یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
روان شناسی انسان گرایانه
در خلال نیمه اول قرن بیستم، رفتارگرایی و روانکاوی بر حوزه روانشناسی تسلط داشتند. در واکنش به این امر، روانشناسی انسانگرایانه به عنوان یک رویکرد جدید پدیدار گشت که به «نیروی سوم» در روانشناسی معروف شده است. در حالی که رفتارگرایی، نقش انتخاب را نادیده میگیرد و روانکاوی بر آسیبشناسی روانی و بیماریهای ذهنی تمرکز دارد، روانشناسی انسانگرایانه بر اهمیت اراده آزاد و خود مختاری تأکید میورزد.
● «نیروی سوم» در روانشناسی
در خلال دهه ۱۹۵۰، روانشناسی انسان گرایانه، در واکنش به روانکاوی و رفتارگرایی که دو مکتب فکری غالب در حوزه روانشناسی در آن زمان بودند، مطرح شد. روان کاوی بر درک انگیزههای ناخودآگاه در رفتار انسانها تمرکز داشت و رفتارگرایی به مطالعه فرایندهای شرطیسازی که به وجود آورنده رفتارها بودند میپرداخت.
متفکران انسانگرا احساس کردند که رفتارگرایی و روانکاوی، هر دو خیلی بدبینانه هستند و یا بر مصیبت بارترین هیجانات تمرکز میکنند و یا نقش اختیار و تصمیمات شخصی را در نظر نمیگیرند.
روانشناسی انسانگرایانه در عوض، بر توانائیهای بالقوه هر فرد تمرکز دارد و بر اهمیت رشد و خودشکوفایی تأکید میورزد. اعتقاد بنیادی در روانشناسی انسانگرایانه بر این است که مردم به طور ذاتی و فطری خوب هستند و مشکلات روانی و اجتماعی، نتیجه انحراف از این گرایش طبیعی است.
در سال ۱۹۶۲، آبراهام مزلو کتاب «به سوی روانشناسی بودن» را منتشر ساخت که در آن، از روانشناسی انسانگرایانه به عنوان «نیروی سوم» در روانشناسی نام برد. نیروی اول و دوم، رفتارگرایی و روانکاوی بودند.
البته لزومی ندارد که به این سه مکتب فکری روانشناسی، به صورت عناصر متضاد و یا متناقض نگریسته شود. هر شاخه از روانشناسی در درک ما نسبت به ذهن و رفتار انسان سهیم بوده است. روانشناسی انسانگرایانه نیز بُعد دیگری بر ابعاد قبلی دانش ما در مورد خصوصیات جسمی و روحی و روانی افراد افزوده است.
● متفکران اصلی روانشناسی انسانگرایانه
▪ آبراهام مزلو
▪ کارل راجرز
● رویدادهای مهم در روانشناسی انسانگرایانه
▪ ۱۹۶۱- مجله روانشناسی انسانگرایانه منتشر شد.
▪ ۱۹۶۲- انجمن روانشناسی انسانگرایانه آمریکا تأسیس شد.
▪ ۱۹۷۱ - روانشناسی انسانگرایانه به عنوان یک بخش ازانجمن روانشناسی آمریکا درآمد.
انتقادهایی بر روانشناسی انسانگرایانه
معمولاً خیلی ذهنی به نظر میآید- اهمیت تجربیات فردی، مطالعه عینی و ارزیابی پدیدههای انسانگرایانه را بسیار دشوار میسازد. چگونه میتوان به طور عینی «خودشکوفایی» را در یک نفر تشخیص داد؟ پاسخ البته منفی است. ما تنها میتوانیم بر تخمین خود فرد از تجربیاتش تکیه کنیم.
مشاهدات قابل درستی سنجی نیست روش دقیقی برای ارزیابی یا کمّی نمودن این کیفیتها وجود ندارد.
● نقاط قوت روانشناسی انسانگرایانه
تأکید بر نقش خود فرد- روانشناسی انسان گرایانه، اعتبار بیشتری برای افراد در کنترل و تعیین وضعیت سلامت روانیشان قائل است.
در نظر گرفتن تأثیرات محیطی- روانشناسی انسانگرایانه به جای تمرکز صرف بر افکار و تمایلات درونی، برای تأثیرات محیطی بر تجربیات ما نیز اعتبار قائل است.
روانشناسی انسانگرایانه بر روشهای درمانی، اموزشی و مراقبتهای بهداشتی تأثیر قابل ملاحظهای گذاشته است.
روانشناسی انسانگرایانه به برطرف کردن برخی بدفهمیهایی که در مورد رواندرمانی وجود داشت کمک شایانی نموده و باعث شده است که افراد عادی و سالم نیز برای کشف توانائیهای بالقوه خود از طریق رواندرمانی اقدام کنند.
منبع
“Humanistic Psychology”, Kendra Van Wagner,
http://psychology.about.com
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی ایران رئیسی بالگرد ابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس دولت رسانه
سیل تهران هلال احمر مشهد هواشناسی حوادث سیل مشهد سیلاب سلامت بارش باران آموزش و پرورش خراسان رضوی
قیمت دلار خودرو یارانه حقوق بازنشستگان دلار بازار خودرو قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا مالیات بورس مسکن
نمایشگاه کتاب سینما گردشگری سینمای ایران لیلا حاتمی جشنواره کن زری خوشکام علی حاتمی کتاب تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران فیلم
قرآن ایلان ماسک
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس چین اوکراین نوار غزه لبنان
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر فدراسیون فوتبال لیگ برتر انگلیس تراکتور بازی باشگاه پرسپولیس بارسلونا اشکان دژاگه مهدی تاج
هوش مصنوعی گوگل سامسونگ هواپیما ناسا آیفون موبایل اپل تبلیغات اینترنت اینستاگرام
سازمان غذا و دارو تجهیزات پزشکی آلزایمر رژیم غذایی کاهش وزن پزشک سلامت روان ویتامین دیابت