چهارشنبه, ۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 29 May, 2024
مجله ویستا

مکتب تاریخ نگاری رجبی


مکتب تاریخ نگاری رجبی

مصاحبه آقای دکتر پرویز رجبی با روزنامه اعتماد با عنوان «مروری بر سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران» منتشر شد، به جز چند اشتباه تایپی یا گفتاری که در هر مصاحبه یی اجتناب ناپذیر …

مصاحبه آقای دکتر پرویز رجبی با روزنامه اعتماد با عنوان «مروری بر سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران» منتشر شد، به جز چند اشتباه تایپی یا گفتاری که در هر مصاحبه یی اجتناب ناپذیر است، رویکرد همیشگی ایشان کوشش برای همبستگی مردم و واقع نگری تاریخی، و دوری گزیدن از به کار گیری تاریخ برای ترویج نژادپرستی و ایجاد اختلاف های قومی را نشان می داد. استاد رجبی نمونه یی ممتاز و کمیاب از یک «مورخ مستقل» است. مفهومی که بسا فراتر از بی طرف بودن، و ارزنده ترین ویژگی برای یک تاریخ نگار دانسته می شود. آنگاه که ایشان، قلمی که همواره به حرمت آن سوگند می خورد را به دست می گیرد، نه تنها از تمامی وابستگی ها و مصلحت های گوناگون روزگار دوری گزیده، بلکه تمامی دلبستگی های شخصی خود را نیز به کناری نهاده و حتی در اعماق ذهن و اندیشه خود نیز مجالی به عامل های سلب استقلال نمی دهد.

همگان می دانیم که استقلال فکری یک پژوهشگر، در جامعه مطلق گرای ایرانی که از دیرباز هر پدیده یی را به نیکی و بدی، به خیر و شر مطلق، یا به روشنایی و تاریکی تفکیک کرده و جایی برای سایه روشن های میانی باقی نگذاشته، تا چه اندازه دشوار و گاه ناممکن است. بسا کسانی که هنوز پا به مرحله شاگردی نگذاشته اند، به خود اجازه می دهند که به بحث و مناظره با استادی بپردازند که ۴۵ سال سابقه تالیف و پژوهش، و ده ها اثر تحقیقی و ادبی منتشر شده در کارنامه خود دارد.

استقلال فکری و تاریخ نگاری واقع گرایانه و بی طرفانه، به اندازه یی برای آقای رجبی به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر شناخته شده است که حتی استنباط های شخصی خود را نیز نه در درون متن، که در «حاشیه یی بر تاریخ» می نگارد و آشکارا تمایزی برجسته میان آنچه بر مبنای اسناد تاریخی فرا دست آمده، با استنباط های خود قائل می شود؛ استنباط هایی که به نظر بسیاری از خوانندگان «هزاره های گمشده» و «سده های گمشده»، خواندنی ترین بخش تاریخ نامه های ایشان است. بی گمان بسیاری از کسانی که دکتر رجبی را تنها از طریق آثار تاریخی و پژوهشی می شناسند، ذره یی گمان نبرده اند که او برخلاف آن خشکی و جدیتی که در آثار تاریخی اش هویدا است، تا چه اندازه دارای روحیه یی عاطفی، و احساساتی ناب و شورانگیز است. آنگاه که در «سیمرغ»- دوست داشتنی ترین کتاب خود- از چشم اندازهای سراسر برف و یخ می گوید، و از سپیدی فرشته های برفی و جاده ها و بیدها و پرندگان یخی سخن می راند؛ آنگاه که در «لاهوت» از سکوت می گوید و از مرز آبی در آبی دریا و آسمان؛ آنگاه که در «شهر ما» از قصه دوری پدر و غصه رفتن مادر می گوید؛ و آنگاه که از «بوی چادر مادر» با گل های ریز گلبهی آن می نویسد می توان به روحیه مردی پی برد که به زلالی همان «سیمرغ» اش، میهن و مردم و به ویژه جنبش های مردمی اش را دوست می دارد بیشتر از هر آن کسی که مدعی آن بوده و تنها شعارش را سر داده است. اینچنین است که خواننده از خود می پرسد، چگونه این مرد توانایی نادیده انگاشتن تمامی امواج خروشان و ژرف دریای احساسات خود را هنگام کار پژوهشی می یابد؟

خواننده به زودی درمی یابد که با دو پرویز رجبی متفاوت روبه روست. از یک سو، تاریخ نگاری واقع نگر، منصف، غیروابسته، دقیق و بی رحم و از سویی دیگر، یک ادیب و شاعر پراحساس و خلاق با توصیف ها و آفرینش های ادبی حیرت انگیز، و حتی یک طنزپردازً نکته سنج و صاحب سبک و چیره دست در گفت وگوهای دوستانه. هر چند در جامعه ما به رغم سخنان فراوانی که گفته می شود، علاقه چندانی به مطالعات تاریخی وجود ندارد (چرا که همگان همه چیز را می دانند)، اما به گمانم دور نیست که تاریخ نگاری معاصر ایرانیان را که از مشیرالدوله پیرنیا آغاز شده است، به لحاظ شیوه و سبک منحصربه فرد و نوآورانه آقای دکتر رجبی به دو دوره متمایز پیش و پس از «هزاره های گمشده» تفکیک کنیم و آن را به نام «مکتب تاریخ نگاری رجبی» بشناسیم.

قلم و دست استاد هماره توانا باد که همین یک دست، دست بسیار کوشا و پرصدایی است.

رضا مرادی غیاث آبادی