پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

عدم قطعیت و اقتصاددانان


عدم قطعیت و اقتصاددانان

در مطالعه مباحث گاها چند قطبی بلاگ های اقتصادی, به نظر می رسد که این حوزه اغلب از کثرت فراوان عدم توافقات و عدم قطعیت رنج می برد

● چهار مبحث سیاسی جدال آمیزی که اقتصاددانان بر سر آن توافق دارند

در مطالعه مباحث گاها چند قطبی بلاگ‌های اقتصادی، به نظر می‌رسد که این حوزه اغلب از کثرت فراوان عدم توافقات و عدم قطعیت رنج می‌برد. البته این رشته تحریرات و اظهارات عمومی اقتصاددانان بیشتر از اینکه به شرایط حقیقی دانش در این زمینه مرتبط باشد با محرک‌هایی که با آنان مواجهند در ارتباط است.

در واقعیت امر، اقتصاددانان بر سر بسیاری از مسائل با هم عقیده مشترکی دارند و در بسیاری از موارد با میزان بالایی از قطعیت اتفاق نظر واحدی دارند.

این حقایق بارها در نشست متخصصین اقتصادی IGM در دانشگاه شیکاگو در معرض همگان قرار گرفته است. این نشست متشکل از ۴۱ اقتصاددان برجسته جهان است که در آن اظهاراتی مبنی بر سیاست‌گذاری‌های اقتصادی به آنها عرضه می‌شود و اقتصاددانان می‌توانند در این موارد نظر موافق یا مخالف یا عدم اطمینان را ابراز کنند. به علاوه آنها میزان قطعیت پاسخشان را در مقیاسی از ۱ تا ۱۰ درجه بندی می‌کنند، که به این ترتیب پاسخ‌ها سنجیده خواهند شد.

در طی چندین ماه اخیر، مباحث متعددی وجود داشته‌اند که گروه‌هایی از اقتصاددانانی که از مسلک‌های متفاوتی بودند با یکدیگر هم رای بودند. برخی از این عقاید ممکن است موجبات تعجب مردم را برانگیزند، چراکه این کاملا آشکار است که آرای عمومی نمی‌توانند به همان میزان یکدلی با اقتصاددانان هم عقیده باشند. به همین ترتیب چندین مورد وجود داشته‌اند که اقتصاددانان شدیدا در موردشان با هم موافقند.

● منافع تجارت آزاد و NAFTA بسیار بیشتر از مخارج عهده شده است

هیچ یک از اقتصاددانان پرسش شده در مورد اینکه فواید یک تجارت آزادتر بسیار بیشتر از هر گونه مخارجی است، مخالفتی نشان ندادند. و حتی تنها دو اقتصاددان ابراز کردند که پاسخ نامطمئنی دارند. در مهلت ارائه شده برای اظهارات بیشتر، ریچارد شمالنزی از دانشگاه MIT اظهار کرد: «اگر این امر صحت نداشته باشد، تقریبا همه اقتصاددانان در اشتباهند.»

اقتصاددانان مدت‌هاست که بر محاسن تجارت آزاد تاکید کرده‌اند و به بازتاب باورهای این زمینه در مورد اهمیت تخصص یافتن، برتری نسبی و سود بردن از تجارت پرداخته‌اند. در حقیقت، این نتایج مشابه دیگر مطالعات هستند که اقتصاددانان را به طور کامل در حمایت از تجارت آزاد نشان می‌دهد.

چرا در عین حال دانشمندان و رای‌دهندگان همچون اقتصاددانان به حمایت از تجارت آزاد نمی‌پردازند؟ برایان کاپلان، در کتاب فوق‌العاده‌اش، افسانه رای‌دهنده عاقل، به ارائه شواهدی می‌پردازد که بیانگر تعصبات بنیادینی هستند که بر روش فکری شان تاثیرگذار است و سه مورد از آنها می‌تواند به توضیح اینکه چرا رای‌دهندگان در مورد تجارت بدبین هستند، کمک کند: تعصب ضد بازار، تعصب ضد‌بیگانه و نگاه بدبینانه.

آقای گروکمن سه دلیل می گوید که چرا اندیشمندان به طور ویژه در برابر تئوری مزیت نسبی که زیربنای تجارت آزاد را تشکیل می‌دهد، مقاومت می‌کنند:

۱) مخالفت با تجارت آزاد از دیدگاه خردمندانه سبکی پسندیده تلقی می‌شود.

۲) تئوری مزیت نسبی را به سختی می‌توان فهمید.

۳) آنها با شناخت اساسا ریاضی جهان کاملا مخالف هستند.

همان‌گونه که در نقطه نظرات عنوان شده توسط اعضای نشست آمده است، تجارت برندگان و بازندگانی خواهد داشت که این البته این امر می‌تواند علت مخالفت عده‌ای با این تجارت را توصیف کند. ولی اقتصاددانان در هر دو قطب چپ و راست هنوز هم در تلاشند میزان مخالفت خود با تجارت و مردود دانستن منافع کلی را درک کنند. هر چه که دلیل مقاومت مردم با تجارت باشد، آنها باید پیرو اقتصاددانان باشند و این حقیقت را دریابند که منافع تجارت آزادتر می‌تواند بر هزینه‌های آنها سنگینی کند.

سیاست‌گذاری‌های دولت پاسخگوی قیمت‌های بالای نفت و گاز نیستند.

عقاید افراد در مورد میزانی که در آن دولت ایالات متحده بایستی سرزنش شوند، رابطه عجیب و قدرتمندی با این موضوع دارد که آیا افرادی که اکنون قدرت در دستانشان است، مورد دلخواه افراد است یا خیر. از طرفی دیگر اقتصاددانان کاملا این را رد می‌کنند که دولت تاثیری بر این قیمت‌ها دارد. هیچ یک از اقتصاددانان پرسش شده با گفته‌های زیر مخالفت نکردند: «تغییر قیمت بنزین در آمریکا در طی ۱۰ سال اخیر به طور برجسته‌ای به دلیل عوامل بازار بوده است و نه به دلیل سیاست‌گذاری‌های اقتصادی – انرژی فدرال در ایالات متحده.»

پس به چه دلیل وقتی قیمت نفت و گاز بالا می‌رود، مردم سیاستمداران را سرزنش می‌کنند؟ البته، عرضه و تقاضا قابل درک است. اندیشمندان و سیاستمداران عقیدتی از ارائه مباحثی برای سرزنش سیاستمداران در راس کار خرسند می‌شوند و افرادی با چنین سمت و سوهای عقیدتی آماده پذیرش افکار آنها هستند. مردم باید جبهه‌گیری‌های عقیدتی‌شان را کنار بگذارند و این حقیقت نسبتا آزاردهنده را که عوامل بازار و نه سیاستمداران، در طی ده سال اخیر عامل اصلی قیمت‌های بالای نفتی بوده‌اند را بپذیرند.

● مشوق‌ها و وثیقه‌ها میزان بیکاری را پایین آورده‌اند

اقتصاددانان احتمالا در مورد اینکه آیا قانون بهبود و سرمایه‌گذاری مجدد ۲۰۰۹ آمریکا در حالت کلی موثر واقع شده است یا خیر ممکن است اختلاف نظر داشته باشند، ولی آنها در توافق کامل به سر می‌برند که تا پایان سال ۲۰۱۰ این امر موجب کاهش میزان بیکاری شده است. عده بسیار اندکی با آن مخالفت کردند یا در این مورد با عدم قطعیت می‌نگرند. در مقابل، تعداد قابل توجهی پرسشگر شده‌اند که آیا قانون بهبود، ارزش اجرایی شدن را داشته است یا خیر. به طور پر اهمیتی در مهلت اختصاص یافته برای ارائه نظرات، آقای استنفورد پیت لنو تاکید داشت آنچه که آقای اسکات سامنر و دیگران خواهند گفت، این موضوع اصلی است: «تا چه حد این قانون توسط سیاست‌گذاری‌های پولی با سلطه‌جویی کمتر و در غیر این صورت خارج از برنامه رقم خورده است؟»

ولی حتی مخالفین بسته‌های تشویقی باید انتقاداتشان را از نظر بگذرانند: «اقتصاددانان شدیدا این ایده را رد می‌کنند که به موجب گرفتاری‌های اقتصادی‌مان محرک‌ها محکوم به توبیخ هستند.» به علاوه، اقتصاددانان کاملا موافقند که وثیقه‌های بانکی هم موجب کاهش بیکاری شده‌اند. البته همان‌گونه که آستون گولزبی اظهار کرده است: «این حقیقت که این قانون حیاتی بوده است، به این معنا نیست که ما باید از آن خرسند باشیم.»

استاندارد طلا ایده هولناکی است

این موضوعی است که در طی چندین سال اخیر به اهمیت فراوانی دست یافته است. ولی به‌رغم محبوبیت آن در بین عده‌ای از راست‌گرایان، اقتصاددانان به طور متحدالشکلی موافقند که استاندارد طلا، ایده بدی است. در گلچینی از اقتصاددانان برجسته، ۱۰۰ درصد افراد مخالف این ادعا بودند که برگشت به استاندارد طلا می‌تواند سبب بهبود ثبات قیمت‌ یا بهبود نتایج بیکاری‌ها شود. هیچ کس حتی پاسخ نامطمئنی هم ارائه نکرد چراکه این پرسش، حقیقتا بیش از این دیگر موردی برای بحث و بررسی هم به شمار نمی‌رود.

برخی موارد که اقتصاددانان با آن موافقند

کنترل اجاره بها، ناصحیح است. کنترل تراکم جاده‌ای امری صحیح است. حذف کسری‌های مالیاتی و نرخ‌های کاهنده، کارآمد است و مبلغ قابل کسر مالیاتی در حوزه درمانی متعاقبا نتایج مخربی به بار خواهد آورد.

بنابراین، اقتصاددانان ممکن است موافق امری باشند و این موافقت را با میزان بالایی از قطعیت ابراز کنند. شما فقط باید سوالات درست و بجایی از آنها بپرسید.

مگان مک آردل

بلاگ‌نویس در زمینه رفتار مدلسازی و عضو شرکت مشاوره الکترونیکی Econsult

منیر غلامزاده بازارباش