پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
بهار و خواب زمستان
یک شب به خواب دیدم دنیا ست نابسامان
از حال و روز د نیا گردیده ام پریشان
در گوشه ای ز گیتی مردم سوار گاری
در جای دیگر ی هَم خودرُو بود فراوان
باشد دلار یک سو , با رنگ سبزِعالی
در جای دیگری کو یک برگِ عکس شیطان
در شهر شادکامان دیگر نمی سرایند
با این سکوت گشتم بیچاره یا که بی جان
شوری به سر ندارم , گویا گرفته حالم
دردی است از سیاست , آن را مباد درمان
در پایتخت باشد یک جمع در رقابت
از اهل بختیاری تا مردی از خراسان
آمد بهار و دل خوش , گفتا که زنده بادا
ما را چه فرق باشد بر گفته های ایشان؟
چشمم سراب بیند یا حال من خراب است
شاید که شب بیاید شیخی ز شهر کرمان
حقٌا که گر بیاید با ایده های عالی
هم سکٌه گردد ارزان ,هم پسته شادو خندان
ما را چه خوش خیالی ,در این بهار عالی
بیدار کس نگردد از خواب در زمستان
هرگز نگفته بودم اشعار اینچنینی
حالا که گفته آمد , گشتم به کل پشیمان
سروده ی طنزی است از علی اسلام نیا مرتبط با انتخابات که در روزنامه ندای هرمزگان چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۹۲ شماره ۱۹۵۲ منتشر شده است
علی اسلام نیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست