یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
حیات سیاسی امام رضا ع

علی بن موسی الرضا علیه السلام، امام هشتم شیعیان روز یازدهم ذیقعده سال ۱۴۸ ق. در مدینه دیده به جهان گشود و در صفر سال ۲۰۳ ق. در ۵۵ سالگی به وسیله مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) در سنابادِ نوقان (كه امروز یكی از محلهای شهر مشهد است) مسموم شد و به شهادت رسید. مرقد منوّر این امام همام در مشهد مقدّس مزار عاشقان و دلدادگان اهلبیت علیهم السلام است. دوران امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳ - ۲۰۳ ق.) بود؛ حدود ۱۰ سال از امامت آن حضرت در عصر خلافت هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی)، قاتل پدر بزرگوارش امام كاظم علیه السلام بود. امام رضا علیه السلام، در این عصر در مدینه میزیست و همواره تحت نظر و مورد مزاحمت هارون و حاكمان منصوب از جانب او به سر میبرد. در حدود سال ۱۹۶ ق. مأمون، فرزند هارون با نیرنگ و قتل امین (برادرش) بر مسند خلافت نشست و خلافت او ۲۱ سال طول كشید. مأمون، امام هشتم علیه السلام را از مدینه به خراسان آورد و به ظاهر میخواست با نزدیك جلوه دادن خود به آن حضرت، جلوی شورشها را بگیرد و مردم را از خود راضی نگهدارد.
در مورد تاریخ زندگانی حضرت رضا علیه السلام چهبسا سؤالاتی مطرح شود؛ از جمله اینكه:
۱) چرا امام رضا علیه السلام ولایتعهدی را از مأمون پذیرفت؟
۲) دلائل پذیرش ولایتعهدی چیست؟
۳) اوضاع فرهنگی و اجتماعی جامعه آن روز و موضعگیری امام علیه السلام در پذیرش ولایتعهدی چگونه بود و...؟
در این پژوهش مختصر، قصد داریم پاسخ جامع و قانع كنندهای برای این سؤالات بیابیم.
پس از آنكه امام پیشنهاد خلافت (خلیفه شدن) را نپذیرفت، خود را در برابر نقشه سیاسی دیگری یافت. مأمون بعد از امتناع امام از خلافت، این بار ولایتعهدی خویش را به وی پیشنهاد كرد. امام میدانست كه منظور مأمون، تأمین هدفهای شخصی است؛ لذا این بار نیز امتناع ورزید؛ ولی اصرار و تهدیدهای مأمون چنان اوج گرفت كه امام به نا چار با پیشنهاد او موافقت كرد.
●دلائل پذیرش ولایتعهدی
امام رضا علیه السلام به این حقیقت توجه داشت كه در صورت نپذیرفتن ولایت عهدی، نه تنها جان خود؛ بلكه جان علویان و دوستدارانش نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
افزون بر آنچه گفته شد، بر امام لازم بود كه جان خویش و شیعیان را از گزندها برهاند؛ زیرا امت اسلامی به وجود آنان و آگاهی بخشیدنشان بسیار نیاز داشت. اینان باید باقی میماندند تا برای مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حلّ مشكلات و هجوم شبههها باشند.
آری، مردم به وجود امام و دستپروردگان مكتب وی نیاز داشتند؛ چرا كه در آن زمان، موج فكری و فرهنگی بیگانهای بر جامعه اسلامی چیره شده بود كه در قالب بحثهای فلسفی و تردید برانگیز نسبت به مبادی خداشناسی، با خود كفر و الحاد به ارمغان میآورد. روشن است كه ردّ قاطع ولایتعهدی، امام و پیروانش را به دست نابودی میسپرد؛ علاوه بر این، پذیرش از سوی امام علیه السلام نوعی اعتراف از سوی عبّاسیان به سهیم بودن علویان در حكومت بود.
از دیگر دلائل قبول ولایتعهدی از سوی امام، این بود كه مردم، اهلبیت علیهم السلام را در صحنه سیاست حاضر بیابند و آنان را به دست فراموشی نسپارند و نیز گمان نكنند كه آنان همان گونه كه شایع شده بود، فقط عالمان و فقیهانی هستند كه در عمل، هرگز به كار ملت نمیآیند. امام خود نیز به این نكته اشاره نموده است؛ هنگامی كه «ابن عرفه» از حضرت پرسید:
«ای فرزند رسول خدا! با چه انگیزهای وارد ماجرای ولایتعهدی شدی؟»
امام پاسخ داد:
«با همان انگیزهای كه جدّم علی علیه السلام وادار به حضور در شورا شد.»۱
و نیز امام با پذیرش این مسئولیت، چهره واقعی مأمون را به همه شناساند و با افشا ساختن نیّت و هدفهای وی، هرگونه شبهه و تردیدی را در مورد نیّتهای شوم او برطرف نمود.
آیا امام، رغبتی به این كار داشت؟
اینها كه گفتیم، هرگز دلیلی بر میل باطنی امام برای پذیرفتن ولایتعهدی نیست. همان گونه كه حوادث بعدی اثبات كرد، امام علیه السلام میدانست كه هرگز از دسیسههای مأمون و دار و دستهاش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نیز تا مرگ مأمون پایدار نخواهد ماند. امام به خوبی درك میكرد كه مأمون به هر وسیلهای كه شده، برای نابودی وی تلاش و اقدام خواهد كرد. تازه اگر هم فرض میشد كه مأمون هیچ نیّت شومی در دل نداشت، با توجّه به سنّ امام، امید زیستن تا پس از مرگ مأمون بسیار ضعیف مینمود. پس، این دلایل هیچ كدام برای توجیه پذیرش ولایتعهدی از سوی امام كافی نبود.
●برنامه پیشگیری امام
از آنجا كه امام رضا علیه السلام در پذیرفتن ولایتعهدی اختیاری ندارد و نمیتواند این مقام را وسیله رسیدن به هدفهای خویش قرار دهد، زیانهای گرانباری پیكر امت اسلامی را تهدید میكند. از سویی، امام نمیتواند ساكت بنشیند و چهرهای موفّق در برابر اقدامات دولتمردان نشان دهد... پس باید در برابر مشكلاتی كه در آن زمان وجود دارد، برنامهای بریزد. اكنون درباره این مشكلات سخن خواهیم گفت:
۱) انحراف فرمانروایان
با كمترین توجه در تاریخ، روشن میشود كه فرمانروایان اموی و عباسی تا چه حدّ از نظر عقیدتی و منش عملی، با مبانی دین اسلام تعارض و ستیز داشتند؛ همان اسلامی كه با نامش بر مردم حكم میراندند. مردم نیز به موجب تسلّط حكومت، «اسلام» را همانگونه میفهمیدند كه اجرایش را در متن زندگی خویش مشاهده میكردند. پیامد این اوضاع، انحراف روز افزون و گسترده از خطّ صحیح اسلام بود كه دیگر مقابله با آن، آسان نبود.
۲) عالمان فرومایه و عقیده جبر
گروهی خود فروخته كه فرمانروایان، آنها را «عالم» میخواندند، برای خشنودی حكومتها، مفاهیم و تعالیم اسلامی را به بازی میگرفتند تا بتوانند «دین» را طبق دلخواه حكمرانان استخدام كنند و خود نیز به پاس این خدمتگزاری، به نعمت و ثروتی برسند. این مزدوران حتی عقیده «جبر» را جزو عقاید اسلامی قرار دادند؛ عقیده فاسدی كه بیمایگی آن بر همگان روشن است. این عقیده به این دلیل رواج داده شد تا حكمرانان بتوانند آسانتر به استثمار مردم بپردازند و هركاری كه میكنند، قضا و قدر الهی معرّفی شود تا كسی جرأت اعتراض نداشته باشد. در زمان امام رضا علیه السلام از عمرِ این عقیده فاسد، یك قرن و نیم میگذشت؛ یعنی از آغاز خلافت معاویه تا زمان مأمون.
پینوشتها:
۱. مناقب آل ابیطالب(ع)، ج ۴، ص ۳۶۴؛ معادن الحكمهٔ، ص ۱۹۲؛ عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص ۱۴۰؛ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
۲. احمد بن حنبل در رساله السنهٔ به این موضوع تصریح كرده كه این البته از عقاید اهل حدیث و سنّت است. ابویعلی در طبقات الحنابلهٔ، ج ۱، ص ۲۶ آن را نقل كرده و اشعری نیز در مقالات الاسلامیّین، ج ۱، ص ۲۳۲ و در الایانهٔ، ص ۹ بدان اشاره كرده است.
۳. عیون اخبار الرّضا، ج ۲، ص ۱۳۵.
۴. تاریخ نیشابور.
۵. اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۱۸.
۶. الصواعق المحرقهٔ؛ ینابیع المودّهٔ؛ وفیات الاعیان؛ بحارالانوار؛ قاموس الرّجال و منابع دیگر.
۷. مناقب آل ابیطالب(ع)، ج ۴، ص ۳۶۴ و ۳۶۹؛ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۴۴؛ علل الشّرایع. مقاتل الطالبیین؛ نورالابصار؛ نزههٔالجلیس؛ عیون اخبار ال رّضا.
۸. كنز الفوائد، كراجكی، ص ۱۶۶؛ الفصول المختارهٔ من العیون والمحاسن، ص ۱۵ و ۱۶؛ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۸۸؛ مسند الامام رضا(ع)، ج ۱، ص ۱۰۰.
۹. بسیار احتمال دارد كه امام به جمله عمر(بیعت با ابوبكر، گریز گاهی بود) اشاره كرده؛ ولی آن چنان تعمیم داده كه شامل بیعتهای دیگر نیز بشود؛ چرا كه بیعت با خود عمر، عثمان، معاویه و دیگران نیز همه راه گریز بودند...
۱۰. الفصول المهمّه، ابن صبّاغ مالكی، ص ۲۴۱؛ نورالبصائر، ص ۴۳ به بعد؛ عیون اخبارالرّضا، ج ۱، ص ۲۰ و ج ۲، ص ۱۸۳؛ مناقب آل ابیطالب، ج ۴، ص ۳۶۳؛ علل الشّرایع، ج ۱، ص ۲۳۸؛ اعلام الوری، ص ۲۳۰؛ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۳۴، ۳۵ و صفحات دیگر؛ ارشاد، مفید، ص ۳۱۰؛ روضهٔالواعظین، ج ۱، ص ۲۶۸ و ۲۶۹.
منبع:نشریه كوثر ، شماره ۶۱
نویسنده:عسكری اسلام پور كریمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست