با درک این مفاهیم، دچار انقلاب روحی خواهد شد و به آرامش حقیقی دست خواهد یافت. آیا هدف از گردشگری برای غربی ها و مادی گرایان، چیزی جز کسب آرامش است؟! آرامش حقیقی، گمشده انسان های ساکن در سرزمین های لیبرالیستی و کمونیستی است.

وقتی گردشگر خارجی به مناطق عملیاتی می رود با این حقیقت آشنا خواهد شد که مسلمان ایرانی با ملت عراق نجنگید بلکه با کسی جنگید که دست پرورده آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و به خاک ایران تجاوز کرد و تا آنجا ددمنشی کرد که حتی ملت خود را با بمب شیمیایی کشت و تا آنجا پیش رفت که به دست ملت خود، اعدام شد و برای مرگ او در عراق، جشن و پایکوبی به راه افتاد. می فهمد که مسلمان ایرانی، جوانمردانه جنگید چرا که خانه های مردم عراق را هدف قرار نداد و هرگاه خواست موشکی به مراکز نظامی یا اقتصادی دولت بعث بزند، مردم آن شهر عراقی را خبر کرد و در مقابل استفاده صدام از سلاح های شیمیایی و میکروبی اهدایی غرب، اقدام مقابله به مثل انجام نداد و این همه جوانمردی حاصل فرهنگ حسینی و اباالفضلی است. همان اباالفضلی که سپاه ۳۰ هزار نفری کوفه جرأت نبرد با او را نداشت.

درست است که غربی ها با نشان دادن چهره ای خشن از اسلام به دنبال دور کردن ملت ها از حقیقت اند اما با ترتیب دادن گردشگری نخبگان و مراجع فکری ملت ها مانند دانشجویان، استادان دانشگاه، ورزشکاران، معلمان و هنرمندان می توان، ملت ها را با حقیقت اسلام و ایران آشنا کرد. نشان دادن ابنیه و اماکن کار بجایی است اما این تنها بخش کوچکی از ظرفیت ایران است و بخش بزرگتر در فرهنگ، آداب و رسوم و مراسم مختلف این سرزمین نهفته شده. این گردشگری باید در جشن ها و اعیاد ما هم باشد چرا که ما در همه اعیاد و جشن ها هم یاد امام حسین(ع) و یاران حماسه سازش را زنده نگه می داریم و همین مردم جهان را بیشتر با شخصیت آن بزرگواران آشنا می کند و ایران را به معدن آرامش جهان تبدیل می کند. شاید برخی بگویند که برای درک امام حسین، جهانیان به کربلا سفر می کنند اما حسینی زیستن در ایران متجلی شده است و در جنوب لبنان بنابراین، معدن آرامش حسینی در ایران است.

بی شک ما در گردشگری علاوه بر کسب درآمد، به دنبال انتقال فرهنگ هم هستیم. آیا ایام ویژه، ظرفیت انتقال فرهنگ و کسب درآمد بصورت توأمان ندارد؟

نهادهای مسئول در گردشگری و دیگر نهادهایی که دغدغه ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی باید دست به دست هم دهند و گردشگری ایام ویژه را در ایران رونق دهند. این بخشی از گردشگری بر مبنای الگوی اسلامی- ایرانی می تواند باشد. چرا که خارجی ها وقتی حقیقت عباس علیه السلام را درک کردند آنوقت با انقلاب اسلامی هم که برگرفته از مکتب اباالفضلی است بهتر آشنا خواهند شد. وقتی خمینی(ره) رهرو حضرت عباس علیه السلام چنین سلحشور و در عین حال خانواده دوست است، ببین امام آنها که حسین(ع) نام دارد کیست؟ و ببین خانواده و جد او(ص) چه کسانی هستند؟ آیا در اینصورت، گردشگر خارجی، به جز ایران به جای دیگری سفر خواهد کرد؟!

قاسم حداد اصفهانی