یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

معلم; از نگاهی دیگر


معلم; از نگاهی دیگر

بارها و بارها شنیدیم و خواندیم و نوشتیم که: معلمی عشق است و معلم شمعی است که می سوزد...
اما با نگاهی نو; معانی دیگری نیز بر این نام مترتب است; معانی که فراتر است و عمیق ترین و درابهام …

بارها و بارها شنیدیم و خواندیم و نوشتیم که: معلمی عشق است و معلم شمعی است که می سوزد...

اما با نگاهی نو; معانی دیگری نیز بر این نام مترتب است; معانی که فراتر است و عمیق ترین و درابهام ترین زوایای وجودی یک دانش آموز را در بر دارد و ظرافت مواجهه با آن همان هنری است منحصر به فرد; که نزد معلم است و بس. معلمی که در قلب کودک و نوجوان دانش آموزش قدم می گذارد و شاید تا ابد خوشترین و پرامیدترین لحظات عمر را در ذهنش متصور ساخته و آینده ای روشن را در پیش رویش قرار خواهد داد که البته این همه; مستلزم توانمندی علمی; تربیتی; اخلا قی و عاطفی یک معلم است و بنا به همین امر; می توان به حساسیت; ظرافت و اهمیت این شغل پی برد و انرژی مضاعفی که می طلبد و معنای ژرفی که کمتر کسی بدان می اندیشد.

اثر بخشی کار معلم به تدریس در یک سال محدود تحصیلی خلا صه نمی شود; بلکه علا وه بر آموزش مفاهیم علمی; نقش پدر یا مادر دومی را ایفا می کند که نخستین و مهمترین گامهای ورود به صحنه اجتماع را به دانش آموز خود; می آموزد و چنان چه این آموختن; به نحو مطلوب و صحیح صورت نگیرد به طور حتم صدمات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه وارد می سازد و به همین خاطر نیز می توان به ضرورت فراغت ذهنی; معیشتی معلم جهت انجام چنین امر خطیری پی برد چرا که سستی پایه های ارزشی; اخلا قی و علمی فرزندانمان; آسیب های بسیار جدی و اساسی در ساختار خانواده و در پی آن; اجتماع و کشور، ایجاد می کند.

در استاندارد جهانی; ساعاتی موظف برای تدریس معلمین هر مقطع تحصیلی(به تناسب نیاز) و ساعاتی هم تنها جهت مطالعه و افزایش اطلا عات لا زم; لحاظ گردیده تا ایصال به آن اهداف متعالی و مهمی که عنوان شد; میسر گردد. قدر مسلم; معلمی موفق تر عمل خواهد کرد که افزون برداشتن ساعات منظم تدریس; وقت آزادی نیز جهت افزایش معلومات و پاسخگویی به سوالها و خواسته های شاگردان خود داشته باشد و اما آیا در واقع چنین است؟!...

به هر حال چه این گونه باشد(که مطلوب نظر است) و چه نه; معلم واقعی از همان اندک فرصت های در اختیارش بیشترین بهره را برده و جوانه های در دست خود را که همان کودکان و نوجوانان امروز ما و آینده سازان فردای کشورند; پرورده و شکوفا و مقاوم; می سازد.

کوتاه سخن آن که; معلمی; نه تنها بیان مفهومی و ساده و قابل درک درس برای شاگردان و شناسایی و پرورش خلا قیت ها و استعدادها است; بلکه:

معلم یعنی:

دیدن نگاه های پرسشگر و کنجکاو ندانسته ها که به دنبال پاسخی هستند.

شنیدن صدای قلب کوچکی غمناک که در انتظار یک همدل و همراه است.

گفتن داستانهایی از شیرینی ها و تلخی های زندگی و کسب تجربه از آنها.

گرفتن دست نیاز نوجوانی سرکش و طغیانگر که با ناسازگاری خود; آشوب درونش را اعلا م می کند.

نوازش تازه نهال در خطر بادهای مهاجمی که نیازمند تکیه گاهی برای ایستایی و ریشه زنی است.

مرحم دردهای نوجوانی که به دنبال امنیت و آرامش است از نزاع های والدین.

مامن دختری سرخورده از احساس و پسری نگران خطاها.

سنگ صبور ناگفته های تلخ و تاریک یک دانش آموز تنها و منزوی.

دوست لحظه های بی کسی و غم و درد.

راهنمای جاده مه آلود و نا معلوم آینده یک نوجوان بر سر چند راه های تصمیم و انتخاب.

جبران خلا » های عاطفی دانش آموز خسته از بی درکی و بی احساسی اطرافیان.

محرم رازهای پنهان کودک و نوجوانی اندر کلا س و دلش جای دیگر...!

درک مشکلا ت جسمی; روحی; روانی نوجوان در حال بلوغ و ارائه راه حل.

فراموشی مشکلا ت خود و غمگین و در فکر حل رنج های دانش آموزان.

و...

این همه را یک معلم چگونه تواند... مگر... ؟؟؟!

نویسنده : فرشته شجاعی