چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ترجمان دردها


ترجمان دردها

فیلمساز همیشه جنجالی وایدا از دست حاکمان کمونیست دولت لهستان عصبانی است و معتقد است آنها از کنار تصویر خدشه ناپذیر شورش ورشو و سرکوب جنبش اتحاد به آسانی گذشته اند او در مورد فیلم جدیدش می گوید هرگز باور نمی کرده بتواند چنین فیلمی را کارگردانی کند چون تصور می کرده کمونیست ها جلویش را خواهند گرفت

فیلمساز همیشه جنجالی وایدا از دست حاکمان کمونیست دولت لهستان عصبانی است و معتقد است آنها از کنار تصویر خدشه‌ناپذیر شورش ورشو و سرکوب جنبش اتحاد به آسانی گذشته‌اند. او در مورد فیلم جدیدش می‌گوید هرگز باور نمی‌کرده بتواند چنین فیلمی را کارگردانی کند چون تصور می‌کرده کمونیست‌ها جلویش را خواهند گرفت. اما نظام کمونیستی لهستان سقوط کرد.

وایدا اعتراف می‌کند که چنین اتفاقی را پیش‌بینی نمی‌کرده است. بعد از سقوط نظام کمونیستی، وی موفق به تولید فیلمش ‌شد و بالاخره توانست در ۱۷ سپتامبر در ورشو پیش‌نمایشی برای فیلمش ترتیب دهد؛ درست در همان تاریخی که سربازان شوروی در سال ۱۹۳۹ وارد لهستان شده‌اند. «کاتین» تصویر غم‌انگیزی از چندین هزار افسر و روشنفکر لهستانی است که سال‌ها پیش به دست سربازان شوروی ربوده شدند و بعد از زندانی کردن موقتی در یک کمپ بالاخره در سال ۱۹۴۰ به ترتیب روانه جوخه‌های اعدام شدند.

گورهای جمعی این افسران و روشنفکران لهستانی در سال ۱۹۴۳ توسط سربازان آلمانی در جنگل کاتین و نزدیک یکی از شهرهای غربی روسیه به نام اسمولنسک پیدا شد. اما اتحاد جماهیر شوروی مسوولیت کشتار‌ها را بر عهده نگرفت و علاوه بر مقصر دانستن آلمان، دولت پس از جنگ لهستان را هم مجبور کرد تا انگشت اتهام خود را به سوی آلمان نشانه برود.

پدر وایدا یکی از افسران کشته شده در جریان قتل عام بوده است و وایدا در طول دوران رشدش همیشه با «دروغ کاتین» دست و پنجه نرم ‌کرده است: «بعد از سال ۱۹۴۵ دروغ کاتین به مبنای دوستی دولت‌های لهستان و شوروی تبدیل شد. در آن وضعیت مشخص بود که شوروی اصرار داشت که آلمان را مقصر کشتارها بداند تا رابطه دوستانه خود با لهستان را حفظ کند. اما با گذشت زمان آرام آرام متوجه شدیم که آلمان‌ها نمی‌توانستند در آن کشتارها دخالتی داشته باشند و حتما کار خود سربازان شوروری‌ بوده است. اما دروغ کاتین هیچ وقت دست از سر ما برنداشت و همیشه با آن مواجه بودیم. از مدرسه گرفته تا هر جای دیگری که فکرش را بکنید همیشه این دروغ را می‌شنیدیم.» بهترین درمان

آندره وایدا امسال ۸۲ ساله شده و خیلی‌ها معتقدند «کاتین» آخرین فیلم مهم وی خواهد بود. به همین دلیل از او درباره تأثیر فیلمش در لهستان پرسیدم و اینکه آیا مردم بعد از تماشای این فیلم به اصل ماجرا پی می‌برند؟ آیا «کاتین» می‌تواند ماجرای کشتار را به سمت دیگری سوق دهد؟ وایدا پاسخ داد: «اگر فیلمم تأثیری داشته باشد، امیدوارم آن تأثیر جبران و تسکین اشتباهات گذشته باشد چون در این فیلم برای اولین بار است که جنایت / دروغ/ کاتین روی پرده سینما نمایش داده می‌شود. بهترین درمان و بهترین علاج مشکلات سیاسی و اجتماعی، نشان دادن آنها و روی آوردن به حرف‌های صادقانه است. به همین دلیل امیدوارم این فیلم تا حدی درد مردم را تسکین دهد چون در آن بالاخره واقعیت را نشان داده‌ایم.»

● پدر از دست داده‌ها

جولانتا کلیموویش که مانند وایدا پدر خود را در جریان کشتار‌ها از دست داده است، در آپارتمان کوچکی در مرکز ورشو پاکتی با عکس‌های رنگ و رو رفته قدیمی پدرش به دست دارد. جولانتا در ۱۰ سالگی پدرش را از دست داده و خانواده هرگز به او نگفته‌اند چه بر سر پدرش آمده و حتی مادرش برای سال‌ها امیداور بوده است که بالاخره یک روز پدر از یکی از زندان‌های شوروی آزاد می‌شود و به خانه برمی‌گردد. جولانتا می‌گوید چون صحبت درباره پدرش یک بحث ممنوع بوده، نمی‌توانسته با هیچکس درباره آن صحبت کند. دولت کمونیست لهستان هرگونه بحث و جدلی درباره ماجرای کاتین را ممنوع کرده بود و خانواده‌های قربانیان حتی نمی‌توانستند همدیگر را دلداری دهند: «همه ما، همه کودکان کاتین، تحت تأثیر تراژدی کاتین و سرگذشت پدرانمان هستیم اما من پدرم را به یاد می‌آورم و حتی بویش را فراموش نکرده‌ام.»

● جنایت و دروغ

از وایدا پرسیدم آیا فیلم‌سازی درباره سوژه‌ای که تا این حد با آن قرابت احساسی داشته، مشکل بوده است. او جواب داد: «مشکل من این بود که در انتخاب سوژه فیلم تردید داشتم. آیا قرار بود افسرها سوژه اصلی باشند تا فیلم را به یک اثر سیاسی تبدیل کنند؟ یا اینکه قرار بود مادران و زنانی که منتظر افسرها هستند سوژه اصلی باشند تا فیلم به یک اثر روان‌شناختی تبدیل شود؟ انتخاب میان این مسائل دشواری‌های خاص خودش را داشت.

در نهایت به این نتیجه رسیدم که هر دوی این عناصر باید به تصویر کشیده شوند و هم باید افسران را بر پرده سینما ببینیم و هم باید شاهد همسران‌شان باشیم که به آنها دروغ گفته شده است. به عبارتی در این فیلم ما با دو سوژه مواجه هستیم؛ یکی جنایت کاتین و دیگری دروغ کاتین.» میلیون‌ها لهستانی در طول جنگ دوم جهانی کشته شده‌اند و تماشای این فیلم احتمالا باعث می‌شود که یاد آنها زنده شود و گل‌های هزاران قبری که در قبرستان نظامی ورشو وجود دارد با گل‌های تازه جایگزین شود.

● حساسیت سیاسی

اسناد کشتار لهستانی‌ها بالاخره در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. سرپوش گذاشتن چندین و چند ساله روی اصل ماجرا هنوز هم در سیاست لهستان جریان دارد. اکنون دولت سعی دارد مسائلی از جنس کشتار کاتین را به گردن دولت کمونیستی بیندازد و وایدا هم نگران است که مبادا فیلمش به محمل بحث‌ها و مذاکرات سیاسی تبدیل شود که البته تاکنون مانع این کار شده است: «با سیاستمداران عکس نمی‌گیرم و هیچ گفت‌وگوی سیاسی هم نمی‌کنم و در انتخابات هم صرفا به عنوان یک شهروند حضور پیدا می‌کنم و جانب هیچ جناحی را نمی‌گیرم.

به عبارت دیگر هر کاری می‌کنم تا فیلمم به ابزاری برای جوسازی‌های سیاسی تبدیل نشود.» دولت لهستان موزه کوچکی به عنوان موزه کاتین تأسیس کرده است که در آنجا اجزاء باقیمانده افسران قتل عام شده را به نمایش گذاشته است که تماشای آنها با تجربه‌ای ناراحت کننده همراه است و هر ساله حدود ۴۰ هزار نفر از آن بازدید می‌کنند. به وایدا یادآوری کردم میلیون‌ها نفر از مردم لهستان‌ به تماشای فیلمش می‌روند و حتی اگر تغییری در دیدگاه‌شان حاصل نشود از این به بعد با چشم دیگری به کشتار کاتین و ارتباط آن با روسیه نگاه می‌کنند.» وایدا تأیید کرد و گفت: «می‌خواهم این فیلم به عنوان وداع کشتار کاتین محسوب شود و نقطه پایانی بر ماجرای آن باشد.

اصلا نمی‌خواهم این فیلم به محملی برای مشکلات سیاسی تبدیل شود و کشمکش‌های موجود را دامن بزند. تکرار می‌کنم که اصلا دوست ندارم فیلمم به ابزاری جهت اقداماتی سیاسی تبدیل شود». وایدا در پایان به آرامی اضافه می‌کند: «هیچ چیز به هیچکس بدهکار نیستم. این فیلم با سرمایه عمومی تولید نشده است و به همین دلیل خودم را به هیچ سیاستمداری بدهکار نمی‌دانم».

برایان هنرهان

یحیی نطنزی

منبع: BBC



همچنین مشاهده کنید