جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
در غفلتی ناغافل
![در غفلتی ناغافل](/web/imgs/16/147/brc301.jpeg)
امروزه میانجیگری فرهنگی میان اقوام و ملل جهان به مقولهای بس پیچیده و گسترده تبدیل شده است که رسانههای فراگیری چون اینترنت و تلویزیون نقش اساسی را در آن ایفا مینمایند. این ابزار البته در حکم انواعی از سختافزار محسوب میشوند و زبان در این ارتباط، به عنوان نرمافزار به حساب میآید. آیا اصولاً زبان شاعرانه در این دیالوگ، مناسبترین زبان است؟ یا برعکس؟!
از سویی شعر در جهان امروز از جایگاه رفیع پیشین خویش، ساقط گردیده است و موقعیت ممتاز خود را از دست داده است. شاید به این دلیل که امروزه عقل و خرد بشر، آن هم عقل ابزاری او تمام ساحات زندگی وی را تحت سیطره خود گرفته است و جا را برای تخیل، آن هم تخیل شاعرانه بشدت تنگ کرده است. اما داستان به دلیل وابستگی آشکارش با واقعیتهای عینی جهان و سینما به دلیل جذابیتهای بصری از این آسیب برکنار ماندهاند.
از سوی دیگر شعر از میان ژانرهای ادبی کمترین ظرفیت را برای انتقال از طریق ترجمه داراست. چرا که نسبت بین شعر و فرم آن ( که در حین ترجمه تقریباً به طور کامل ویران میشود) و سنت و ویژگیهای بومی که برآمده از زبان و ذهنیت و زندگی مردم هر نقطهای از جهان است، نسبتی مستقیم میباشد که ترجمه همچون فیلتری گزینشگر، تنها تفالهای بیشکل یا بدشکل از آن را تحویل مخاطب میدهد. این فاجعه به خصوص زمانی که شعر موضوعمند، آرمانگرا، متعهد و معناگراست، بیشتر تلفات میدهد و هنگامی که باورها، تجارب، تلقیها و به طور خلاصه فرهنگ دوسوی ترجمه تفاوت بیشتری داشته باشد، وضع بغرنجتر هم میشود.
پس زبان شاعرانه در گفتوگوی فرهنگی اقوام و ملل جهان لزوماً مناسبترین زبان نیست اما ناگفته پیداست شاعر نیز چون هر هنرمند دیگر رؤیای طیف جهانی مخاطبان خود را در سر میپروراند. شاعر دفاع مقدس هم از این امر مستثنی نیست. مهمترین نکته اما این جاست که دغدغه شاعر دفاع مقدس یکسره ادبی نیست. پس شعر جهانی او هم یکسره وامدار مختصات ادبی خود نیست. سعی شاعر دفاع مقدس این بوده است که بین یک سری از مسئولیتهای اجتماعی، سیاسی و تاریخی ـ انسانی خود را از یک سو و مسئولیت ادبی خویش از سوی دیگر به تعادلی پایدار برسد. پس چه بخواهد و چه نخواهد بخشی از ارزش شعر خویش را به چیزی خارج از حوزه شعر حواله کرده است. به همین دلیل ارزش کلی اثر او از چشم کسی که به این ارزشها دل سپرده است با کسی که هیچ اعتقادی به این ارزشها ندارد، یکسان نیست.
دفاع مقدس هشت ساله ایران، در مقایسه با دیگر جنگهای معاصر بیتردید هویتی دیگرگون دارد. این تفاوت به نوع مرزهای مورد مناقشه برمیگردد. دفاع مقدس، دفاع از مرزهای باور دینی بود و اصلاً نام خود را از همین وابستگی به قدسیت اخذ کرده است. آیا این انتظار به جایی است که مخاطب امریکایی، اسرائیلی یا حتی فلسطینی و عراقی همانگونه با این شعر روبهرو شوند که یک مخاطب ایرانی؟
شعر جنگ جهان اما با موضوع کلی و فراگیری به نام جنگ روبهرو میشود و همین کلیگویی، باعث تکیه آن بر اشتراکات روحی بشر میگردد و امکان گسترش طیف مخاطبان آن را مهیاتر میکند.
پس اگر شعر با مشکل عام ترجمه و کیفیت انتقال متن از یک زبان به زبان دیگر و ناخوانا شدن متن جدید روبه روست، شعر دفاع مقدس علاوه بر آن با مشکلی خاص هم روبه روست و آن آرمانگرایی و ایدئولوژیک بودن آن است. راستی شعر عاشورایی ما چقدر جهانی شده است که شعر دفاع مقدس ما هم ...؟حالا بیایید چند فرض اساسی را بنیاد بگذاریم (فرضهایی که خود نتیجهاند!) و برپایه این فرضها به نتیجه برسیم.
حتی اگر یک نهضت ترجمه پشتیبان شعر دفاع مقدس بود (که نیست!)، حتی اگر مخاطبیابی لازم در پایگاه رواج زبان مقصد انجام شده بود (که نشده است!).
حتی اگر منتقدان نام آشنای کشور از یک سو و نقد دانشگاهی ما از سوی دیگر به تبیین و تفسیر و شناسایی مختصات و ابعاد شعر دفاع مقدس پرداخته بود (که نپرداخته است!)،
حتی اگر رابطهای مستمر، تعاملی و آکادمیک میان شاعران و منتقدان شعر دفاع مقدس از یک طرف و شاعران و منتقدان آن سوی مرزها (حداقل در کشورهایی با زمینههای سیاسی و فرهنگی مناسب) از طرف دیگر برقرار میشد (که نشده است!)،
حتی اگر ناشران، در بازاریابی فرامرزی برای شعر دفاع مقدس، تمایل و امکان فعالیت داشتند (که ندارند!)،
حتی اگر لابیهای سیاسی بزرگ جهان (که دل خوشی از ایران ندارند) به طور پنهان و آشکار تعیین کننده سیاستهای کلان فرهنگی رایج در مجامع هنری و ادبی جهان نبودند (که هستند!)،
باز هم نمیشد از شعری که تنها سه دهه از عمر آن میگذرد انتظار گسترش جهانی داشت.
از این گذشته شعر دفاع مقدس تازه پس از پایان جنگ به افقهای تازهتر تکنیکی و فرمهای نوینتر بیانی رو آورده است.
شعری که تا پیش از پایان جنگ در مرحله تعلیق و تبلیغ به سر میبرد و با ملاحظات بیشمار سیاسی و اجتماعی و با مختصات ژورنالیستی همراه بود در سالهای پس از جنگ با ورود به مرحله تثبیت و تعقل با کنار گذاردن ملاحظات پیشین، فاصلهگیری از روزمرگی ژورنالیستی و گسترش حوزه معنایی با عرصه مقاومت و پاسداری از مرزهای عقیدتی در کل جهان اسلام، به شعری روز آمد و پیشرو بدل شده است.
چنین شعری میتواند داعیهدار اخذ گذرنامه برای سفر به آن سوی مرزها باشد!
چرا شعر دفاع مقدس، به شعری جهانی تبدیل نشده است؟
در این سؤال نوعی غفلت به چشم میآید که چندان غافلانه هم نیست! آن اینکه پرسشگر ظاهراً فراموش کرده است که اساساً شعر معاصر ایران تا چه حد جهانی شده است؟
شعری که پشتوانه هزار سال شعر فارسی شناخته شده و جهانی شده را پشت سر خود دارد و حدود هفتاد ـ هشتاد سالی است که برای جهانی شدن از هیچ تلاشی در حیطه فرم و محتوا کوتاهی نکرده است.
با شاعرانی که بر آخرین تئوریهای ادبی جهان تسلطی بیشتر از صاحبان اصلی آن تئوریها دارند! مگر این شعر و شاعرانش، بیخ گوش ما در همین کشورهای همسایهمان مقولههایی شناخته شدهاندکه از شعر دفاع مقدس و شاعرانش چنین انتظاری داشته باشیم؟
آیا پرسشگر از سر خیرخواهی از این امر غافل مانده است و از شعر دفاع مقدس انتظار طلایهداری جهانی شدن شعر معاصر ایران دارد؟ یا اینکه به قصد تحقیر شعر دفاع مقدس خود را به فراموشی زده است؟!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست