جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
منصوره حسینی
▪ متولد ۱۳۰۵ تهران
▪ لیسانس نقاشی، دانشكده هنرهای زیبا دانشگاه تهران ۱۳۲۸
▪ فارغالتحصیل از آكادمی هنرهای زیبا - رم ۱۳۳۸
▪ .... نمایشگاه انفرادی در ایران، ایتالیا، چكسلواكی، یوگسلاوی و ... شركت در تعداد كثیری نمایشگاههای گروهی از جمله بی ینالهای تهران (۱۳۳۷ تا ۱۳۴۵) بیینال ونیز (۱۳۳۵)، چهار سالانه رم (۱۳۳۷) و ...
▪ برنده چند جایزه از جمله: نمایشگاه «نقاشان آسیایی در رم» (۱۳۳۷)، مسابقه ثبت زیباییهای رُم (۱۳۳۸)، مسابقه نقاشی از مناظر شهرستان جووانی كامپانو (۱۳۳۸)، نمایشگاه ملی هنر معاصر «الهام از حیات نبات» (۱۳۳۸)
▪ نمایشگاه مروری بر آثار در فرهنگسرای نیاوران ۱۳۷۷
▪ پنجمین نمایشگاه «پیشگامان نوگرایی در ایران» موزه هنرهای معاصر ایران (۱۳۸۳)
«تا آنجا كه یادم هست بابا، حافظ میخواند و دستگاههای موسیقی را بلد بود و با آوازی میخواند و خوش بود به گوشم. خانه ما در محله عربها و در دیوانخانه ركنالدوله بود. باغی حدود هشت هزار متری كه با گذشت سالها از آن، خوابش را بارها دیدهام. مثل همه خانههای قاجار با اُرسیها، پنجرههای مشبك و شیشههای رنگین و حوضی و ...
قطر دیوارهاش هشتاد سانتی میشد و سرما عرضه وارد شدن به این دیوارها را نداشت. زمستانها بیشتر زیر كرسی بودیم. و كاج بود. یعنی دنبال آن كاجها رفتهام كه حالا با اطمینان میتوانم بگویم كاج بود. كاج شد شخصیت خانههایی كه كرسی دارند. وقتی زیر كرسی هستی دیگر نیازی نداری پردهها را بیندازی، پنجرهها و بیرون را میشد دید. حتی گاه درِ اتاق هم باز است. پا و تن زیر كرسی گرم هستند.
از پشت پنجره كاجها را زیر برف میبینم. كاجهای بلندی كه زیر برف سر خم كردهاند. دفتر مشقم روی كرسی مقابلم باز بود. هوس كردم كاج را بكشم و كشیدم. این اولین نقاشی من بود. حول شده بودم. شوكی بود كه من را لرزاند. حادثهای برایم بود. پدرم تا از در وارد شد آن را به او نشان دادم و او هم برای من معلم سرخانه گرفت. نقاش پیر و سرشناسی كه در هفته دو سه بار به خانه ما میآمد و به من آموزش میداد. پیرمرد پدر من را درآورد. كاج گم شد. عكس می داد و اینكه چگونه چهار خانه كن و خطكش بذار، پرداز كن، مداد بزن طوری كه خط زیر دیگر پیدا نشود و ... تا سالهای آخر دبیرستان ادامه داشت و دیگر اینكه زن بابا داری و پنج ناخواهر و برادری و شرایطی مثل همه سیندرلاهای كوچولو كه زن بابا دارند و البته من سیندرلای تسلیم نبودم. میزدم. بچه گرگ شیطانی بودم.»
پدر منصوره چاپخانهدار بود و اهل مطالعه. گرایش چپی هم داشت. سیاسی بود و مخالف هیأت حاكمه. به همین خاطر هم چاپخانهاش مهر و موم شد و خودش هم برای مدتی به زندان افتاد. مرد راستكرداری كه حتی در زندان هم به خانوادهاش اصرار داشت كه آخر هر ماه حقوق كارگران پرداخت شود. «یادمه شش ساله بودم و به اتفاق پدرم و یكی دو نفر دیگر، با سه اسب و یك قاطر در حال گذر از كوهی بودیم كه پشت آن به آذربایجان شوروی می رسید. در میان راه ژاندارمها ما را دستگیر كردند به پاسگاه بردند. هنوز بهخاطرم هست شبی را كه تا صبح در آن پاسگاه گذراندیم.»
