سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

پرسه در پیرامون سینمای آخرالزمانی


پرسه در پیرامون سینمای آخرالزمانی

تأملی در مقوله مهدویت از منظر هنر هفتم

وقتی تصمیم می گیریم وارد عرصه مطالعه و پژوهش در موضوع مهدویت شویم آن هم از منظر سینما و آثاری که در طول این سال های اخیر و حتی از گذشته دور، حول این موضوع، در سینمای جهان و ایران، ساخته و پرداخته شده، با مفاهیم و مصادیقی از این جنس روبه رو می شویم؛

سینما و مهدویت؛ سینما و منجی آخرالزمان؛ سینما و عصر پایانی جهان؛ آری؛ این ها و موضوعات و مقولات مترادف یا متنافر و مربوط به این حوزه، چه جایگاه و پایگاهی به خصوص در سینمای ایران زمین، به عنوان ام القرای جهان اسلام دارد؟ در طول بیش از سه دهه ای که از انقلاب اسلامی گذشته است چه رهاورد و رهیافت و رویکردهایی در این حوزه به منصه ظهور و بروز رسیده است؟

سینماگران ما در این وادی چه کرده اند؟ چه تصویری از مقوله مهدویت به مخاطب ایرانی و جهانی شان ارائه داده اند؟ اساسا حضور سینمای ایران و سینماگر ایرانی در این عرصه چه بوده است و چگونه؟

می توان گفت به همان اندازه که سینمای ما در این عرصه مهم و حیاتی و حساس احساس نیاز نکرده که حضوری درخور داشته باشد، سینمای غرب حضوری فعال و فراگیر و همه جانبه داشته است .

آنها اساسا موضوع آخرالزمان و منجی آخرالزمانی را مصادره به مطلوب و از آن خود کرده اند و آن قدر محصولات متنوع و متکثر و جدی و جهانی در این عرصه به تولید رسانده اند که توانسته اند برای خیل مخاطبان فراگیر و گسترده خود، یک گفتمان مسلط و البته به شدت جهت دهی شده و مغشوش و ویرانگر به وجود آورند و موضوع منجی بشریت و آخرالزمان را در آثار سینمایی پرتعدادی که برای مخاطبان خود در قشرها و طبقات فکری و سنی گوناگون، ساخته و پرداخته اند، تبدیل به یک مانیفست سیاسی غرب پسند و آمریکایی محور نمایند .

واقعا تکان دهنده است که سینمای غرب و عقبه فکری و اندیشگی اش از «اسپایدرمن» گرفته تا « ۲۰۱۲ » به عنوان اثری بحث برانگیز در آثار متأخر سینمایی، و از «مونیخ» گرفته تا «پرچم های پدران ما» و از «آرماگدون» گرفته تا «نوسترآداموس» و از صدها فیلم در طول سالیان متمادی گرفته تا نمودها و نمادهای آخرالزمانی در اغلب فیلم های سینمایی در ژانرهای مختلف، به موضوع منجی و بحث آخرالزمان توجه و تمرکزی جدی داشته و دارند .

غربی ها و علی الخصوص آمریکایی ها موضوع آخرالزمان را به شدت جدی گرفته اند و از سال های دور، تلاش برای یک گفتمان سازی و فرهنگ باوری سینمایی را با توجه به مخاطب هدف جهانی، در دستور کار خود قرار داده اند . خلاصه این روند عبارت است از خلق یک منجی آمریکایی در پوشش یک انگاره پایان تاریخی، که هم سرزمین آمریکا را ارض موعود و مکان استقرار امید و آرزوی انسان معاصر قرار می دهد و هم در صف مقابل لشکر شیطان را در پوشش مخالفان نظام مستقر آمریکا و غرب به معنای اتم کلمه، معرفی می کند !

و در این منظومه، اسلام و خصوصا ایران به عنوان دشمنان درجه یک نظام نظم جهانی و اتوپیای آمریکایی معرفی می گردد که تلاش دارد در برابر صلح و نجات بخشی غرب بایستد و البته در همه فیلم ها شکست می خورد و این پرچم آمریکا و منجی آمریکایی است که استیلا می یابد و به پیروزی و استقرار می رسد ! می بینید؟ یک مصادره به مطلوب دژخیمانه و حیرت آور در پوشش آثار سینمایی در ژانرهای مختلف. از ملودرام گرفته تا جنگی و از تاریخی گرفته تا انیمیشن .

آن وقت سینمای ایران و سینماگر این سرزمین، در مقابل این هجمه عجیب و مهیب و این انحراف بی نظیر چه کرده؟ سینمایی که بنا بوده جایگاه و پایگاه نماد و نمود ارزش های دینی و معارف الهی و آموخته های مکتب شیعی باشد . سینمای ایران اختصاصا در موضوع مهدویت چه کرده؟ چه تلاشی در جهت به تصویر کشیدن منجی آخرالزمان و ابعاد جامعه مهدوی و تنقیح و تبیین معارف آن نموده است؟ تقریبا هیچ! به همین سادگی؛ به همین وخامت و فاجعه باری !

به جایش دوستان ما یا سرگرم دعواهای مدیریتی و «خانه» ای بوده اند یا بر سر اکران فیلمها در سینماهای حوزه هنری با هم کلنجار می رفته اند و کماکان می روند؟ می بینید افق فکری را؟ غربی ها با چه دورنما و چشم انداز و رهیافتی فیلم می سازند و مخاطب جهانی را تأمین فرهنگی می کنند و سینماگر ما فکرش و روزگارش مشغول چه چیزهایی است؟

براستی جای تأمل دارد! این وضعیت اگر با همین روند ادامه یابد قطعا به نتایج خوشایندی منجر نمی شود. خیلی زودتر از اینکه بیشتر از این دیر شود باید به فکر بود و کاری کرد ! شاید کاری از همان جنس عملکردهای فکری و اندیشگی محور که غربی ها در سینمایشان دارند آن هم با ساختارها و قالب های به روز و جذاب و مخاطب گرایشان؛منتها با گفتمان و صبغه و عقبه معارف دینی و الهی خودمان .

و این تازه اول بحث است. این موضوع را در آینده ادامه خواهیم داد .

محمد قمی