پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روزگاری که با موی سفید مدارا نمی کند


روزگاری که با موی سفید مدارا نمی کند

نگاهی به دغدغه های جامعه بازنشستگان کشور

فقط چهار روز مانده بود بازنشسته شود. ۲۷ تیرماه ۸۶. می گفت خوشحال است. می دانستیم دغدغه دارد. گاهی می گفت می روم روستا زمین پدری را آباد می کنم. گاهی هم می خواست بازنشستگی را عقب بیندازد. حکمش داشت میآمد. آمدن این سال های آخری و زندگی کارمندی ۳۰ ساله خسته ترش کرده بود. شتاب نشستن برف را روی موهای یکدست سفیدش از عکس های ۵ سال اخیر می شد فهمید. سه دهه در انقلاب و جنگ و بازسازی از جانش گذاشته بود. گاهی شبها برای سرکشی به ایستگاه های پمپاژ نیمه شبها هم همه کار می کرد. گاهی انتظار ما بچه ها برای بستنی و یا هندوانه خنک تا سحر طول می کشید و می ماندیم که عادتش بود و می گرفت. آن تیرماه شش سال می شد که من هم کارمند بودم. همان شب آخرین روزهای تیرماه بود که چهار طبقه مجتمع را به سختی بالا آمد. نشست و بحث بازنشستگی را پیش کشید. گفتم خوشحالی؟

"خب از مزایا و حقوقم خیلی کم می شود اما همه چیز که پول نیست. از بچه ها گفت و نگرانیها. قرار بود اول مرداد با جشن کوچکی، غافلگیرش کنیم. باید می دانست قدرش را می دانیم. صبح زنگ زدند بروم بیمارستان . هشت صبح اولین دقایق ساعت کار اداری توی پارکینگ اداره سکته کرده بود. فقط توانسته بود دستش را بگذارد روی بوق ماشین که همکار ۲۰ ساله اش باخبر شود. درست یک روز مانده به بازنشستگی رفت. خیلی از همکارها می گفتند فکر و دغدغه داشت! نگران بود و همین کار دستش داد! ۳۰ سال کارمندی حرف کمی نیست! با این اوضاع حقوق عقب افتاده و دخل و خرج!

شنبه امسال دومین روز پدر را بدون او گذراندیم. مادر می گوید: ماهانه ۱۸۵هزار تومان می ریزند به حساب. شما سلامت باشید کم و زیادش مهم نیست. خودش که نیست اینها مقابل زحمتی که سی سال کشید اصلا مهم نیست. شکر، همین هم هست.

آنها که در خانواده بازنشستگی پدر را تجربه کرده اند یک چیز را خیلی خوب می دانند. ورای شعارها و طرحها و مصوبه ها بسیاری از بازنشسته های تامین اجتماعی اکنون زیر ۴۰۰ تومان حقوق می گیرند.

بی شک من و شما تنها کسی نیستیم که گاهی مسیری را با تاکسی هایی این سو و آن سو می رویم که رانندگانش معلمان دوران ابتدایی و راهنمایی مان بوده اند. گاهی کافیست از آئینه نگاهشان کنید. می شناسندتان اما خود را می زنند به نشناختن. کدامتان می توانید دستتان نلرزد و بدون شرمندگی ۲۰۰ تومانی مچاله را بگذارید توی دست راننده ای که زمانی جلوی تخته سیاه الگویتان بود تا حتما مثل او بشوید. باور کنید نمی شود آن موهای سفید زیبا و آن چشم های مهربان و خسته را دید و آشنایی داد که آقای.. من شاگردتان بودم چرا مسافر کشی می کنید بعد ۳۰ سال کار فرهنگی!!؟.

برای آنها که گاهی کنار بساط پیرمرد سیگار فروش حوالی میدان امام حسین تهران لحظلاتی گوشی برای شنیدن بوده اند، حکایتی که او می گوید حکایت شیرین اما در عین حال تاثر برانگیزی است. سوزنبان بازنشسته راهآهن خط تهران- مشهد ۳۲ سال برای زوار امام رضا (ع) صلوات فرستاده و دست تکان داده حالا گاهی زیرلب می گوید: یا ضامن آهو نکند نوجوانی اولین سیگارش را از من بگیرد و سیگاری بشود که روسیاه تو بشوم.!

این سوزنبان تا سالها گردو می فروخت و جوراب. حالا اما سیگار می فروشد. می گوید:" اوایل که بازنشسته شدم هزار برنامه برای آینده داشتم. کم کم دیدم حقوقم نمی رسد به نیمه ماه و هزینه های زندگی دستمان را بست. اولین روز که از آشنای ملایریمان گردو خریدم تا اینجا بفروشم از خجالت سه چهارمتری آن طرفتر بساط می ایستادم. توی محل همیشه با آن یونیفرم سوزنبانی رفت و آمد می کردم و خیلی ها می شناختندم."

حتی گاهی برای بعضی ها که می دانستم ندارند مصلحتی دروغ می گفتم. بلیط با تخفیف هم به آشناها می دهند و خودم مابقی پول را بیآنکه بدانند پرداخت می کردم. اما حالا باید به آنها گردو می فروختم و پولش را هم حساب می کردم. سوزنبان دست می کشد به موهای سفید سر و صورتش:" کم کم شرمم ریخت. بچه نان می خواهد. دیدم صرف نمی کند. سیگار اینجا خوب فروش می رود هر چند می ترسم آن سی و خورده ای سال خدمت به زوار این طوری ضایع شود که بچه شان از بساط من سیگار بخرد و سیگاری شود.".

اینها گوشه ای از زخم های هرروزه زندگی آنهایی است که بازنشسته شده اند و قرار بوده در واپسین سالهای عمر میوه تلاش سی ساله شان را برداشت کنند.

اکنون در کشور سن بازنشستگی معمولا بین ۵۰ تا ۶۵ سال است با توجه به اینکه امید زندگی در مناطق شهری کشور حدود ۶۹ تا ۷۰ سال برآورد شده است با توجه به افزایش در خور توجه جمعیت، می توان گفت اکنون و در آینده نزدیک جمعیت در خور ملاحظه ای در وضعیت بازنشستگی و سالمندی به سرمی برند،.

در سال های پس از انقلاب اسلامی با پررنگ شدن ارزش های معنوی و اسلامی در جامعه بازنشستگان همیشه از افرادی بوده اند که در کانون بحث ها سخنرانی ها و مصاحبه های مسوولان قرار داشته اند.

کارت منزلت بازنشستگان، ارایه وام های صندوق بازنشستگی، سهام ۱۰ میلیونی، طرح هماهنگ پرداخت و نهادینه شدن ارزش بازنشستگی در جامعه تنها بخشی از تیترهایی است که هنوز هم با مروری به مطبوعات و رسانه های سالهای اخیر به چشم می آیند. این در حالی است که نه تنها بسیاری از این وعده ها رنگ واقعیت پیدا نکرده اند هنوز بسیاری از بازنشستگان ۱۰ سال گذشته مطالبات معوقه خود را دریافت نکرده اند.

نهادینه شدن فرهنگ احترام به بازنشستگان هم در نبود فرهنگ سازی مناسب و توجیه جایگاه کارت های منزلت اجتماعی سبب شد برخی از مواقع برخورد ناشایست با بازنشستگانی که کارت های خود را به جای بلیط ارایه می کردند تنها رنجی به رنج هایشان بیفزاید.

در این میان تلخ تر آنکه گاهی با اعلام خبری در خصوص افزایش حقوق بازنشستگان تب چرتکه های کاسبکارانه برخی، نمودار تورم را از رویای بازنشستگان فراتر برد که حتی فیش های بی تفاوت هم تاب شرمندگی آن دست های لرزان را نیاوردند.

این در حالی بود که آن وعده و طرح در هزار توی روزنامه ها گم شد.

"محمد رضا رحمتیان" از بازنشستگان آموزش و پرورش حالا دارد سال ۶ بازنشستگی را می گذراند.

او معتقد است جامعه امروز در تضادی تلخ از منظر گفته و کارکرد قرار دارد و متاسفانه در خصوص وضعیت حقوقی و اقتصادی بازنشستگان ر جامعه کنونی که معیارها تنها بر مدار اقتصاد و مادیات می چرخند تنها سخن گفتن از منزلت یک بازنشسته تازه کردن داغ دل اوست.

او می گوید: سنت ما ایرانی ها همواره زیبا سخن گفتن و عمل نکردن است. شاید خیلی ها از این واقعیت برنجند اما باید به این افراد نهیب زد نگاهی به جوانان دیروز و بازنشستگان امروز در پارکها و بوستان ها نشستن پای حرف عده اندکی از آنها می تواند روشنشان کند اوضاع چگونه است.

به اعتقاد او: نباید به سمت و سویی برویم که در آینده نزدیک ببینیم ارزش بازنشستگی در خانواده تبدیل به ضد ارزشی می شود که از نظر روحی و روانی فرد را با چالش و مشکلات بسیار مواجه می کند و بازنشسته از این وضعیت دچار لطمات روحی شود.

او می گوید: احترام به بزرگترها جزو فرهنگ و اعتقاد ماست چرا که معتقدیم با این کار خداوند درهای رحمت را به سوی بندگان خود باز می کنداما باید باور کرد همان ها در مقام کاسب محل و راننده تاکسی از یک بازنشسته که روزگاری برای امنیت و رفاه همین افراد تلاش کرده هم می خواهند به درآمد و سود خود برسند.

در خصوص وضعیتی موسوم به بازنشستگی در جامعه می توان نگاهی به پژوهش "محمد حدادی" زد که تلاش کرده است طی سالهای اخیر بر اساس مستندات علمی شرایط بازنشستگان ایرانی را تحلیل و بررسی کند.

حاصل این پژوهش علمی زوایای پنهان بسیاری را برای همگان روشن می کند که می تواند در برنامه ریزی های نهادهای زیربط در خصوص این قشر حکم چراغ راه و ارزش والایی داشته باشد.

بر اساس این تحقیق کم شدن ارتباطات خویشاوندی و اجتماعی بر اثر بازنشسته شدن سبب می شود فرد بازنشسته بسیاری از ارتباط های اجتماعی که به تبع شغل حاصل شده است از دست بدهد و رابطه اش کمتر و محدودتر می شود که این موقعیت چالش بزرگی برای این افراد به شمار می آید. فرد بازنشسته در زمان اشتغال به لحاظ دارا بودن موقعیت شغلی از منزلت اجتماعی خاصی نزد همکاران، خانواده و خویشاوندان برخوردار است. این منزلت به او هویت اجتماعی خاصی نیز می بخشد که در اثر بازنشستگی چنین پایگاهی فرو می ریزد و وی از لحاظ هویت اجتماعی خود نیز دچار دگرگونی و یا حتی بحران می شود.

این فرد چنانچه چشم انداز روشنی برای جایگزینی پایگاه اجتماعی خود و دستیابی به هویتی در خود پیش رو نداشته باشد ممکن است به مشکلات اجتماعی و روانی گوناگون دچار شود. حالا باید در نظر گرفت اگر این بازنشسته به عنوان تنها نان آور خانواده رنج بیکار شدن در دوران کهولت سن را نیز با خود داشته باشد چه وضعیت تلخی می یابد.

بر اساس بررسیهایی که حدادی و گروهش انجام داده اند، درصد نسبتا درخور توجهی از بازنشستگان مورد مصاحبه اظهار داشتند که احترام آنها نزد خانواده، خویشاوندان و همکاران سابق خود کمتر شده است. اگرچه تعدادی نیز معتقد بودند که در احترام خانواده و خویشاوندان آنها نسبت به آنها تغییری ایجاد نشده است.

در این تحقیق از منظر وضعیت مادی بازنشستگان بررسی ها نشان داده است برخلاف آنکه معمولا در کشورهای غربی به لحاظ کوچک بودن بعد خانوار و کمتر بودن میزان وابستگی افراد خانواده به یکدیگر و گرایش به داشتن زندگی مستقل و ... میزان هزینه های اقتصادی خانوار بازنشسته معمولا در زمان بازنشستگی کاهش می یابد اما در کشور ما برعکس، سنین بازنشستگی همراه است با افزایش و اوج گرفتن هزینه های زندگی خانواده. هزینه های مانند ازدواج فرزندان ، تورم و افزایش قیمتها و ... این وضعیت هزینه فرد بازنشسته را بالا می برد. در مشاهدات و مصاحبه ها اکثریت افراد بازنشسته و خانواده های آنها نیز اظهار کردند هزینه و دخل و خرج آنها بعد از بازنشستگی افزایش یافته است . این امر باعث می شود که افراد بازنشسته بعد از بازنشستگی خود به فکر پیدا کردن شغل جدید باشند که با نبود بازار کار مناسب آنها را به سمت مشاغلی می کشاند که جایگاهشان را در جامعه و ذهن خود این افراد مخدوش می کند.

هم چنین در این تحقیق مشخص شده است: در دوران بازنشستگی بازنشسته داری اوقات خالی و بیکاری بسیار زیادی است که در صورت نبود برنامه مناسب و امکانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت ممکن است شخص دچار خستگی و ملالت شدید شود.

اکثر بازنشستگان مورد تحقیق در این خصوص اذعان داشته اند اوقات فراغت خود را به پیاده روی و قدم زنی می پردازند که صحبت های آنها بیانگر نبود امکانات لازم برای گذراندن اوقات فراغت برای بازنشستگان می باشد. بازنشستگان به لحاظ اوقات فراغت و آزادی فراوانی که دارند نیازمند امکانات تفریحی مسافرتی و سرگرمی گوناگونی هستند که به نحو مطلوبی آنها را سرگرم کند.

این بررسی از جمله پدیده هایی که در افراد بازنشسته مشاهده می شود را تغییر در خلق و خوی آنها عنوان می کند که علت آن مشکلات ناشی از این وضعیت و زودرنجی و مسایل ویژه این قشر است.

با نیم نگاهی به این موارد باید اذعان داشت بازنشستگی اگر چه برای بسیاری زمانی برای استراحت و راحتی خیال است اما هستند بسیاری دیگر نیز که بازنشستگی را کابوسی تلخ در ایستگاه پایانی زندگیشان می دانند که به سختی می توان از چنبره اش گریخت. باید باور کرد اگر چه حجب و حیای بسیاری مانع از عریان کردن زخم هایشان است اما دغدغه های بسیاریشان این روزها دارد بیش از پیش می شود. بر اساس گزارش هایی رسمی سال جاری با اینکه میزان تورم توسط بانک مرکزی ۹/۹ درصد اعلام شده دولت مستمری بازنشستگانش را تنها ۶درصد افزایش داده است.

مصوبه هیات دولت که خردادماه سالجاری در رسانه های گروهی منتشر شد در ۲بند جداگانه میزان افزایش مستمری بازنشستگان و نیز حداقل مستمری ها را تعیین کرده است. هیات وزیران اگر چه، با افزایش ۶ درصدی حقوق بازنشستگان، وظیفه بگیران و مشترکان صندوق های بازنشستگی کشوری، لشکری و سایر صندوق های وابسته به دستگاه های اجرایی موافقت کرده است اما به نظر می رسد این اختلاف حدود ۴ درصدی سبب بروز مشکلاتی برای قشر بازنشسته ای شود که این جا و آنجا با کمی دقت می توانی دغدغه و نگرانی را در نگاهشان ببینی.

در این مصوبه آمده: حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران و مشترکان صندوق های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح و سایر صندوق های وابسته به دستگاه های اجرایی در سال ۱۳۸۹ به میزان ۶درصد نسبت به سال ۱۳۸۸ افزایش می یابد و نیز حداقل حقوق بازنشستگان و وظیفه بگیران و مشترکان صندوق های بازنشستگی کشوری و نیروهای مسلح و سایر صندوق های وابسته به دستگاه های اجرایی به میزان ۳میلیون و یکصد هزار ریال تعیین می شود.

دولت در حالی برای افزایش ۶ درصدی مستمری بازنشستگان تصمیم گرفته است که در آخرین روزهای فروردین ماه خبری مبنی بر پیشنهاد افزایش ۱۰درصدی مستمری بازنشستگان از سوی سازمان بازنشستگی کشوری منتشر شده بود. اما انتشار این خبر نیز با واکنش بازنشستگان روبه روشد چرا که آنها معتقدند حتی با افزایش ۱۰ درصدی هم دچار مشکل معیشتی خواهند شد، چه برسد به رقم ۶ درصدی افزایش که می تواند مشکلات جدی تری را برای آنان رقم بزند.

● دردی که دوا نشد

اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری در سال ۱۳۸۵ سبب شد تا مستمری دریافتی بازنشستگان کشوری و لشکری ترمیم شود. این گروه از بازنشستگان پس از ترمیم مستمری هایشان امیدوار شدند که مشکل دریافتی هایشان حل شده باشد.

بنا بر همین قانون، هر سال باید به اندازه نرخ تورم رسمی که از سوی بانک مرکزی کشور اعلام می شود، مستمری ها نیز افزایش یابد و این کار در فرمولی که به همین منظور در قانون گنجانده شده بود می بایست همه ساله انجام می شد; فرمولی که ۲ متغیر ضریب و نرخ تورم را برای تعیین میزان مستمری در نظر می گرفت.

اما وقتی سال گذشته ابتدا افزایش۱۰ درصد اعلام و پس از آن به ۹ درصد کاهش یافت، نرخ تورم رسمی ۲۰درصد اعلام شد و میان آنچه در قانون پیش بینی شده بود با آنچه دولت عمل کرده بود، اختلاف چشمگیری ایجاد شد. اعتراض بازنشستگان به دخل و تصرف در اجرای قانون به جایی نرسید و حتی امسال هم با اینکه سازمان بازنشستگی کشوری درخواست افزایش ۱۰درصدی را برای مستمری بازنشستگان به دولت ارائه کرد در یک اقدام شوک آور دولت تنها با ۶ درصد افزایش موافقت کرد و باز هم این عدد در حالی تعیین شد که تورم رسمی ازسوی بانک مرکزی ۵/۱۰ درصد اعلام شده بود.

این شرایط که از سوی برخی از فعالان اقتصادی و رسانه ها برگشت به عقب بی اثر کردن اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری تلقی شد نگرانی هایی از جمله بازگشتن شرایط متزلزل بازنشستگان به ۳ سال پیش و قبل از اجرای قانون خدمات کشوری را نوید می دهد که همگان آن را شایسته قشری چنین فرهیخته و ارزشمند نمی دانستند.