سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به زندگی و آثار اسكار آگوستین آلخاندرو سولاری


نگاهی به زندگی و آثار اسكار آگوستین آلخاندرو سولاری

خورخه لوئیس بورخس نویسنده بزرگ آرژانتینی و احتمالاً نزدیكترین دوست او یك بار او را «ویلیام بلیك ما» نامید اسكار آگوستین آلگاندرو سولاری كه خودش را Xul سولار نامید, قطعاً انسان دوراندیشی بود شاعر و نقاش بزرگی هم بود اما تازه در زمان ما یعنی با گذشت ۴۰ سال از مرگ او نقاشی هایش مورد ستایش مردم واقع شدند

در سال های اخیر كتاب های فراوانی راجع به Xul سولار چاپ شده اند، در اغلب آنها راجع به تاثیر فراوان او روی دوستان معروفش مانند بورخس اشاره شده است. اما شاید تازه نمایشگاه فعلی توانست موفقیت او را به همگان نشان دهد. این یادمان در نمایشگاهی به نام مالبا در آمریكای لاتین كه به هنرمندان بوئنوس آیرس اختصاص یافته برپا شده است.در نمایشگاه ۱۳۰ اثر از Xul سولار كه در سال ۱۹۶۳ در سن ۷۵ سالگی درگذشت موجود است. اكثر آنها نقاشی های آبرنگ كوچكی هستند و خیلی از آنها اولین بار است كه به نمایش درمی آیند. این نقاشی ها به دنیاهای متفاوتی تعلق دارند. شهرها در آسمان و دریاچه ها معلق هستند و موجوداتی در آنها دیده می شوند كه نیمی از آنها انسان و نصف دیگرشان هواپیما است. فرشته ها، معابد و هر چیز دیگری كه به عالم خیال او آمده است در این تابلوها به تصویر درآمدند.این نمایشگاه كه از اول ژوئن در اینجا افتتاح شده و تا ۱۵ آگوست ادامه دارد در سپتامبر به سائوپائولو نقل مكان می كند و اوایل سال آینده در موزه هنرهای زیبای هاوستون برگزار خواهد شد. این اولین نمایشگاه انفرادی از Xul سولار است كه در ایالات متحده برگزار می شود.در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ سبك هنرمندان آمریكای لاتین بیشتر متمایل به فریدا كالو و نقاشی دیواری های مكزیكی بودند و همانجا متوقف شده بودند. ماری كارمن رامیرز متصدی هنر آمریكای لاتین موزه هاوستون گفت: «Xul سولار از آن دسته هنرمندان نبود كه به راحتی جذب محیط هنر كشورش شود زیرا او به یك روش متوسط بیان احساساتش اعتقاد نداشت.» موزه هاوستون اخیراً با پی بردن به توانمندی های Xul سولار سه اثر از او خریده است. معروف ترین آنها «Yefa» یك نقاشی آبرنگ سال ۱۹۲۳ است كه در آن سر یك زن با سبیل و نمادهای اسرارآمیز كه اطراف او را احاطه كرده دیده می شود. منتقدان این تابلو را نقطه اوج دوران پربار پس از ۵۰ سالگی هنرمند می دانند.اكثراً هنر سولار را به عنوان هنر آوانگارد آمریكای لاتین قرن بیستم می شناسیم. اما پاتریشیا آرتوندو متصدی نمایشگاه مالبا به جنبه اسرارآمیز آثار او ارزشی برابر با این جنبه او داده است. او گفت اولین نقاشی كه بازدیدكنندگان می بینند نقاشی سولار از طالع خودش است كه در سال ۱۹۵۳ آن را كشید.دكتر آرتوندو گفت: «آن یك تحقیق روحانی بوده است اما نه در یك خط مستقیم. علوم خفیه، طالع بینی و فال ورق همه در كنار هم نقش زیادی در اهداف او بازی كردند.»منتقدان و تاریخ هنرنگاران معمولاً Xul سولار را با پل كله مقایسه می كنند. او با كله در طول ۱۲ سالی كه در آمریكا قبل از بازگشت به آرژانتین گذراند ملاقات كرد. سولار هم مانند كله در اغلب آثارش از حروف، اعداد و دیگر نمادها استفاده كرد. هر دو هنرمند از رنگ هایی مانند هم استفاده می كردند. در آثارشان روحیه مشابهی نهفته بود و هر دوی آنها علاقه مند به استفاده از سبك هنر ابتدایی و قدیمی بودند.دكتر رامیرز گفت: «تشابه زیادی بین زبان بعدی آنها وجود دارد، هر دوی آنها از سبك های سنتی اجتناب می كنند و از فیگورهای كلی و بچگانه مانند خورشید و ماه و مارها استفاده می كنند. سولار بسیار به امپرسیونیسم آلمان و پل كله در شروع جذب شد اما كارهای بعدی او كاملاً متفاوت شدند.»علاوه بر نقاشی ها در نمایشگاه ورق هایی كه سولار كشیده بود یك جفت ماسك و اشیای زیادی كه او اختراع كرده بود وجود داشتند. او یك بازی هم به نام Pan-chess اختراع كرده بود كه صفحه آن پوشیده از مربع های ۱۳*۱۳ بود.در میزگردی كه اوایل ژوئیه جورج شوارتز منتقد و استاد ادبیات آمریكای لاتین دانشگاه سائو پائولو راجع به آرزوی سولار جهت اصلاح كردن همه چیز صحبت كرد او طرح یك فوتبال را داده بود كه در آن همزمان از ۵ توپ استفاده می شود. او زبان مادری خودش را با اختراع دو زبان جدید Neo-criollo و pan-lengua پیشرفت دهد.

یكی از چندین دفتر او كه به زبان Neo-criollo نوشته شده به عنوان بخشی از نمایشگاه، به نمایش درآمده است. عنوان خیلی از آثارش هم به Neo-criollo یا Pan-lengua است. این زبان تركیبی از اسپانیایی، پرتغالی و انگلیسی است.بازی این هنرمند با زبان ها گسترش یافت، تا جایی كه او نام مستعاری به این زبان برای خودش انتخاب كرد. او این كار را به پیشنهاد دوست آرژانتینی اش كه این اسم را برای هنرمند یغور می دانست، انتخاب كرد. بنابراین بر اساس اسمش می توان Xul سولار را به «نور ستاره های قطبی» و یا «نوری از جنوب» تعبیر كرد.

مسئولان برگزاری این نمایشگاه خیلی از آثار را از موزه های Xul سولار كه در سال ۱۹۹۳ افتتاح شده، قرض گرفتند. این نمایشگاه یك طبقه زیر آپارتمانی قرار داشت كه هنرمند، بیشتر دوران بزرگسالی اش را آنجا گذراند. در این موزه بزرگترین مجموعه نقاشی های او با بسیاری از مكاتبات و دستنویس هایش موجود است.Xul سولار می گفت كه او حقیقت را نقاشی می كند، البته حقیقت از دیدگاه خودش را. جورج ناتالیو پووارچ مدیر و نهاد سولار و دلال آثار هنری است. او گفت: «آثار دیگر نقاشان را آسان تر می خرند، هیچ فروشگاهی برای فروش آثار او وجود نداشت، زیرا كسی او را درك نمی كرد.»سولار ۱۲ سال از بورخس بزرگ تر بود و از طریق بعضی از محدوده های زیبایی شناسی ادبیات با او آشنا شد. كسانی كه آنها را می شناختند رابطه آنها را، رابطه ای برابر و جالب می دانستند. پووارچ گفت: «خیلی ناراحت كننده است كه در آن روزگار نوار ویدئو و كاست وجود نداشت زیرا ضبط كردن گفت وگوی آنها در غنی كردن فرهنگ نقش زیادی داشت. آنها راجع به همه چیز حرف می زدند و مكالمات آنها به گونه ای بود كه مردم را بسیار متعجب می كرد.»در طول زندگی سولار آثار بسیار كمی از او به فروش رفت. او برخی از كتاب های بورخس را مصور می كرد، اما بیشتر هزینه های زندگی را از ترجمه به ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه به دست می آورد.دكتر آرتوندو اشاره كرد: «خیلی جالب است كه اكثر دوستان سولار نویسنده بودند و بیشتر آنها از او جوان تر بودند. سولار شخصیت بسیاری از داستان ها و رمان های بورخس بود.»بورخس راجع به دوستش در زمان حیات او در مقاله ای نوشت: «او شخصی بود كه در اكثر زمینه های علمی آگاهی داشت و نسبت به تمام مسائل كنجكاو بود.» پس بعد از مرگ او اضافه كرد: «مدینه فاضله سولار شكست خورد، اما این شكست ما بود، نه شكست او. ما نمی دانستیم چگونه لیاقت آن را داریم.»

منبع: نیویورك تایمز

ترجمه: هستی نقره چی