یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مهمانی
● رسم غلط در باب میزبان و میهمان
قرآن در اینجا به ما میگوید نه رودربایستی بیجا از افراد داشته باشید و نه نازک نارنجی باشید و بیخود به شما بربخورد، اگر میخواهید به خانه کسی وارد شوید چنانچه قبلا از شما دعوت کردهاند و وقت گرفتهاید داخل میشوید و اگر بدون اطلاع قبلی درخانه کسی را میزنید، معنایش این است که من میخواهم داخل خانه تو شوم، صاحبخانه اگر در شرایطی قرار گرفته که نمیتواند بپذیرد، بدون رودربایستی بگوید من در منزل هستم - نه اینکه نیستم - ولی متاسفانه الآن کار دارم و نمیتوانم شما را بپذیرم (خیلی اتفاق میافتد که انسان کار لازمی دارد و آن کسی که آمده کار چندان لازمی ندارد)، تو که از من وقت نگرفتی، حالا برو و یک وقت دیگری بیا، و این را صریح بگوید. اگر صاحبخانه صریح گفت، او هم باید آنقدر شهامت و شجاعت و مردانگی داشته باشدکه بدش نیاید.
● رسم غلط در جامعه ما در باب مهمان و میزبان
اما امروز شما میبینید که کار بر عکس است: نه صاحبخانه آن شهامت و صراحت و صداقت را دارد که بگوید من کار دارم و نمیتوانم تو را بپذیرم، و نه آن کسی که وارد میشود آنقدر انسانیت دارد که اگر صاحبخانه گفت تو را نمیپذیرم، به او برنخورد، و لهذا الان در جامعه ما رسم بر این است که یکی از این سه حالت رخ میدهد:
▪ حالت اول: این است که صاحبخانه به دروغ به بچهها میگوید بگوئید نیست، یعنی گناه کبیره مرتکب میشود. این که میگوید «در خانه نیست»
دروغ است و دروغ گناه کبیره است.
▪ حالت دوم «توریه»: کنند و حال آنکه توریه در جایی است که دروغ لازم است یعنی از نگفتنش مفسده برمیخیزد، مثلاین که کسی آمده و یک کاردی هم به دست دارد و میخواهد [ به ناحق ] کسی را بکشد و میپرسد فلان کس اینجاست یا نه؟ باید گفت اینجا نیست. در اینجا میگویند برای اینکه عادت به دروغ گفتن نکنی در دلت غیر از آن چیز را خطور بده، بگو «نیست» و در دلت خطور بده که در «اینجا» نیست. نه اینکه انسان هر دروغی که دلش میخواهد بگوید و توریه کند! به بچهها میگوید «بگویید نیست، ولی بچهها!وقتی میگویید نیست یعنی در این درگاهی اتاق نیست».اینجا که میتوانی راست بگویی چرا توریه میکنی؟ بگو هستم ولی نمیتوانم بپذیرم.
روزی ملا نصر الدین، مهمانی را همراه خود تا در خانه آورد و خود به داخل خانه رفت. زنش با او دعوا کرد که چرا مهمان آوردی و ما چیزی نداریم که به او بدهیم و کار بدی کردی (مثل اغلب زنها که همیشه در این امور تحکم میکنند). ملا گفت چه بکنم؟ گفت من که اصلا پذیرایی نمیکنم. درماند که چه کند. به بچهها گفت بروید بگویید ملا در خانه نیست. مهمان گفت ما با هم آمدیم. در اینجا ملا خودش صدایش را بلند کرد و گفت: شاید خانه دو در داشته و از آن در دیگر بیرون رفته است!
اغلب در این جور موارد، کارها ملا نصر الدین است، یعنی وقتی میآیند میگویند «آقا نیست» خود مهمان میفهمد که دروغ میگوید، چون وقتی یک کسی دم در میآید و میگوید بروم ببینم آقا خانه هست یا نه، معلوم است تو که از داخل خانه میآیی میدانی هست یا نه، این «بروم ببینم آقا خانه هست یا نه» یعنی بروم ببینم آقا میگوید که راستش را بگویم یا دروغش را بگویم. قضیه این جور است، و تعجب است، با اینکه همه میدانند، مهمان میداند میزبان هم میداند، باز هم این دروغ تکرار میشود!
۱) پس یک شکل قضیه این است که یک دروغ گفته میشود.
۲) یک شکل دیگر قضیه این است که صاحبخانه میگوید:
«بفرمایید»،خیلی هم نفاق به خرج میدهد: خیلی خوش آمدید! صفا آوردید!اما در دلش دائما فحش میدهد که این چه بلایی بود که این ساعت رسید، ما هزار کار داریم، عجب مردم بیتربیت بیادبی هستند، چه خروسهای بیمحلی و چه مزاحمهایی! بعد هم که مهمان بیرون رفت جلوی زن و بچهاش صد تا فحش میدهد.
دیگر آن بچه چه از آب در میآید! بچهای که میبیند پدرش اینقدر شهامت ندارد که به مهمان بگوید «آقا من نمیتوانم تو را بپذیرم» و جلوی مهمان خیلی کوچک و بزرگ میشود و خوش آمد میگوید وپشت سرش فحش میدهد.
▪ حالت سوم: قضیه این است که میزبان و صاحبخانه کارش را خوب انجام میدهد و دم در میآید میگوید «آقا من متاسفم از اینکه نمیتوانم شما را بپذیرم، الآن کار واجبی دارم» یا یک نفر رامیفرستد که به او بگوید من الآن کار لازمی دارم و نمیتوانم شما رابپذیرم. صاحبخانه کارش خوب است، ولی ضعف اخلاق، مال وارد و مهمان است [ زیرا ] به او برمیخورد، هر جا که مینشیند میگوید در خانه فلان کس رفتم و مرا نپذیرفت، نمیگوید من با اجازه قبلی نرفته بودم، نمیگوید او که نپذیرفت عذر داشت. تو باید بنا رابگذاری بر این که او عذر داشته، و باید خوشت بیاید که میزبان تو یک شخص با شهامت و صریحی بوده که به تو دروغ نگفت و راستش را گفت. این هم شکل سوم.
آنچه [ امروز ] عمل میشود یا آن دو شکل است [ مربوط به ] میزبان و یا این یک شکل است مربوط به مهمان.
ولی شکل چهارم که اسلام آن شکل را میپسندد دیگر درجامعه ما وجود ندارد، و آن این است که اگر میزبان وقت ندارد ونمیتواند او را بپذیرد، در کمال صراحت بگوید «آقا معذورم، نمیتوانم شما را بپذیرم» و مهمان هم بدون اینکه به او بربخورد برگردد و برود. قرآن این شکل چهارم را دستور میدهد، میفرماید «و اذا قیل لکم ارجعوا فارجعوا» و اگر به شما گفتند نمیتوانیم شمارا بپذیریم، برگردید «هو ازکی لکم» این برایتان پاکتر است - این شکل چهارم از آن سه شکل برایتان بهتر است - «و الله بما تعملون علیم» خدا به کارهای شما آگاه و داناست.
قرآن فرمود اگر به خانهای غیر خانه خودتان رفتید بدون اجازه وارد نشوید (خانه یعنی محل سکونت). آیا هر محل سکونتی و جایی که انسانهایی در آن هستند [ همین حکم را دارد ] ؟اگر من میخواهم وارد یک مغازه شوم اول باید پشت در بایستم و اجازه بگیرم و بعد وارد شوم؟ یا اگر کسی میخواهد داخل یک پاساژ بشود باید اجازه بگیرد و وارد شود؟ برای ورود به یک کاروانسرا یا یک آسیا [ بایداجازه گرفت ] یا این امر اختصاص دارد به خانههای مسکونی یعنی محل زندگی خصوصی؟ قرآن میفرماید این حکم مربوط به محل زندگی خصوصی است و لو محل کار خصوصی، ولی اماکن عمومی این حکم را ندارد، در اماکن عمومی که در باز است برای عموم، دیگر نیازی به اجازه گرفتن نیست.
نویسنده: استاد شهید مرتضی مطهری
پی نوشت
[۱]. آشنایی با قرآن جلد ۴ صفحه ۷۷.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست