چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
تصویر دنیای دیجیتالی
تا چندی پیش، بسیاری از ما چیزی را انكار میكردیم كه اكنون تبدیل به امری بدیهی شده است: زوال فیلم و جایگزین شدن فنآوری دیجیتال. البته بهتدریج دریافتیم كه با رسانهی جدید، تدوین سریعتر و هیجانانگیزتر میشود، ضبط صدا برای تغییرات در مرحلهی پس از تولید انعطاف بیشتری مییابد و جلوههای بصری دیجیتال خیرهكننده است. ولی ما همچنان سخت به این عقیده پایبند ماندیم كه بافت غنی و طیف سایه روشن تصویر فیلم جایگزینناپذیر است. باید بگوییم كه دیگر چنین نیست:
اكنون روشن است كه با تلاش جورج لوكاس و برخی از شركتهای پیشگام الكترونیك، تمام جنبههای سینما از شكلگیری مادهی خام گرفته تا نمایش در سالن، دیر یا زود دیجیتالی میشود.۳ بههرحال، پیروزی نهایی این فنآوری نوین را نباید در حكم پدیدهای جالب اما غیرضروری تصور كرد. هر هدفی كه داشته باشیم، بههرحال، باید با انقلاب دیجیتال روبهرو شویم و نباید از گفتوگو و بحثهای نظری در مورد تأثیر این انقلاب بر هنر سینما غافل بمانیم. مسلماً، متنهای صنعت فیلم مدام ما را با هزاران صفحه مطلب محاصره میكند و میگوید كه تحولات دیجیتالی، پیشرفت را سریعتر میكند.۴
همزمان، گفتهها با دقت تنظیم شده تا عدهای ترس از عقبماندن را به خود راه ندهند.۵ مثلاً لوكاس در نشریهی آمریكن سینماتوگرافر قدری از مسیر خود جدا میشود تا به فیلمبرداران اطمینان دهد كه «هنوز باید تصمیمات زیباییشناختی گرفت» و «ماهیت كارهای آنان، قاببندی نما و تعیین زیبایی یا مناسب بودن نور به روال سابق خواهد بود.»۶ این فنآوری نوین به جای آنكه اعضای گروه فنی را اضافی جلوه یا جای آنها را به كاركنان جدیدی بدهد كه تنها پشت رایانهها كار میكنند، معمولاً به صورت ابزار دیگری معرفی میشود كه در نهایت كنترل خلاقهی تمام گروههای مربوطه را افزایش میدهد. مسلماً، در آینده كارها به صورت متفاوتی انجام خواهد شد، اما آدمهای خوب میتوانند خود را با تحولات تطبیق دهند و در چارچوب الگوی جدید، بهراحتی مهارت خود را به كار گیرند. از نظر من، این دیدگاه بهشدت ناپیوستگی موجود در درون انقلاب دیجیتالی را نادیده میگیرد، زیرا میتواند اصول دیرپایی را بر هم زند كه قواعد آفرینش فیلمها را تنظیم میكنند.
نگرهپردازان در چالش با پیام صنعت سینما در مورد ثبات قواعد، كُند عمل كردهاند، زیرا جنبههای پر زرقوبرق این حاكمیت نوین تكنولوژیك چشمشان را خیره كرده است؛ بهویژه تمام چیزهایی كه به زِبَرمتن۷ مربوط میشود.۸ در اینجا، امیدوارم بتوانم روشهایی را مشخص كنم كه تحولات فیلمسازی دیجیتال از طریق آنها قواعد بازی را تغییر میدهد. سپس از چیزی انتقاد میكنم كه آن را گرایشهای پوچباورانهی این رسانهی جدید میدانم و سرانجام با نگاهی به استفادهی متفاوت از فنآوری به نتیجهگیری میرسم؛ نگاهی كه شاید ما را از فروغلتیدن به ورطه نجات دهد. بههرحال، اتفاقی كه در حال رخ دادن است، پیشاپیش درك ما را از اینكه «فیلم چیست؟» تغییر میدهد.
● تغییر قواعد بازی
بحث اصلی مارتین هایدگر در «مسئلهی فنآوری» این است: «فنآوری دیگر فقط معنی نمیدهد، بلكه عمدتاً روشی برای آشكارسازی چیزی است كه آن را دنیا در نظر میگیریم.»۹ منظور هایدگر این است كه نوع فنآوری مورد استفاده دیدگاه ما را نسبت به جهان محدود میسازد، نحوهی دسترسی ما را به آن تعیین میكند و در نهایت به درك ما از آن شكل میدهد. در سطحی محدودتر، نشان میدهد كه وسایل مختلف تولید نیز تعویضپذیر نیستند؛ وسایل جدید صرفاً روشی بهتر و كاراتر برای انجام امور ارائه نمیدهند. برعكس، هر یك از آنها فیلتری متمایز اضافه میكند؛ واسطهای كه نیروی كار ما را منظم میسازد. همزمان، وسایل مختلف نیز توجه ما را به مؤلفههای خاص آثار موردنظر جلب میكنند و ما را به سوی محصولی مطلوب هدایت میسازند. بدینترتیب، آنها نتیجهی نهایی را تغییر میدهند. پس نباید تعجب كنیم كه فیلمسازی دیجیتال نه فقط در روند كلی خلاقیت رفتار ما را تغییر میدهد، بلكه ما را به سوی هدفهای خاصی نیز هدایت میكند. برای آنكه بفهمیم در تغییر فیلم به رسانهی دیجتیال چه اتفاقی میافتد، لازم است به یاد آوریم كه چه چیز فیلمبرداری را تبدیل به چنین تجربهی منحصربهفردی كرده است.
این كار هرگز مانند كارهای دیگر نبوده است. مكان از همان ابتدا غریب بود: سالنی غولپیكر با یادگاریهای مقدس، دوربینی با قاب محكم و سنگین كه روی سهپایهای استوار است، پرتوهای نور كه از زاویههای عجیبی میتابند، میكروفون كوچكی كه در انتهای میلهی بلندی قرار دارد، ریلهای روی زمین كه فوری نصب و به جایی ختم نمیشوند، دودی كه مانند بخور در هوا پراكنده است.... این وضعیت در كار فیلمسازی شبیه آیینی به نظر میآید كه تنظیمات شكلی آن مدتها قبل انجام شده است. آیا تاكنون كسی در این صحنه قرار گرفته كه مسحور این بالهی موزون نشده باشد؛ بالهای كه بازیگران و گروه فیلمسازی با تكرار دائمی دیالوگها در آن شركت دارند. پس جای تعجب نیست كه وقتی كارگردان میگوید: «حركت!» حتی كهنهكاران سینما هم دوباره دچار احساس شگفتی میشوند، زیرا همهی آنها درمییابند كه قرار است اتفاقی جادویی بیفتد و تا وقتی كارگردان «قطع!» نگفته، همه نفسشان را در سینه حبس میكنند. واقعیت بهنوعی احضار میشود و اگر همه چیز خوب پیش رفته باشد، قطعههای آن واقعیت بر سطح سلولوئید ثبت میشود. مسلماً در پایان روز، همه از نظر جسمانی و ذهنی خسته میشوند ـ همان نوع كاهش نیرویی كه هنگام تحقق امری فراطبیعی احساس میكنیم. به هرحال، هیچیك از این موارد ساده نیست، زیرا دائم از ابهام و مادیت رسانه آگاه میشویم. مثلاً فیلمبرداران طی چهل سال به دلیل وضعیت پارالكس [اختلاف دید نمایاب و عدسی دوربین به دلیل فاصلهی آنها] نمیتوانستند از نتیجهی كار خود مطمئن باشند، تا وقتی كه یك روز بعد راشهای فیلم خود را میدیدند و درمییافتند كه قاببندی و فوكوسكشی آنها درست بوده است یا نه.۱۰ نورپردازی هم بدون دید كافی انجام میشد و لازم بود تازهواردان سالها نزد مدیران فیلمبرداری باتجربه كارآموزی كنند تا بتوانند رابطهی میان واحد اندازهگیری شدت نور (فوتكندل) و سطوح نورپردازی را در تصویر نهایی كشف كنند. چنانكه والتر مِرچ یادآور میشود، در دورهی قدیم حلقههای فیلم باید به آرامی جابهجا میشد زیرا پایهی فیلم از نیترات بود و قابلیت انفجار داشت.۱۱ حتی امروزه هم صرفنظر از پیشرفتهای فنآوری دوربینهای مدرن آریفلكس۱۲ و پاناویژن۱۳، هر لحظه ممكن است چیزی غلط از كار در بیاید: مثلاً به یاد بیاورید كه هنگام فیلمبرداری آخرین، مهمترین و پرهزینهترین صحنه در فیلم ایثار (۱۹۸۶)، دوربین اصلی گیر كرد و باعث ناراحتی فراوان آندری تاركوفسكی و اِسوِن نیكویست۱۴ شد.۱۵ در نهایت، بهرغم تمام احتیاطها، وجود یك تار مو روی گِیت دوربین، باریكهای از نور در فیلمدان یا بدبیاریهای غیرقابلتوضیح در آزمایشگاه میتواند همچنان ساعتها و ساعتها كار سخت را از بین ببرد؛ اما هیچیك از اینها باعث دلسردی گروههای فیلمسازی نشده است. در واقع، این مسائل همواره آنها را پیش برده است؛ انگار ضمن مقابله با این موانع، ارزش حرفهای خود را میسنجند و با تمرین مداوم مهارتهای دقیق، راه غلبه بر این موانع را میآموزند. بدینترتیب، دشواری فیلمبرداری باعث مباهات اثر میشود: كار هر قدر هم كه دشوار باشد، با موفقیت انجام میشود و همه احساس خوبی نسبت به آن مییابند. این همان مشخصهی اثر سینمایی است: حس جادویی كه بر فیلمبرداری حاكم میشود و حس تحقق چیزی كه از معجزهگری در برابر اتفاقهای غیرمنتظره و غریب میافتد.
فنآوری دیجیتال در اساس ماهیت روند فیلمبرداری را سادهسازی میكند و به آن شفافیت میبخشد كه بدینترتیب این خصلتهای قهرمانانه را در كار فیلمسازی منتفی میسازد. تصویر از همان ابتدا حضور دارد. لازم نیست آن رإ؛ تصور، تولید و یا به دشواری ثبت كرد و تجسم بخشید. تصویر بلافاصله ارائه میشود؛ نیازی به پیششرط یا فعالیت ندارد. برای احضار آن نیازی به افسون یا آیین نیست. همیشه سر جایش و قابلدسترس است. حتی بازدیدكنندگان صحنه میتوانند پیشنهادهایی برای تقویت و بهبود آن بدهند. فراتر از همهی اینها، ارزان است؛ بدینمعنی كه به راحتی میتوان برداشتهای فراوانی از رویداد انجام داد. با وجودی كه كار در صحنه به شیوهای كمابیش مانند قبل پیش میرود، این احساس وجود دارد كه فیلمبرداری بسیار ساده است؛ فنآوری دیجیتال چندان چیزی از شما نمیخواهد و میتوانید بهطور شخصی حتی با گروه فیلمسازی درجهی دو هم آن را بسازید.۱۶ پس در حالیكه فیلم میزان توجه فرد را بالا میبرد و دقت كار را بیشتر میكند، وقتی دوربین دیجیتال وارد صحنه میشود، معمولاً بازیگران و گروه فیلمسازی وامیروند.۱۷ آنان به همین نسبت انتظارات خود را پایین میآورند.
دخالت كاملی كه نشانهی فیلمبرداری است، جای خود را به فعالیتی بیطرفانه و نهچندان جدی میدهد. دومین نكتهی موردنظر من مربوط به كانون توجه این دو فنآوری است. دوربینهای فیلمبرداری حرفهای مثل دوربینهای میچل۱۸ به نحوی ساده طراحی شده و صرفنظر از عناصر اساسی خود، امكان انتخابهای نسبتاً محدودی را میدادند. وقتی سرعت فیلمبرداری و شاتر همراه با تنظیمات عدسی مشخص میشد، تمام چشمها متمركز بر رویدادی میشد كه مقابل دوربین رخ میداد، زیرا همانجا بود كه صحنه شكل میگرفت، دستمایهی كار تبیین و فیلم ساخته میشد. با توجه به این موضوع، دوربینهای فیلمبرداری هرگز چیزی بیش از وسایل گرانقیمت ضبط نبودند. در دوربینهای دیجیتال وضعیت متفاوت است. فیلمبرداران از همان ابتدا قادرند دست به انتخابهای فراوانی بزنند. بلافاصله، میتوان میزان نوردهی را با هر سطحی از نور تنظیم یا حتی تاریكترین مناطق را نورانی كرد. میتوانیم رنگها را چنان برنامهریزی كنیم كه با منابع نوری مورد استفاده هماهنگ شوند یا برای ایجاد جلوههای اكسپرسیونیستی به كار روند. میتوان رنگمایه، گرِین (دانه)، كنتراست و تراكم را تغییر داد و جلوهی خاصی را ایجاد كرد. میشود تنظیمات را عوض كرد و بهبود بخشید تا در هر حركتی، جلوههای بصری خیرهكنندهای پدید آید. میتوان فِیدها و دیزالوها را برای ایجاد حداكثر تأثیر به دلخواه مورد استفاده قرار داد. میتوان تصویر رنگی را به سیاه و سفید تبدیل ساخت و در لحظهی موردنظر، تناسبهای مختلف تركیببندی را ایجاد كرد. میتوان فیلترهای دیگری را كه جذابیت كمتری دارند، نصب كرد.
بدینترتیب، تصویر دچار دگرگونی بیشتری هم میشود. شاید حرفهایهایی كه سالها پیش آموزش دیدهاند، تمام این تمهیدات را صرفاً تردستی قلمداد كنند، اما از نظر هزاران دانشجویی كه با كمك این دوربینها در حال آموختن مهارتهای فیلمسازیاند، جایی برای عقبگرد وجود ندارد. فیلمسازی همین است. درست همانگونه كه پس از آموختن تدوین با سیستم آوید۱۹، دیگر موویولا۲۰ دستگاهی ماقبلتاریخی به نظر میرسد، نمیتوان انتظار داشت كه وقتی فیلمسازی با گزینههای اُپتیكی انجام میشود، صحنهای بیپیرایه شكل بگیرد. در فیلمبرداری كلاسیك، فرض میشود كه خودِ رویداد، محور توجه فعالیتهای گروه فیلمسازی است، اما فیلمسازی دیجیتال توجه را به دوربین جلب كرده است. دیگر خود صحنه كانون توجه اصلی نیست؛ موضوع مهم تركیب بصری است كه رویداد را شكل میدهد. اكنون دیگر فیلمسازی تبدیل به مسئلهی تصویر و ظاهر شده است.
نویسنده: ژان ـ پییر گیونز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست