یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
مجله ویستا

خانه قانون جذب و دفع دارد؟


خانه قانون جذب و دفع دارد؟

در اکثر مواقع کلمات و خاطرات کودکی، مثل خانه، برای ما با عشق همراه است؛ خانه محل اصلی عشق در دوران کودکی هر فرد است، جایی که غذا می خوردیم، می خوابیدیم، به ما توجه می شد، می خندیدیم، …

در اکثر مواقع کلمات و خاطرات کودکی، مثل خانه، برای ما با عشق همراه است؛ خانه محل اصلی عشق در دوران کودکی هر فرد است، جایی که غذا می خوردیم، می خوابیدیم، به ما توجه می شد، می خندیدیم، گریه می کردیم . تجربه ی عشق های دوران نوجوانی و جوانی با آن عشق اولیه دوران کودکی مرتبط است.

۱) بعضی از ما دوست داریم تجاربمان را تکرار کنیم. مثلاً همیشه از یک مسیر خاص می رویم از یک سوپر خاص خرید می کنیم و با این کار در دنیای در حال تغییر احساس امنیت می کنیم.

در مورد کودکی نیز همینگونه است، ما کودکی خود را تکرار می کنیم و اغلب موقعیت هایی را به طور نا خود آگاه جستجو می کنیم که شبیه موقعیت های دوران کودکی ماست، صرف نظر از اینکه تجارب کودکی مثبت بوده باشد یا منفی بعضی افراد تمایل به تکرار شرایط دارند.

خانه برای ما همواره محل عشق بوده حتی اگر در آن پدر و مادر دعوا می کردند. تصور ما از عشق، تصوری است که در خانه شکل گرفته است.اگر در خانه طرد و عدم پذیرش بوده است، ما عشق را با طرد و عدم پذیرش می فهمیم. تصور دیگری نمی توانیم داشته باشیم چرا که تنها تجربه ی ما از عشق همان است. یا اگر پدر معتاد بوده ما عشق را با مواد درک کرده ایم، بنابراین ممکن است در تجارب بعدی عشقمان به دنبال کسی برویم که یکی از ویژگی های اصلی او اعتیاد است. به همین دلیل است که بسیاری از افرادی که پدر یا برادر معتاد داشته اند، در انتخاب همسر نیز معمولاً جذب افراد معتاد می شود گویی که می خواهند به شرایط خانواده بازگردند!

اگر خانه برای ما به معنای هرج و مرج باشد، ممکن است اشخاص بی ثباتی را پیدا کنیم که ما را در ایجاد یک رابطه ی غم انگیز و پر هرج و مرج کمک کنند. اگر خانه به معنای تنهایی باشد، ممکن است کسی را پیدا کنیم که به ما عشق، محبت و توجه کافی نداشته باشد تا دوباره احساس تنهایی کنیم. اگر خانه به معنای ترس باشد، ممکن است جذب کسی شویم که دائماً از ما انتقاد کند و ما را تهدید به ترک شدن نماید تا همیشه این احساس ترس را تجربه کند. ما به طورر ناخودآگاه چیزی را انتخاب می کنیم که برای ما آشناست. گویی "به خانه باز می گردیم".

۲) اما برخی از ما در همان کودکی هم خانواده ی خودمان را نپذیرفته ایم. برخی از ما دلمان می خواست مادر دیگری داشته باشیم. برخی از ما پدر اصلی خود را ناپدری می دانستیم و یا اینکه مادر خود را نامادری به حساب می آوردیم. برخی از ما خانه و خانواده خود را محل مناسبی برای عشق نیافتیم و ازخانه و خانواده خود بیزار هستیم. اینگونه افراد معمولاً در تجربه ی عشق از خانه فرار می کنند و به سمت شرایطی حرکت می کنند که در تضاد با خانه ی کودکی باشد. به عنوان مثال اگر فردی خانواده ی مذهبی داشته است، در فرار از خانه به دنبال خانواده هایی خواهد بود که مذهبی نباشد و یا اگر خانواده ی متمول و پولداری داشته است، در فرار از خانه ممکن است به سمت خانواده ای فقیر حرکت کند. یا اگر خانه برای آنها تداعی تنهایی می کند، در عشق به دنبال در جمع بودن هستند، گویا اصلاً حاضر نیستند که به خانه بازگردند.

البته توجه به چند نکته ضروریست:

ـ شاید در بعضی خصوصیات فرار از خانه و بعضی موارد بازگشت به خانه وجود داشته باشد و به طور مطلق وجود نداشته باشد اما اینجا به طور موردی بررسی کردیم و به نظر می آید یکی از این دو نوع گرایش به طور کلی تمایل بیشتری دارد.

ـ همه ی این مسائل به طور نا خودآگاه هستند، پس اگر شما تلاش هشیارانه ای برای درک و تأثیر گذاری بر روی این تمایلات انجام دهید، می تواند بر آن جنبه هایی که نمی خواهید فائق آیید.