پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
در اسارت جهل
تأمل در آنچه در نیویورک می گذرد، یک راه میان بر برای فهم حجم انبوه مشکلات استراتژیکی است که غرب برای «اقدام موثر علیه ایران» با آن مواجه است. اگر کسی فقط بر مبنای آنچه غربی های می گویند در پی کشف استراتژی های آنها و حدود و ماهیت قدرتشان باشد، جز سوء تفاهم چیزی به دست نخواهد آورد. تنها راه این است که به جای ادعاها و سخنرانی ها، در« صحنه واقعی عمل» دقیق شویم؛ آن وقت است که حقایق تمام و کمال خود را نشان می دهند.
از حدود دو ماه پیش نوعی چرخش دراستراتژی امریکا علیه ایران بوجود آمد که تلاش می کرد -به زعم خود- واقعیات ایران را در سیاستگذاری علیه آن لحاظ کند. در خلاصه ترین بیان ممکن، تغییر استراتژی امریکا این بود که دست دراز شده خود به سوی ایران را پس بکشد و به جای تعامل ، بر لزوم مجازات آن تاکید کند. ارزیابی های راهبردی که غربی ها تاکنون خود از علل این چرخش ارائه کرده اند تا حدود زیادی مبهم، پراکنده و ضد ونقیض است. اگر مجموعه این ارزیابی ها را در یک دستگاه تحلیلی منسجم بازسازی کنیم، می توان گفت که این چرخش چند علت کلیدی داشته است.
۱) امریکایی ها احساس می کنند اکنون در موقعیتی قرار دارند که می توانند ایران را متهم کنند که خواهان حل دیپلماتیک مسئله هسته ای خود نیست، در حالی که تا یک سال پیش این اتهام که به خود آنها وارد بود.
شیوه بازسازی شده استدلال امریکایی ها که طی چند هفته گذشته در خلال انبوه اظهارنظرهای رسمی و غیر رسمی آنها تکرار شده، چنین است: امریکا یک سال است بدون هیچ پیش شرطی آماده مذاکره با ایران است اما ایران هیچ استقبالی از این موضوع نکرده. دو پیشنهاد پرسود امریکا یعنی پیشنهاد وین برای مبادله مواد هسته ای با هدف تامین سوخت راکتور تهران و پیشنهاد فروش رادیو ایزوتوپ به ایران در ازای توقف غنی سازی ۲۰ درصد از جانب ایران رد شده، ایران غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را آغاز و اعلام کرده قصد دارد ۱۰ سایت جدید غنی سازی احداث کند و نهایتا علنی شدن تاسیسات فردو نشان داده است که ایران به تعهدات خود در مورد همکاری با آژانس پای بند نیست. گزارش ۱۸ فوریه یوکیا آمانو هم مجموعه این مسائل را تایید می کند.
۲) عقیده امریکایی ها این است که در اثر اقدامات متعدد یک سال گذشته توانسته اند دیدگاه منفی اروپا، روسیه و چین علیه امریکا را تا حدود زیادی اصلاح کنند و اکنون این بلوک ها آمادگی بسیار بیشتری برای مشارکت در پروژه مهار ایران دارند. بخشی از این آمادگی به این دلیل است که ارزیابی آنها از تهدید ایران به ارزیابی امریکا نزدیک شده و بخش دیگر هم در این موضوع ریشه دارد که دریافته اند دولت امریکا تعهدی واقعی به اقدام دستجمعی در امور بین المللی و رعایت منافع بلوک های دیگر پیدا کرده و یک جانبه گرایی بوش دیگر تکرار نخواهد شد. از خلال صحبت های امریکایی ها می توان فهمید که آنها عقیده دارند تنها اقدام موثر علیه ایران اقدامی است که حداکثر مقدار ممکن اجماع را پشت سر خود داشته باشد.
بر اساس این مبانی -که خواهیم گفت در شکل بازسازی شده اش هم آکنده از سوء تفاهم است- امریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که حتما باید از استراتژی تعامل فاصله گرفت و علیه ایران «اقدامی کرد». مشخصات این اقدام آنطور که غربی ها در هفته های گذشته به تفصیل گفته و نوشته اند باید طوری باشد که یک تلفیق هماهنگ از ۴ هدف ایجاد کند.
۱) هرگونه اقدام باید طوری باشد که نشان دهد که غرب در واکنش خود جدی است و دهن کجی های پی در پی ایران به خواسته های غرب بی هزینه نیست.
۲) اقدام علیه ایران باید در کوتاه مدت تظاهر به زنده بودن جریان آشوبگر داخل ایران و در بلند مدت زمینه سازی برای تقویت آن را مدنظر داشته باشد.
۳) هرگونه اقدام نباید درهای تعامل با ایران را به طور کامل ببندد بلکه باید این در را نیمه باز بگذارد و ایران را به سمت آن سوق دهد و ۴- اقدام علیه ایران باید به گونه ای طراحی شود که بیشترین پشتیبانی از آن در جامعه بین المللی صورت بگیرد، چه درون شورای امنیت و چه در قالب ائتلاف کشورهای همراه خارج از شورای امنیت.
اینها اصولی است که مجموعه تحولات در نیویورک را تنظیم می کند. اکنون سوال این است که مبانی که برشمردیم تا چه حد صحیح و اهدافی که امریکایی ها در نظر دارند چه اندازه برآورده شدنی است و آیا اساسا هیچ اقدام واحدی وجود دارد که بتواند مجموعه این توقعات را همزمان ارضا کند؟
امریکایی در طول ۳۰ سال گذشته با وجود همه تلاشی که کرده اند هرگز آنقدر باهوش نبوده اند که بتوانند از ۳ چیز در ایران سر دربیاورند:
▪ اول، ماهیت تصمیم های ایران
▪ دوم، ساختار قدرت در ایران و
▪ سوم، مکانیسم تصمیم سازی در ایران.
لازم نیست کسی در ادبیات امریکایی ها درباره ایران تامل عمیق بکند تا پی به این نقصان های جدی ببرد؛ همین دیروز جوزف بایدن در سرزمین های اشغالی به صراحت گفت امریکایی ها تقریبا هیچ کدام از آن چیزهایی درباره ایران را که تصمیم گیری صحیح مستلزم اطلاع از آنهاست، نمی دانند. جملات بایدن خواندنی است: «ما مطمئن نیستیم که احمدی نژاد چقدر قدرت دارد. مسئله این است که ما حتی مطمئن نیستیم که چه چیزی را وی در کنترل دارد و چه میزان از مسائل امنیتی تحت نظارت وی قرار دارد.
مسائل زیادی است که درباره آنها اطلاعی نداریم. برخی نگرانی ها وجود دارد که ایران در حال تبدیل شدن به دیکتاتوری نظامی است اما حقیقت این است که هیچ کس به طور قطع همین را هم نمی داند». بسیار خوب، حالا که امریکایی ها اینقدر «نمی دانند»، چگونه انتظار دارند دیگران که احتمالا خیلی بهتر از آنها ایران را می شناسند دنبال آنها راه بیفتند؟!
بن بست فرایند اقدام علیه ایران در نیویورک دقیقا محصول آن است که امریکایی ها همه جهان را به تبعیت از جهل خود می خوانند. همه کاری که امریکایی ها در یک سال گذشته کرده اند چیزی جز تقویت این فرضیه در ذهن ایران نبوده است که پیشنهاد تعامل یک استراتژی واقعی نیست، بلکه تاکتیکی است برای بستن دهان منتقدان و شکل دادن به اجماعی بزرگتر علیه ایران. آقای اوباما قاعدتا باید بداند که مسئولان دولت ها از پشت میکروفون با هم حرف نمی زنند، پس چرا جز یک سلسله ظاهرسازی های رسانه ای در این مدت هیچ کار دیگری نکرده است؟ آیا اوباما می تواند حتی یک مورد تغییر واقعی در سیاست های امریکا علیه ایران نشان دهد؟ ایران از پیشنهاد تعامل استقبال نکرده چون اولا پیشنهادی ندیده و ثانیا با نگاه به اقدامات عملی امریکا یقین حاصل کرده است که امریکایی ها به موازات نرم تر کردن لحن خود بر عمق و شدت توطئه هایشان افزوده اند. کدامیک ملاک است: حرف یا عمل؟ پیشنهاد وین را هم ایران به بن بست نکشاند.
این امریکایی ها بودند که با نپذیرفتن شروط ایران به وضوح نشان دادند هدفشان تهی کردن ذخیره اورانیوم ایران است نه عرضه سوخت برای راکتور تهران. در مورد پیشنهاد فروش رادیو ایزوتوپ امریکایی ها هنوز به این سوال جواب نداده اند که اگر ایران حرف آنها را در مورد تعطیلی راکتور تهران از طریق توقف غنی سازی ۲۰ درصد پذیرفت و آن وقت آنها پس از یکی دو ماه اعلام کردند دیگر به ایران رادیو ایزوتوپ نمی دهند- همان کاری که در ۲۰ سال گذشته کرده اند- تکلیف چیست؟ آیا امریکا واقعا خود را در موقعیتی می داند که ایران بتواند به آن اعتماد کند؟ در مورد فردو و هر سایت دیگری که قرار است در آینده ساخته شود هم لابد کسی در امریکا هست که بتواند یک بار موافقتنامه پادمان را برای ساکنان کاخ سفید بخواند و به آنها حالی کند تنها تعهد ایران این است که تاسیسات خودرا ۱۸۰ روز قبل از ورود مواد رادیواکتیو به آن اظهار کند و بیش از این هیچ چیز وجود ندارد.
درباره وقایع پس از انتخابات در کج فهمی امریکایی ها همین بس که هرچه در طول ۲۰ سال ساخته و ذخیره کرده بودند در ۱۰ ماه رو کردند و پاک سوزاندند.
امریکایی نمی خواهند اعتراف کنند -و حق هم دارند- که ایران در مدت زمانی بسیار کوتاه بزرگترین توطئه آنها در ۳۰ سال گذشته را با کمترین هزینه خنثی کرد و هنوز آنها حتی نتوانسته اند دریابند جریانی که روز اول خیال می کردند در حال «پاشیدن بذرهای انقلاب در ایران است!» چگونه ظرف چند ماه دود شد و به هوا رفت. تمرکز روی سپاه بهترین علامت برای آن است که ثابت شود امریکایی ها از آنچه در این ماه ها در ایران گذشته هیچ نیاموخته اند؟ اگر قرار بود تحریم سپاه را متوقف کند، آیا در این ۲۰ سال چیزی از آن باقی می ماند؟ هرگونه تحریم، سپاه را در میان دوستداران آن صد چندان محبوب تر خواهد کرد و بر عمق و گستره حوزه نفوذ آن خواهد افزود بی آنکه به توانایی های عملیاتی آن کمترین آسیبی بزند چرا که هیچ کدام از این توانایی های در تیررس هیچ نوعی از تحریم قرار ندارد.
این بحث را می توان در مقیاسی بسیار وسیع ادامه داد. در واقع اشتباه محاسبه های امریکایی ها آنقدر زیاد است که برشمردن آن می تواند حوصله هر خواننده ای را سر ببرد. آنچه برای ایران مهم است این است که امریکایی ها چون نمی توانند یک تحلیل درست از شرایط داشته باشند قادر به اتخاذ هیچ تصمیم درستی هم نیستند. از دیدگاه استراتژیک تصمیم های در سال های گذشته همواره درست و کارآمد بوده چرا که همواره غرب را مطالبات واقعی به سمت مطالبات رسانه ای و از تلاش برای کسب پیروزی به سمت حفظ آبرو سوق داده است.
مهدی محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست