شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم از نوع هندی


تروریسم از نوع هندی

بازبینی شرایط سیاسی هند پس از حملات بمبئی

دو هفته پیش قلب اقتصادی هند بار دیگر هدف حملات تروریستی سنگینی قرار گرفت تا در حالی که هند پله های صعود اقتصادی را با اتکا بر دموکراسی منحصر به فرد خود طی می کند، موضوع تروریسم و مناقشات قومی- مذهبی در این کشور که از معضلات همیشگی شبه قاره هند بوده بار دیگر چهره پرتاثیر خود را به رخ بکشد. حداقل هفت نقطه بمبئی از جمله دو هتل مجلل، یک ایستگاه قطار، یک بیمارستان و یک رستوران محل تجمع توریست های خارجی هدف حملات مردان مسلحی قرار گرفتند که بامداد پنجشنبه با نارنجک های دستی و مسلسل باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر در این شهر بزرگ و پرجمعیت شدند. تروریست ها که به صورت هدفمند پس از تجهیز خود به سلاح وارد شهر شده بودند پس از حضور در محل های مورد نظر به درگیری با پلیس پرداختند که حاصل آن کشته شدن تعداد زیادی از افسران پلیس بود. ورای ظاهر این قبیل اقدامات تروریستی که به صورت دائم در اخبار سرویس های خبری به روز می شود بلافاصله و با توجه به سابقه فراوان این نوع حملات در هند، گمانه زنی های فراوانی آغاز شد که با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی هند خبر از هدفمند بودن این قبیل اقدامات در برهه فعلی می دهند.

اما در عین حال با وجود اینکه نشانه هایی از دست داشتن اسلامگرایان افراطی در این حمله در دست است- از جمله اینکه به گفتن شاهدان عینی مهاجمان در حمله به هتل و رستوران ها بیشتر توریست های انگلیسی و امریکایی را هدف قرار می دادند- برخی از کارشناسان این امکان را رد نکرده اند که ممکن است پیام های ارسالی ساختگی بوده و احتمال دست داشتن هندوهای تندرو نیز در این حادثه وجود دارد.

واکنش به حملات بدون کوچک ترین تفاوتی همانند همیشه بود. در سال ۲۰۰۶ برخی مقامات هندی دستگاه های اطلاعاتی پاکستان را به دست داشتن در بمب گذاری قطارهای شهری بمبئی متهم کردند و گروهی دیگر نیز جدایی طلبان کشمیری طرفدار پاکستان را دخیل در حادثه دانستند. از طرف دیگر به دلیل مناقشات ظاهراً بی پایان بین هند و پاکستان، یوسف رضا گیلانی از طرف دولت پاکستان و برای منحرف نشدن اذهان به سمت این کشور، با محکوم کردن حملات بمبئی اعلام کرد با چنین تروریست هایی باید با سیاست «مشت آهنین» برخورد کرد.

وزارت امور خارجه امریکا و سخنگوی باراک اوباما نیز لزوم برخورد هرچه سریع با افزایش این حملات تروریستی در شبه قاره هند را اعلام کردند. مدودوف از روسیه نیز ضمن محکوم کردن حمله تروریستی به این نکته مهم تاکید کرد؛ «برای حل و فصل اختلافات ریشه یی نباید به روش هایی اینچنینی متوسل شد.» بان کی مون و گوردون براون نیز هرکدام پیام های مشابه یی ارسال کردند. اما رسیدن به شواهد روشن در خصوص افزایش حملات تروریستی در هند نیاز به بازبینی دقیق شرایط مختلف این کشور و ردیابی ریشه های این اقدامات و مسائل مرتبط با آن دارد.

● سیل جدید ناآرامی

شناخت ماهیت دقیق گروه های تروریستی در هند با توجه به گستردگی جغرافیایی و جمعیتی این کشور بسیار پیچیده است. موج جدید اقدامات تروریستی در چند ماه اخیر بار دیگر توجه سران این کشور و سیاستمداران خارجی را به سمت خود جلب کرده است. اکثر این اقدامات توسط گروه های مختلف انجام می شود که بسیاری از آنها پیشوند «مجاهدین» را به ابتدای نام خود افزوده اند. اگر تمام اقدامات انجام شده در هند توسط یک گروه اصلی از این تروریست ها تلقی شود، طی چند ماه اخیر حدود ۵۰ انفجار بمب در چند شهر بزرگ هند به وسیله این گروه به وقوع پیوسته و صدها نفر به کام مرگ فرستاده شده اند. اما نکته یی که مقامات هندی را مبهوت کرده تنها قدرت این گروه ها در پیشبرد اهداف تروریستی خود نیست بلکه این موضوع که افراد تشکیل دهنده این گروه کاملاً هندی هستند باعث نگرانی سیاستمداران این کشور از شروع سیل جدید حملات تروریستی و ناآرامی با ریشه «کاملاً داخلی» شده است. این گروه برخلاف گروه های قبلی که عمدتاً در مرزهای بین پاکستان و بنگلادش حضور داشتند، طبق اطلاعات به دست آمده از سرویس های امنیتی هند، ریشه کاملاً داخلی دارند. هرچند پس از دستگیری یک تبعه سعودی در فرودگاه دهلی به اتهام تامین مالی گروه مجاهدین مشخص شد برخی منابع مالی تروریست ها از خارج هند تامین می شود اما در داخلی بودن افراد تشکیل دهنده این گروه ها اکنون ظاهراً کوچک ترین شکی وجود ندارد.

این گروه برای اولین بار پاییز سال گذشته با فرستادن یک پیام تهدیدآمیز به یک شبکه تلویزیونی به نوعی اعلام موجودیت کرد و درست چند دقیقه بعد از ارسال این پیام چند بمب قوی دادگاه شهر واراناسی در استان اوتارپرادش را ویران کرد. سپس هفت انفجار شهر جیپور نیز توسط این گروه پذیرفته شد. دامنه فعالیت این گروه تروریستی سپس به احمدآباد و بنگلور کشیده شد و انفجارهایی این دو شهر را نیز به لرزه درآورد. پس از پنج انفجار رخ داده در دهلی این گروه اعلام کرد حملات تروریستی بیشتری را دنبال خواهد کرد. نکته قابل توجه اینکه شیوه کار شاخه های مختلف تروریستی که تاکنون اقدام به بمب گذاری در نقاط حساس هند کرده اند بسیار ویژه است. مواد مورد استفاده در بمب های به کار رفته همانند نیترات آمونیوم به راحتی در دسترس هستند و بمب ها مجهز به ساعت هایی هستند که در شلوغ ترین زمان روز فعال می شوند و بیشترین خسارت را به جا می گذارند.

هرچند طبق گفته کارشناسان سیاسی در هند هنوز بسیار زود است که «مجاهدین دکن» را دنباله رو یا یکی از زیرشاخه های گروه های مجاهدین که بمب گذاری های چند ماه اخیر را انجام داده اند، دانست اما در صورتی که این موضوع اثبات شود، بیم برافروخته شدن دوباره منازعات قومی- مذهبی در هند به روی هند چهره خواهد گشود. در زمان انفجارهای احمدآباد و قبل از وقوع حوادث پیامی از سران این گروه ها دریافت شد که انگیزه آنها را انتقام درگیری های گجرات در سال ۲۰۰۲ در آن درگیری ها حدود ۲۵۰۰ نفر که اکثر آنها مسلمان بودند، کشته شدند. در این پیام همچنین از بی عدالتی های اعمال شده علیه جامعه مسلمانان انتقاد شده بود. آنها اعتقاد داشتند به برخوردهای هندوهای افراطی علیه مسلمانان توجه نمی شود و واژه تروریسم هیچ وقت برای هندوها به کار نمی رود.

سرویس های اطلاعاتی هند- که طبق گفتمان مانموهان سینگ نخست وزیر هند با توجه به شرایط موجود باید بیش از قبل تقویت شوند- این نکته را دریافته اند که برخی اعضای این گروه ها از تروریست های قدیمی هستند و اکنون در قالبی جدید و با عنوانی تازه فعالیت خود را شروع کرده اند. اما بازخوانی تاریخ هند و نگاه به سیستم حکومتی این کشور که کارشناسان همواره آن را یکی از دلایل بالقوه بودن اینچنین ناآرامی هایی می دانند، خطر این گونه اقدامات تروریستی هدفمند- که دست داشتن بیگانگان در آنها حتی با وجود نشانه های بالا نمی تواند کاملاً رد شود- را برای دموکراسی ویژه هند آشکار می کند.

● همزیستی با تنش های قومی- مذهبی

هند دومین کشور پرجمعیت جهان پس از پشت سر گذاشتن یک قرن استعمار خارجی و چندین دهه اقتصاد بسته رفته رفته راه خود را به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان باز کرد.

این کشور دارای سلاح هسته یی است و با وجود مخالفت جامعه جهانی در دهه ۷۰ و پس از آن دهه ۹۰، آزمایش های هسته یی خود را اجرا کرد. با وجود این پیشرفت هند همواره با مشکلات فراوانی به خصوص در عرصه اجتماعی روبه رو است. شبه قاره هند که دربرگیرنده مجموعه یی از تنوع سیاسی، نژادی و طبیعی است و از کوه های مرزی با افغانستان تا جنگل های برمه را شامل می شود از اوایل قرن نوزدهم تا سال ۱۹۴۷ تحت حکومت بریتانیا بود. اما تقسیم این منطقه همزمان با پایان استعمار در حقیقت باعث به وجود آمدن اختلافات فراوانی شد. از همان زمان بین هند و پاکستان سه دوره جنگ درگرفت که دلیل عمده آن اختلاف بر سر کشمیر بوده است. از سال ۲۰۰۴ روند جدیدی از مذاکرات صلح بین دو کشور آغاز شد اما نگاه بدبینانه بین دو کشور همواره وجود داشته است. در داخل هند نیز شرایط در بسیاری موارد با تنش روبه رو بوده است. درگیری بین گروه های قومی و دینی صدمات شدیدی بر حیات سیاسی این کشور وارد کرده است که گاهی موجودیت دموکراسی موجود در هند را تهدید می کند. در سال ۱۹۸۴ ایندیرا گاندی نخست وزیر هند توسط محافظانش که از سیک های افراطی بودند به قتل رسید. دلیل این اقدام دستور گاندی به ارتش برای بیرون کردن شبه نظامیان سیک از معبد طلایی شهر آمریسار بود و در سال ۹۲ پس از تخریب مسجد بابری توسط هندوهای افراطی درگیری های خشونت آمیز گسترده یی بین مسلمانان و هندوها رخ داد. با وجود اینکه با شروع دهه ۸۰ هند درهای خود را به سمت جهان گشود و به پیشرفت های قابل ملاحظه یی در زمینه اقتصاد رسید اما زندگی اجتماعی در هند همچنان با معضلات فراوانی روبه رو است.

● دموکراسی ویژه هند

وجود دموکراسی در هند از جهاتی بسیار منحصر به فرد است. زمانی که هند در جاده دموکراسی قدم گذاشت کشورهای دموکراتیک موفق اصولاً از نژاد سفید، مسیح و ثروتمند بودند و با یک زبان واحد صحبت می کردند اما هند اثبات کرد فقر، بی سوادی و تنوع گسترده قومی مذهبی آن هم در ابعاد شبه قاره هند مانع دموکراسی نمی شود، ضمن اینکه نظام دموکراسی در هند به جای توسل ملی گرایانه به تاریخ مشترک زبان واحد و پذیرش یگانگی فرهنگی بر پایه باور ملی به وجود کثرت گرایی استوار است.

● بزرگ ترین خطر برای دموکراسی هند

اما نگرانی که در پی حملات تروریستی بمبئی بار دیگر رخ نمود تهدیداتی است که زیرساخت های سیاسی هند را هدف قرار داده است؛ خطری که اکنون می توان برای آینده دموکراتیک هند درنظر گرفت این است که با افزایش درگیری های قومی و دینی، یک حزب سیاسی مثل حزب بی جی پی (بزرگ ترین حزب مخالف دولت) احساسات مردم را برانگیزد که جمعیت اکثریت در هند باید حکومت را در دست بگیرند که در این کشور هندوها دارای این اکثریت هستند.

نگرانی که در پی حملات تروریستی بمبئی بار دیگر رخ نمود تهدیداتی است که زیرساخت های سیاسی هند را هدف قرار داده است. خطری که اکنون می توان برای آینده دموکراتیک هند درنظر گرفت این است که با افزایش درگیری های قومی و دینی، یک حزب سیاسی مثل حزب بی جی پی (بزرگ ترین حزب مخالف دولت) احساسات مردم را برانگیزد که جمعیت اکثریت در هند باید حکومت را در دست بگیرند که در این کشور هندوها دارای این اکثریت هستند. چنین احتمالی برای دموکراسی کثرتگرای هند بسیار تهدیدکننده است چون این حزب به رغم این ادعا که افکار آن دارای ریشه های بومی است، از ملی گرایی افراطی اروپایی پیروی می کند.

اگر بی جی پی و ایدئولوژی آنها با افزایش خشونت ها و حملات تروریستی گسترده تر شود، ممکن است اختلافاتی که به عنوان مثال سال ها است سریلانکا را درگیر خود کرده است در این کشور نیز بروز پیدا کند. هر چند فعلاً بروز چنین احتمالی دور از ذهن است. اکثریت یک دوره کامل پارلمان هند در دست ائتلافی به رهبری این حزب بود اما سران بی جی پی نتوانستند حاکمیت اکثریت هندو را به یک واقعیت سیاسی تبدیل کنند. قوانین جمهوری هند و احکام دیوان عالی این کشور تقریباً به احزاب سیاسی اجازه نمی دهد ساختار بنیادین قانون اساسی کشور را تغییر دهد. ضمن اینکه گوناگونی جمعیت رای دهندگان در هند باعث می شود ائتلاف حاکم با چنان محاسبات پیچیده یی در جلب نظر رای دهندگان مواجه شود که نتیجه آن برجای ماندن کثر ت گرایی تا آینده یی تقریباً نامعلوم است.

● ترس گسست از قدرت های بزرگ

لایه های پنهان حملات تروریستی اخیر را می توان با دلایل خاص به گروه های تروریستی خارج از هند نیز نسبت داد. مان موهان سینگ در اظهارات ابتدایی خود پس از وقوع حملات هفته قبل بدون اینکه از کشوری خاص نام ببرد به «همسایگان هند» هشدار داد دولت این کشور اجازه نخواهد داد خاک هند به جولانگاه تروریست ها تبدیل شود. اگر یکی از گزینه های وقوع حملات تروریستی در هند را ستیزه جویان خارج از این کشور بدانیم، بدون شک هدف عمده از این اقدامات کاهش مراودات پیشرفته هند با برخی ابرقدرت ها و به خصوص امریکا است. یکی از چند شایعه درباره دستان پشت پرده این اقدامات گروه های افراط گرا همانند القاعده است که همیشه نگاهی کاملاً خصمانه به امریکا داشته و از سال ها قبل منافع این کشور را در سراسر جهان هدف قرار داده است. بدون شک با ارجاع به این پیش فرض ها مشخص می شود غرق شدن بیش از همیشه هند در بحران ها و درگیری های داخلی جایگاه این کشور را در سطح مناسبات بین المللی کاهش می دهد و در حقیقت سران این کشور بیش از اینکه بتوانند به روابط خود با امریکا که از مدت ها قبل روز به روز پیشرفت کرده است، توجه کنند، درگیر مسائل داخلی خواهند شد و به این ترتیب ایالات متحده یکی از نقاط اتکای محکم خود در آسیا را به تدریج از دست خواهد داد.

اما روابط هند و امریکا چه مسیر تاریخی داشته است؟ بازدید جرج بوش از هند در سال ۲۰۰۶ از سوی سران هند تاریخی و حتی قابل مقایسه با سفر ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۲ از چین عنوان شد.

البته نزدیکی هند و امریکا از سال ۲۰۰۰ و با سفر بیل کلینتون روندی شتاب زده به خود گرفت. با روی کار آمدن دولت جدید هند به رهبری حزب کنگره روابط امریکا و هند با شدت بیشتری ادامه یافت و مانورهای مشترک زمینی، دریایی و هوایی در کشور اکنون به یک امر عادی تبدیل شده است. دو کشور در سال ۲۰۰۵ توافقنامه «حریم هوایی گشوده» را امضا کردند که ارتباطات هوایی بین دو کشور را تا سطح بی سابقه یی افزایش داد و شرکت هواپیمایی ایرایندیا

۶۸ هواپیمای مسافربری به ارزش ۱۱ میلیارد دلار از بوئینگ خریداری کرد تا روابط دو کشور از سه سال قبل تاکنون حالتی استراتژیک و بنیادی به خود بگیرد.

اما دلیل این همه نزدیکی بین هند و امریکا را در چه نکاتی می توان جست وجو کرد؟ اول اینکه هند در پناه همکاری بیشتر با امریکا از نظر قدرت نظامی به جایگاه قابل توجهی در آسیا می رسد. واشنگتن به اسرائیل اجازه داد سیستم های رادار پالکون را به هند بفروشد، در حالی که قبلاً از عقد چنین قراردادی با چین ممانعت کرده بود. جرج بوش حتی به هند پیشنهاد خرید جنگنده های اف- ۱۶ و اف- ۱۸ را داد. در واقع نگرش جغرافیایی- استراتژیکی هند از جمله مبارزه با تروریسم امکان نزدیکی بیشتر نظامی در کشور را سبب شد.

پس از وقایع ۱۱ سپتامبر بسیاری از هندی ها این عقیده را یافتند که امریکا نیز همانند کشورشان قربانی برخی شبکه های تروریستی افراط گرا شده و در زمان سفر بوش به هند نظرسنجی ها نشان داد بسیاری در هند سیاست خارجی امریکا مبنی بر اینکه «جهان را با جنگ عراق امن تر کرده است» موافق هستند. البته در همان زمان کمونیست ها و سازمان های اسلامی اعتراضات فراوانی نسبت به حضور بوش در هند داشتند. صرف نظر از مسائل نظامی، همکاری هند و امریکا در زمینه های انرژی نیز جهش قابل ملاحظه یی نشان می دهد. امریکا به هند در زمینه پالایش زغال سنگ یاری می رساند تا از مشکل آلودگی آن رها شود. در زمینه کشاورزی تمام ابزارآلات مجهز از امریکا به هند وارد می شود اما بیشتر همکاری دو کشور در زمینه فعالیت های اتمی غیرنظامی است. هر چند هند معاهده عدم گسترش سلاح های اتمی را امضا نکرده و آمادگی خود را برای انتقال محصولات حساس از جمله اورانیوم غنی شده اعلام داشته است اما امریکا تنها یک شرط در مورد این همکاری ها قائل شده است؛ اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی باید تا سال ۲۰۱۴ به ۶۵درصد از مراکز هسته یی سرکشی کند تا در مورد تکنولوژی هایی که هم کاربرد نظامی و هم غیرنظامی دارند، کنترل لازم صورت پذیرد. اما در سوی مقابل امریکا از همسویی بیشتر با هند چه نفعی خواهد برد؟

هند از موقعیت خوبی برای ایفای نقش به عنوان پلیس اقیانوس هند برای تامین امنیت مسیرهای ابرتانکرهای نفتی برخوردار است. این کشور همچنین در تصورات امریکا می تواند به فشار بر ایران و نقش کلیدی این کشور در خاورمیانه کمک کند. هند تاکنون دوبار در آژانس بین المللی انرژی اتمی بر ضدایران که آن را «کشور دوست» می خواند، رای داده است و با این شرایط به نظر می رسد حاضر است از پروژه گازی که قرار است بین حوزه گازی جنوب ایران و این کشور کشیده شود، چشم پوشی کند.

روی دیگر داستان تلاش امریکا برای کاهش وزن چین به عنوان یک ابرقدرت در آسیا است. البته دلیلی دیده نمی شود که هند در این راه همپای امریکا شود، چون چین اکنون یکی از شرکای بزرگ تجاری هند محسوب می شود. در هر صورت از نقطه نظر اقتصادی، روابط هند و امریکا به اندازه یی پیشرفت کرده است که اکنون امریکا نام خود را به عنوان اولین متحد اقتصادی هند و همچنین رتبه اول سرمایه گذاری در این کشور ثبت کرده است.

از سوی دیگر موردی که در این زمینه باز هم ورق را بیشتر به سود امریکا برمی گرداند دور شدن بیشتر هند از اروپا طی سالیان اخیر است.

اجلاس مشترک هند و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۰ این گمان را به وجود آورد که روابط بین دو طرف بیش از قبل رو به گسترش خواهد رفت تا اینکه در سال ۲۰۰۴ توافقنامه یی استراتژیک در پنج زمینه بین هند و طرفین اروپایی منعقد شد.

اما با گذشت چهار سال از امضای این توافقنامه سطح همکاری بین دو طرف ناچیز دیده می شود. دلیل عمده آن این است که استراتژی عمومی اروپا روی چین متمرکز شده و بسیاری موضوعات در این وسط وجود دارد که مورد اختلاف است. از منظر رهبران هند، امریکا نوعی رهبری جهانی طولانی مدت را هدایت می کند در حالی که اتحادیه اروپا تا رسیدن به این جایگاه فاصله بسیار طولانی داشته و هنوز به یک بازیگر درجه اول در سطح بین الملل تبدیل نشده است. اگر رهبرانی مثل جواهر لعل نهرو و گاندی به ایدئولوژی و ارزش ها توجه می کردند، اکنون اندیشمندان نوگرای هند این عقیده را دارند که تبدیل هند به دموکراسی جهان فایده کمتری برای این کشور از آزمایش های اتمی سال ۹۸ داشته است.

اتحادیه اروپا هم اکنون در حال خارج شدن از محدوده کشوری عظیم با امکاناتی وسیع مثل هند است و این موضوع نیز به نفع امریکا تلقی می شود. بهترین مثال برای کنار گذاشته شدن اتحادیه اروپا و بهایی که این اتحادیه به خاطر آن باید بپردازد، پیمان استراتژیک نظامی هند و امریکا است که در ژوئن ۲۰۰۵ امضا شد. طبق این پیمان دو کشور متعهد شدند مشترکاً در عملیات حفظ صلح در خارج از مرزهای خویش همکاری کنند. این توافقنامه می تواند باعث کاهش علاقه هندی ها برای داشتن پیمان مشابهی با اروپا شود، در حالی که یکی از اهداف اصلی توافق همکاری های استراتژیک بین اتحادیه اروپا و هند که سال ۲۰۰۴ به امضا رسید، همین موضوع بود.

پیشرفت روابط روزافزون هند و امریکا غیرقابل چشم پوشی است و قطعاً برای جریاناتی که خواهان کاهش نفوذ امریکا در جهان هستند، بی ثباتی داخلی هند شاید بتواند یکی از متحدان استراتژیک امریکا را در قلمرو حساس آسیا به تدریج و در یک پروسه طولانی از این کشور دور کند.

● اولین آزمون بزرگ خارجی اوباما

اما زوایای پنهان حملات تروریستی در بمبئی ابعاد قابل توجه دیگری را نیز دربر می گیرد. این فرضیه که حملات تروریستی اخیر با هدف وارد کردن سرگیجه به باراک اوباما در آستانه نقل مکان به کاخ سفید و انتظار برای دیدن واکنش او به این موضوع مهم در سیاست خارجی امریکا

- تروریسم- صورت گرفته می تواند با ریزبینی بیشتری مورد توجه قرار بگیرد.

اقدامات اخیر تروریست ها در هند در مقطع بسیار حساسی برای امریکا رخ داد. جرج بوش در آستانه خداحافظی از سمت خود قرار دارد و اوباما نیز هنوز به صورت رسمی قدرت را در دست نگرفته است. بدون شک این حملات اولین آزمون بزرگ در سیاست خارجی دولت جدید امریکا محسوب می شود.

تا قبل از وقوع حملات، حال و هوای واشنگتن درست همانند هر سال بود. جرج بوش در مراسم نمادین هر سال روز شکرگزاری بوقلمون انتخاب شده سال را عفو کرد و در سوی دیگر باراک اوباما به همراه همسرش میشل در برنامه تلویزیونی مجری باسابقه و قدیمی باربارا والترز حاضر شده بودند. فضا بسیار آرام و بدون جنجال بود تا آنجا که یکی از بحث های مطرح شده درباره این بود که آیا دختران اوباما از اتاق های جدید خانه خود در واشنگتن پس از انتقال پدرشان به کاخ سفید راضی خواهند بود یا نه... اما ناگهان تصاویر حملات تروریستی به بمبئی روی صفحه تلویزیون مقابل اوباما در استودیو ضبط برنامه نقش بست و ناگهان با همین تصاویر آرامش قبل از تعطیلی اوباما و همکارانش در واشنگتن و شیکاگو رنگ باخت. طبق روال بوش و اوباما هر دو نسبت به این حملات واکنش نشان دادند. بوش با خانواده قربانیان ابراز همدردی و از اینکه عده یی شهروند بی گناه قربانی تروریسم شده اند، اظهار تاسف کرد. سخنگوی کاخ سفید بیان کرد «دولت امریکا شرایط را با دقت بررسی کرده و تحت نظر خواهد گرفت و از هرگونه کمک به دولت هند دریغ نخواهد کرد.» بلافاصله کارشناسان مبارزه با تروریسم و مسائل استراتژیک در امریکا به تکاپو افتادند تا شرایط رخ داده در بمبئی را به صورت تخصصی بررسی کنند. سخنگوی اوباما نیز به نقل از رئیس جمهور جدید ایالات متحده گفت؛ «این حملات سازمان یافته که تنها به قربانی شدن شهروندان هند می انجامد، جسارت تروریست ها را افزایش می دهد.»

بهرنگ داوودی