شوق مطالعه و نوشتن از همان دوران مدرسه و سالهای اول دبستان دراو شكل گرفت و شكوفا شد «تا كلاس پنجم دبستان همیشه نمره انشاهایم تك میشد. و این برایم دلتنگی بزرگی شده بود. اعتماد بهنفس مرا گرفته بود. در كلاس ششم معلم دیگری برای ساعت ادبیات و انشای ما آمد و گویی برای من به یكباره همه چیز عوض شد. اولین نمره انشا من هفده شدو یك شبه شدم شاعر و نویسنده. داخل آدم شدم. و دمخور با شاگردهای ریز و درشتی كه در مدرسه انجمن ادبی داشتند و در آمفی تئاتر، نشستها خودشان را برگزار می كردند.» در همین نشستها بود كه با پروین دولتآبادی آشنا میشود.
دختر حسام دولتآبادی وزیر فرهنگ وقت كه این دوستی تا سالها دوام میآورد. بعد از گرفتن دیپلم به اتفاق پروین تصمیم میگیرند كه در دانشگاه رشته ادبیات را دنبال كنند. به همین خاطر مدتی را بهطور آزاد در كلاسهای دانشكده ادبیات حاضر میشدند ولی منصوره زود دلزده میشود. «تازه فهمیده بودم كه از چی بدم میآید چی را دوست دارم. در كلاسهای ادبیات دیدم آنچه درس میدهند و از دانشجویان میخواهند ساختمان ادبی است. فعل و فاعل و مضارع و...
من خیلی دلم میخواست كه جای فعل و فاعل و دیگر اجزای جمله راعوض كنم و فكر میكردم اینطور بهتر میتوانم جملات را با احساساتم هماهنگ كنم.» انتخاب بعدی برای تحصیل، رشته نقاشی است. تصمیم میگیرد تا مدتی نیز فضای دانشكده هنرهای زیبا و كلاسهای آنجا را تجربه كند. «فضای دانشكده برایم بینهایت دلچسب بودو قبلاً هم خواب آن فضا و آن محیط را دیده بودم. آنجا همه چیز برای من دلچسب بود و تازگی داشت. بوی رنگ، سهپایه نقاشی و دانشجویانی كه گاه با دستها و لباسهای كار كه رنگی شده بود در محوطه رفت و آمد داشتند.»
مصمم میشود كه هر طور شده وارد دانشكده هنرهای زیبا شود، ولی امتحان ورودی و كار عملی آن مانع بزرگی برای او هست. تا آن زمان آنچه از طراحی فرا گرفته، ساختن چهار خانه و شطرنجی كردن بوم و عكس بود و خانه به خانه عكس را انتقال دادن به روی بوم. به همین خاطر وقتی برای امتحان ورودی مقابل پیكرهای كار میكلآنژ قرار میگیرد، میماند كه از كجا و چهجور شروع كند.
ولی به هر تقدیر در دانشكده پذیرفته شد. «اولین تصمیمی كه گرفتم این بود كه هر طور شده طراحی را بهطور جدی فراگیرم تصمیم سختی كه تمام سال تحصیلی و تابستان بعد از آن را یكسره وقف آن كردم. چندین ساعت كار در روز و شب و بهطور مرتب كه نتیجه آن را از سال دوم گرفتم. حالا میتوانستم من هم سری در سرها داشته باشم. استادانم تشویقم میكردند ومن از همان سال دوم در چندین نمایشگاه گروهی دانشجویی شركت كردم.»
زمانی كه منصوره حسینی در دانشكده هنرهای زیبا تحصیل خود را آغاز كرد، حدوداً چهار پنج سال از تأسیس آن میگذشت. در این مدت تحول خاصی در نحوه آموزش آن صورت نگرفته بود و كماكان استادان آن، حیدریان، وزیری، صدیقی، مقدم و معلمان خارجی چون رولان دوبرول و مارت سلستین آیو (خانم امینفر) بودند.
شاید مهمترین اتفاق برای دانشكده در این سالها استقرار آن در مكان فعلی خود و تثبیت آن بهعنوان یكی از شعب چندگانه دانشگاه تهران و ارتقا آن از هنركده به دانشكده هنرهای زیبا بود.
اوضاع اجتماعی این سالها هم قابل توجه است. بدین جهت كه با بركناری رضا شاه، اختناق سیاسی گذشته هم به یكبارهه شكسته میشود و مختصر آزادیهای اجتماعی و سیاسی برقرار میگردد. از این سالها بهرغم همه بحرانهایی كه وجود داشت میتوان بهعنوان سالهایی پُرتكاپو یاد كرد، كه فرصتی برای اظهار وجود گرایشهای سیاسی و اجتماعی متنوعی را فراهم ساخت.
تعداد كثیر نشریهها در این ایام گواه این نكته است. اگر چه در نهایت نیز در برخورد و ضدیت همین عقاید شاهد استقرار مجدد استبداد در سالهای آغازین دهه سی هستیم. شاید میل وافر به نوگرایی در میان دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشكده هنرهای زیبا، بازتاب شرایطی كه برشمرده شد، باشد. «اگر چه آنها الگوهای مطلوب خود را در آثار رئالیستهای روسی و امپرسیونیستهای فرانسوی یافتند، و پُرشورترین آنها به سزان و وانگوگ علاقه نشان دادند.»(۱)
در سالهای پایانی دهه بیست برخی از فارغالتحصیلان دانشكده هنرهای زیبا كه برای تحصیل به اروپا اعزام شده بودند، از جمله ضیاپور و حمیدی به ایران بازگشته بودند. ضیاپور انجمن و نشریه «خروس جنگی» را راه انداخت، جوادیپور، كاظمی و هوشنگ آجودانی نیز نگارخانه آپادانا را تشكیل دادند و فرصتی فراهم ساختند تا نقاشان نوگرایی نظیر ضیاءپور، پزشكنیا، كاظمی، اسفندیاری، ویشكایی، عامری و حمیدی آثار خود را در آن به نمایش بگذارند.
منصوره حسینی با تلاش بیوقفه و خیلی زود، از آنچه قبل از دانشكده بهعنوان نقاشی فرا گرفته بود، فاصله میگیرد و مجذوب آزادی نسبی در نحوه قلمزنی و رفتار نقاشانه امپرسیونیستها و پست امپرسیونیستها شد. «مادام آشوب مرا تشویق میكرد، ولی حیدریان متلك میپراند ومیگفت سزانك شدهای در حالیكه من اصلاً سزان را نمیشناختم و سالهای آخر دانشجویی بود كه كمكم با كارهای او آشنا شدم.»
بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه (۱۳۲۸) بهعنوان نقاشی نوگرا فعالیت خود را ادامه میدهد و در چند نمایشگاه گروهی نیز شركت میكند و سرانجام در اسفند سال ۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به ایتالیا میرود. «در آكادمی هنرهای زیبای رُم پذیرفته میشود و اجازه مییابد تا در سال دوم نامنویسی كند. استاد راهنمای او امریكو بارتولی است كه در نقاشی فیگوراتیو شیوهای آزاد دارد.»(۲)
زمانیكه او وارد ایتالیا میشود، ده سالی از پایان جنگ دوم جهانی میگذرد و هنوز آثار و بقایای آن را در گوشه و كنار شهرها میشد دید. مردم هنوز كاملاً خاطرات آن سالهای تلخ را بهخوبی به خاطر داشتند. بنابراین نقاشی ایتالیا و اروپا در این سالها نمیتواسنت عاری از زخمها و ناخوشیهایی باشد كه اروپا از سر میگذراند. این زمان در ایتالیا نقاشان مهمی چون مافایی، گوتوسو، موراندی، جاكومتی، بیرولی و ... در عرصههای اكسپرسیونیسم، كوبیسم و نقاشی انتزاعی هنوز خود، و پیروان فراوان آنها فعال بودند.
نقاش كنجكاو و با احساس و شاعر متعهدی مثل منصوره حسینی نمی توانست نسبت به شرایط جدیدی كه در آن قرار گرفته است بیتفاوت باشد. «منصوره با اتكا به تواناییهای خویش و با كوشش پیگیر توانست سكویی استوار برای پرش بسازد. او از مكتب رم و یا مشخصاً از نوعی اكسپرسیونیسم معتدل آغاز كرد.
بیشك روش تعلیم متداول در آكادمی رم تأثیر زیادی در این انتخاب داشت (چنانكه اغلب نقاشان ایرانی آموزش دیده در آكادمی رم نیز از این نقطه حركت كردند)، اما توافق احساس او با زیباشناسی مكتب رم نیز در این دخیل بود.»(۳)
تلاش پیگیر و ذوق و قریحه او در شهر رم، وی را زود به نقاشی مورد توجه تبدیل میكند. بدین ترتیب در سال ۱۳۲۵ اثری از وی در بیینال ونیز شركت داده میشود و از نخستین هنرمندان ایرانی است كه در بیینال ونیز حضور پیدا میكند. در سال ۱۳۳۶ نمایشگاهی از ۱۹ تابلوی نقاشی او در گالری «وانتاجو» در شهر رم به نمایش گذاشته میشود، كه در مطبوعات ایتالیایی منعكس میشود. «گزارشگر هنری روزنامه دومنیكا در اینباره نوشت: بهنظر میرسد كه منصوره، نقاش آیندهدار ایرانی و میهمان عاشق رم، هوشمندانه از «مكتب رم» بهره گرفته و حال و هوای نقاشی ما را با پیچیدگی تزیینی و خیالی نقاشی قدیم ایرانی درآمیخته است.»(۴) وی در مدت باقیمانده از حضورش در ایتالیا در چند نمایشگاه گروهی و مسابقه شركت میكند كه جمعاً یك بورس، سه مدال و یك جایزه نقدی برای او به همراه داشت.
خانم حسینی در سال آخر اقامتش در رم (۱۳۳۸) ملاقاتی با لئونللو ونتوری هنرشناس و منتقد برجسته ایتالیایی دارد كه تحول مهمی در سیر هنری فعالیت نقاشانهاش محسوب میگردد. «ونتوری سزانشناس مشهوری بود كه كتابی با همین عنوان را در سن بیستسالگی درباره او نوشته بود. رفتم تا از زبان او بشنوم و مطمئن شوم كه كارهای من مثل نقاشیهای سزان نیست. از طریق جواد فروغی، كنسول ایران در ایتالیا موفق به قرار ملاقاتی با این منتقد مشهور شدم. پیرمرد وقتی كارهای مرا دید گفت كارهای تو مثل كارهای سزان نیست و در كارهایت كمی الهام از عربسك مینیاتورهای ایرانی میتوان دید.
نویسنده : حسن موریزی نژاد
پینوشت:
۱- رویین پاكباز، دایرهالمعارفهای هنر، نشر و فرهنگ معاصر، ص ۸۹۱
۲ـ پیشگامان هنر نوگرای ایران «منصوره حسینی»، به كوشش رویین پاكباز و یعقوب امدادیان، نشر مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی، صفحه ۱۹
۳- پیشین، صفحه ۱۲
۴- پیشین، صفحه ۲۱
۵- پیشین
۶- پیشین. صفحه ۱۴
۷- پیشین، صفحه ۲۵
۸- پیشین، صفحه ۲۶
۹- پیشین، صفحه ۳۰
۱۰- پیشین، صفحه ۳۱
۱۱- رویین پاكباز، پیشین، صفحه ۱۵
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران رئیس جمهور دولت رئیسی افغانستان دولت سیزدهم پاکستان گشت ارشاد توماج صالحی کارگران سریلانکا مجلس شورای اسلامی
کنکور تهران سیل آتش سوزی سیستان و بلوچستان هواشناسی سازمان سنجش فضای مجازی سلامت شهرداری تهران پلیس اصفهان
قیمت خودرو خودرو آفریقا دلار قیمت طلا تورم قیمت دلار بازار خودرو ارز بانک مرکزی ایران خودرو مسکن
خانواده موسیقی رهبر انقلاب تلویزیون فیلم ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری بازیگر شعر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین اسرائیل جنگ غزه غزه رژیم صهیونیستی آمریکا روسیه حماس ایالات متحده آمریکا اوکراین طوفان الاقصی طالبان
پرسپولیس فوتبال استقلال آلومینیوم اراک جام حذفی فوتسال بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور
هوش مصنوعی فناوری ناسا بنیاد ملی نخبگان تسلا تیک تاک فیلترینگ
مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه