یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

رقابت با شبکه فارسی ۱


رقابت با شبکه فارسی ۱

در ایام ماه مبارک رمضان در صدا و سیما چیزی حدود ۱۲۰۰ ساعت برنامه های ویژه این ماه تولید شده است. به گفته یکی از مسئولین محوریت این برنامهها قرآن،آگاهی و امید است اما محوریت این …

در ایام ماه مبارک رمضان در صدا و سیما چیزی حدود ۱۲۰۰ ساعت برنامه های ویژه این ماه تولید شده است. به گفته یکی از مسئولین محوریت این برنامهها قرآن،آگاهی و امید است اما محوریت این بحث در مورد سه سریال شبکه های اصلی است که تا به اینجا امیدی در هیچکدام از آن ها دیده نمی شود مگر حاج فتاح که کسی چون مهتاب به دنبال امور آمرزشیش است و می تواند کمی امیدوار باشد. در همه این سریالها مرگی رخ داده است که همه آنها چیزی شبیه قتل هستند. یک نکته جالب این است که در این سریالهای مناسبتی این ماه نیز رقابت با شبکه ماهواره ای فارسی وان باز هم حس می شود. در سریال جراحت به موضوعی پرداخته شده که تا قبل از این هرگز بیان نشده بود. مسائلی از دریچه دوربین نشان داده می شود که قبلا صحبتی از آنها نبود. دختری در زمان صیغه با پسری باردار شده و عقوبت این ارتباط طبیعی فرزندی ناقص است و جدایی ابدی از منظر والدینی که آرزوی نوه دار شدن دارند و مادر بزرگی که باز هم عاقل است و سعی می کند به بقیه بفهماند که ایراد از آنهاست و جالب اینجاست که این موضوع تابو به شکلی شرعی بیان شده و در دوران محرمیت موقت آن دو صورت گرفته. محرمیتی که فقط پدر و مادرها از آن با خبرند.

اما در سریالهای آن طرفیها دردسرهای فرزند نامشروع بیان می شود یا اینکه دختر و پسری که در آرزوی وصال یکدیگرند تصمیم می گیرند بچه دار شوند تا بزرگترها رضایت به ازدواج آنها دهند. در یک نگاه کلی سریالهای امسال از نظر تکنیک در مقایسه با سالهای پیش شاید قوی تر باشند. برای مثال جلوههای ویژه از سریال او یک فرشته است تا سریال ملکوت که هردو جهانی دیگر را نشان داده ند سیر صعودی داشته است. اما از نظر روح معنوی مناسب این ماه کمتر اثرگذار است البته اگر اثر گذاری را با در آوردن اشک مخاطب یکی ندانیم.

در سریال در مسیر زاینده رود انتخاب شهر اصفهان تحسین برانگیز است که محوریت برنامه‌های تلویزیون را از تهران پر دود ربود. تهرانی که خدا آسمانش را فراموش کرده اما شده است فضای تمام داستان های این روزها. اما موضوع این سریال مانند دو سریال دیگر نیز در باره خانوادهای پولدار است که البته فضا و طبقه اجتماعی شان با یکدیگر متفاوت است. دو خانواده پولدار که اتفاقی شوم آنها را به هم پیوند می زند. مرگ یک جوان نمونه که گویا استاد دانشگاه است به دست یک فوتبالیست تین اینجینیر با یک زندگی پاستوریزه فانتزی که به قول پهلوان بهزاد مجله‌ها و روزنامه‌ها او را قهرمان کرده اند. بر طبق آیه آغازین این سریال (آیه ۱۸ سوره لقمان) مهران سارنگ دارد نتیجه زندگی پر غرورش را می بیند یعنی سقوط. اصفهان شهر بزرگ پر زرق و برق شاهد این سقوط است. سقوط از اوج یک قهرمان. قهرمانی که می خواهد یک استادیوم را روی سر پیرمردی دل سوخته خراب کند که حالا با مرگ فرزندش به یاد او افتاده; فرزندی که او را از خانه پدری بیرون کرده بودند. منولوگ حسین محجوب در کناره زاینده رود زمانی که دارد با خیال مسعود حرف می زند بسیار پر قوت بود. او دارد از کنار زاینده رود رد می شود و می گوید "ایشاله زندگیت زندگی زنده رود نباشه. چون حیفه از کوه بیای بری تو باطلاق که شکمش از نجاست سیر مونی نداره." با صراحت می توان گفت این سریال از منظر تکنیکی از دیگر سریالها بهتر است.

در سریال ملکوت هم شاهد موضوعی هستیم که قبلا نیز پرداخت شده است. کاش این حاج فتاح ها آنقدر خوشبخت نباشند که فقط خدا به آنها فرصت جبران اشتباهاتشان را می دهد و البته از خودم پرسیدم این بار هم حاج فتاح گره کارش درست در شب قدر باز می شود؟ اصلا ارتباط این سریالها با ماه رمضان چیست؟ فقط این که افطاری و سحری در آن خورده می شود و در آن از شب های قدر صحبتی شود؟ مهتاب نو ه حاج فتاح به دنبال امور آمرزشی پدر بزرگ است و این به علت یک اعتماد قلبی و محبتی است که او به پدر بزرگش دارد. فرشته همراه حاج فتاح هم که از زمان تولد با او بوده راهنمای او در دنیای دیگری شده و با ریز بینی اعمال خوب و بدش را جدا می کند. و خوب نشان می دهد که فاصله اعمال خوب و بد انسانها به اندازه یک تار مو است. باید منتظر ماند تا آخر این ماه مبارک. کاش حرفهای تازهای برای گفتن بماند.

نویسنده : المیرا کاظمی