چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
خون عاشق
خون بر زمین ریخت و آخرین مرد مقاوم زمین برای رسیدن به درگاه معبودش لبخند زد. خون بزرگ مرد تاریخ بر زمین ریخت و لاله رویاند. خون در هوا پراکنده شد و باد آن را به سینه تاریخ کوباند. پس از آن ...
و پس از آن زمین یاد گرفت چگونه لاله برویاند، لاله یاد گرفت چگونه سرخ باشد و سرخی یاد گرفت چگونه قلب تاریخ را به تپش وابدارد؛ یعنی شمشیر چه یاد گرفت؟
شمشیر برنده، رگ جوشان بزرگمرد مهر و آزادگی را بوسید و برای همیشه آزادگی را در گوشه پنهانی از قلب تاریخ جا نهاد.
پس چه شد آن اشکهای کودکان و زنان؟! بادی کشت ... باید آن سرزمین و خاک و خون را کشت شاید در نزدیکی فرات گلی زیبا از اشک و مهر روئیده باشد که هنوز امیدوار است به قلب تاریخ برسد. هنوز امیدوار است تاریخ را
پر از لبخند زیبای کودکان کند و هنوز امیدوار است قصه شهادت دو دست بریده عشق و از جان گذشتگی را در گوشه پنهان ذهن تاریخ زمزمه کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست