چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

مشارکت اجتماعی و راهکارهای تقویت آن


مشارکت اجتماعی و راهکارهای تقویت آن

یکی از مباحث مهم در حوزه های علوم و فلسفه سیاسی , مسأله مشارکت است

● مقدمه

یکی از مباحث مهم در حوزه های علوم و فلسفه سیاسی ، مسأله مشارکت است . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز این حق را در موارد گوناگون ، مانند: انتخاب رئیس جمهور، خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراها آشکار می سازد . نظریه های توسعه ، مشارکت را یکی از شاخص های توسعه می شمارند . نگاهی به کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که مردم این جوامع در برابر سرنوشت سیاسی – اجتماعی خویش ، منفعل و بی تفاوت نیستند . در صدر اسلام نیز مشارکت بی دریغ مسلمانان دلباخته سبب گسترش و توسعه اسلام گردید . مشارکت مردم ، افزون بر حوزه داخلی ، در بعد بین المللی و سیاست خارجی نیز بسیار حایز اهمیت است .

در این مقاله کوتاه سعی بر آن است که راهکارهای گسترش مشارکت مردم در صحنه های سیاسی- اجتماعی ، به طور اجمالی بررسی می شود.

● ضرورت و اهمیت موضوع

مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی ، یکی از مباحث مهم در حوزه علوم سیاسی و فلسفه سیاسی است . این مشارکت در درجه نخست از طبع اجتماعی انسان و منافع فراوان حاصل از این کارکرد ، ریشه می گیرد . عنصر اجتماعی در جامعه ، علایق مشترکی راپدید می آورد که حفظ و پاسداری از آن ها ، امر مشارکت را برای هر یک از افراد جامعه اجتناب ناپذیر می سازد . مشارکت را در امور اجتماعی ، نوعی تعهد و قبول مسؤولیت فردی و اجتماعی است که همه افراد انسانی ناگزیر به پذیرش آن هستند . این تعهد و مسؤولیت یا ممکن است در قالب فعالیت معین و نامحدودی صورت پذیر ، مانند بسیاری از رفتارهای اخلاقی و اجتماعی ، یا این که ساختار حقوقی و اقتصادی به خود می گیرد . [۱] اعضای جامعه به دلیل دارا بودن نقش های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی خود ، در حکم گلبول های قرمز و سفید بدن انسان هستند . همانگونه که افزایش یا کاهش گلبول های یاد شده به بدن آسیب می رساند ، نارسایی در مشارکت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی نیز ادامه حیات را دستخوش تزلزل می سازد، تا آن جا که اگر بُعد اجتماعی خود را از دست بدهد، نابودی آن حتمی است ؛ اگر هم پابر جا بماند ، هدف خود را –که خدمت به اعضا و اصلاح جامعه است ، گم نکند . البته این در صورتی است که مشارکت از درون و اندیشه فرد بجوشد و با میل و رغبت همراه باشد ، وگرنه مشارکت با زور و اجبار ، مفید و کارآمد نخواهد بود . همان گونه که انگیزه کسب درآمد ، چند سرمایه دار را به تشکیل یک شرکت وا می دارد ، اگر اعضای یک جامعه نیز احساس کنند که همکاری و مشارکت آنان می تواند مشکلی از مشکلات جامعه را بر طرف کند ، در مشارکت درنگ نخواهد کرد . [۲]

● اهمیت مشارکت اجتماعی در اسلام

ادیان الهی به ویژه اسلام ، در اهمیت و ضرورت مشارکت اجتماعی توصیه ها و راهکارهای بسیاری ارائه نموده و بر آن تأکید داشتند و آن را ضامن بقای اجتماعی دانستند . حضرت علی (ع) در نامه ای از مردم مصر می خواهد که صحنه را ترک نکنند . زیرا«و انّ أخاالحَربِ الأرقُ ، مَن نامَ یُنَم عنهُ»؛[۳] مرد جنگجو بیدار است و جنگ و جهاد با خوابیدن و کناره گیری از صحنه ها تناسب ندارد . جامعه پویا همیشه بیدار است و از همه ابعاد زندگی خود آگاه است . چنین جامعه ای می داند که در داخل چه می گذرد و چه باید بشود و می داند که از خارج چه می آید که نباید بیاید.[۴]

● اهمیت و ضرورت مشارکت مردم در انقلاب اسلامی

نسل معاصر خود شاهد تأثیر مشارکت مردم در پیروزی انقلاب اسلامی بوده اند که بی تردید از مهم ترین دلایل پیروزی انقلاب اسلامی ، مشارکت مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی بود . مسأله ای که نظر تحلیل گران انقلاب اسلامی را به خود جلب کرده ، این واقعیت است که چگونه همه مردم همزمان و هماهنگ قیام کردند و خواستار تحول و تغییر بنیادین سیاسی یعنی سقوط رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی شدند؟ با بررسی انقلاب های دنیا با انقلاب اسلامی به این نتیجه می رسیم که میزان مشارکت مردم در کشورهای دیگر به نسبت کشور ما کمتر بوده است . جلوه عظیم مشارکت مردم در انقلاب اسلامی را می توان در راهپیمایی بزرگ روزهای عید فطر ، تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ دید. این مشارکت گسترده ، تأثیر زیادی در همگرایی بین اقوام مختلف و پیروان مذاهب گوناگون داشت .

همه آنان را تحت رایت انقلاب گرد آورد . «میشل فوکو» فیلسوف و نظریه پرداز برجسته فرانسوی، در بحثی که با یکی از شهروندان اهل سنت در کردستان انجام داده ، می نویسد : با وجود تفاوت داشتن مذهب اوبا بیشتر مردم ایران، وی همان شعارها و خواسته هایی را دارد که مردم دیگر در تهران یا مشهد دارند .

۱) اما ان چیزی که مهم است این است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشارکت مردم کم نشده ، بلکه بر اهمیت آن افزوده شده است .و سپری شدن سال های بحرانی نخستین ، انفعال و از دست دادن روحیه انقلابی و مشارکت جویانه ، خطری است که نیروهای انقلابی را تهدید می کند.کناره گیری از صحنه های اجتماع و نا امیدی از انقلاب به دلیل تحقق نیافتن آرمان های ایدئولوژیک و ناکامی آن در رویارویی با مشکلات ، نیروهای انقلاب را به انزوا می کشاند و انقلاب را از درون تهی خواهد کرد .

۲) اصول متعدد قانون اساسی ، این حق را درموارد گوناگون روشن می کند که مهم ترین آن ها مشارکت مردم در انتخاب مستقیم رئیس جمهور ، خبرگان رهبری ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای ده ، بخش ، شهر و استان است .

امروزه در نظریه های توسعه ، مشارکت را یکی از شاخص های توسعه می دانند . با نگاهی به کشورهای پیشرفته و توسعه یافته در می یابیم که مردم این جوامع در برابر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش ، منفعل و بی تفاوت نیستند . در صدر اسلام نیز مشارکت مسلمانان دلباخته و شیفته سبب گسترش و توسعه اسلام گردید . مشارکت مردم افزون بر حوزه داخلی ، در بُعد بین المللی و سیاست خارجی نیز بسیار اهمیت دارد . جایگاه و نقش مردم در تصمیم گیری های سیاست خارجی از ابعاد مهم مدیریت جامعه به شمار می رود .

۳) مشارکت سیاسی و اجتماعی در حوزه عملی و علمی کاربرد زیادی دارد. معمولاً عمل از فکر و نظریه ریشه می گیرد . هر قدر نظریه یک عمل مستحکم تر باشد ، در حوزه عمل ، کارایی بیشتری خواهد داشت . متأسفانه این گونه بحث ها در کشور ما سابقه زیادی ندارد و گسترش چندانی نیافته است .

● اهمیت مشارکت در دوران تثبیت انقلاب اسلامی

مشارکت معیار اصلی دموکراسی به شمار می رود. در حقیقت در دموکراسی ، اکثریت آرای مردم ، انتخابات و وکیل فرستادن به مجلس اصل نیست ، بلکه اساس کار، اصل مشارکت است . حداکثر دموکراسی همان حداکثر مشارکت، مردم است ؛ از این رو ، برخی پژوهشگران ، دموکراسی را به « مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود» تعریف کرده و می افزایند: آنچه دموکراسی را دموکراسی می کند ، شکل حکومت نیست ، مشارکت مردم در امر حکومت است .۴

هر نظام سیاسی با خطر بروز پنج بحران مهم روبروست که عبارتند از :

۱) بحران مقبولیت

۲) بحران هویت

۳) بحران توزیع

۴) بحران نفوذ

۵) بحران مشارکت

اگر مشارکت مردم در امور اجتماعی مطلوب نباشد ، بحران مشارکت پدید می آید . این بحران ها در یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ برای نمونه ، سطح مشارکت مردم و مقبولیت یک نظام ، با هم رابطه متقابل دارند .۵ هر حکومتی برای این که بتواند از همه امکانات کشور برای پیشرفت استفاده کند ، نیازمند جلب حداکثر مشارکت مردم است .

● تعریف مشارکت

معمولاً مفاهیم علوم اجتماعی همانند علوم سیاسی در طول زمان و همراه پدیده های عصر خود ، متحول می شوند . مفهوم مشارکت نیز از این قاعده مستثنا نیست . مشارکت اجتماعی پیش از جنگ جهانی دوم با نظریه هایی مانند قرار داد اجتماعی، حکومت مشروطه ، نظریه تفکیک قوا و مجالس قانونگذاری ، همراه بود؛ اما مفهوم نوین آن را در مطالعات سیاست های مقایسه ای و توسعه سیاسی می توان یافت که به دلیل تفاوت میان نظام های سیاسی و رابطه آن ها با مردم و گونه های مشارکت ، به تعریف های گوناگون انجامیده است .

تعاریفی از مشارکت اجتماعی :

۱) مشارکت سیاسی ، فعالیت داوطلبانه اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی است .

۲) مایرون وینر در مقاله معروف خود درباره مشارکت سیاسی با ذکر ده مورد عملیات مشارکتی ، این تعریف را ارائه می دهد:

مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق ، سازمان یافته یا سازمان نایافته، مستمر یا غیر مستمر ، شامل روش های مشروع یا نامشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران ، سیاست ها و اداره امور عمومی در هر سطحی از حکومت محلی یا ملی است .

۳) مجموعه راهنمای علوم سیاسی این تعریف را عرضه می کند: مشارکت سیاسی مجموعه فعالیت های قانونی شهروندان غیرحکومتی است که کم وبیش قصد دارند به طور مستقیم بر انتخاب کارگزاران حکومتی یا اعمال آنان اثر بگذارند .

۴) تعریف مقام معظم رهبری از مشارکت چنین است: « مشارکت مردم یعنی بار اداره ی جامعه را دولت به تنهایی بر دوش نگیرد ، بلکه با کمک مردم بگیرد که این بسیار منطقی است .۱» دیدگاه ایشان همه فعالیت ها .و مشارکت ها در بر می گیرد. یکی از محاسن دین اسلام به ویژه تشیع ، توانایی جذب و بسیج مردم برای مشارکت است .

● پیشینه و ادبیات مشارکت سیاسی و اجتماعی

چون انسان ذاتاً موجودی اجتماعی و گریزان از تنهایی است، حیاتش نیز به مشارکت اجتماعی او وابسته است . انسان از همان ابتدا، برای تأمین نیازهای خود که البته در دوره های اولیه بسیط بود،به تعاون و همکاری نیاز داشت . آدمی پیش از آن که به شهر نشینی روی آورد، در غارها و جنگل ها می زیست . گردهمایی های انسان های نخستین ، بسیار ابتدایی و بیشتر برای انجام نیایش بود. ۲ بر خلاف مشارکت اجتماعی که بسیار زود در حیات بشر رخ داد، مشارکت سیاسی پدیده ای نو است ،زیرا مفاهیم حکومت و ساختار سیاسی در دوره های اولیه وجود نداشت و دلیل آن نیز باید در وفور منابع طبیعی،کمبودجمعیت و نبود تنازع بقا جست . حتی پس از پدید آمدن حکومت ها و نظام های سیاسی ،در دوره های متمادی از تاریخ بشر، مشارکت مردم در حکومت اصلاً مطرح نبوده است . کشمکش در زمینه آزادی فرد و قدرت دولت نمایان ترین ویژگی تاریخ قدیم است . در این زمان تلاش مردم بر آن بود تا با ساختن حفاظ در مقابل دولت،از آزادی های فردی خود دفع کنندو حقوق فطری و طبیعی آنان ، کمتر در برابر اعمال و خواسته های حکمرانان ستمگر پایمال شود.۳

در این دوره فاصله اجتماعی میان شهروندان و صاحبان قدرت،بسیار زیادتر از امروز بود. قدرت ثروتمندان و قدرتمندان نیز بسیار بیشتر می شود. عامه مردم از صحنه رقابت در قدرت دور بودند و نظرشان اهمیتی نداشت . آنان آنچه را پیش می آمد ،تحمل می کردند و می پذیرفتند ، ولی در آن مشارکت نداشتند . مردم با ستمگری و اعمال جابرانه حاکمان خو گرفته بودند و هر گاه نیز فشار و ستم صاحبان قدرت ،غیر قابل تحمل می شد ، شورش می کردند . زندگی روزانه یک بار و برای همیشه شکل گرفته بود و افراد سرنوشت محتوم خود را از بدو تولد تا مرگ پذیرفته بودند . نهادهای اجتماعی با وجود تحول آرام تا حدود زیادی ثابت بود . در غرب ، نظام فئودالیته و سرواژ حاکم بود؛ کشاورزان به زمین کشاورزی وابسته بودند و همراه آن خرید و فروش می شدند.در چنین شرایط دشواری که بسیاری از افراد در حکم برده بودند، حقوق مساوی با بزرگان و اشراف معنایی نداشت ،چه رسد به مشارکت مردم در امور سیاسی و حکومت.۴

در بیشتر دوره های تاریخی ایران نیز همین وضعیت حاکم بود. پادشاهان در حکم سایه خدا بودند و مردم به مانند گله ی گوسفندان ِ پادشاه .وظیفه مردم فقط اطاعت بود و مشارکت ، سخنی دور از ذهن و فهم توده ی مردم و حاکمان به شمار می رفت . این اوضاع و احوال ، در غرب تا دوران انقلاب صنعتی و در ایران تا انقلاب مشروطه و حتی پس از آن ادامه داشت . با این حال در برخی دوره ها ، مشارکت مردم در سرزمین های اسلامی و غرب جلوه های بیشتری داشته است .

در یونان باستان و برخی دوره های روم باستان ،زمینه های بهتری برای مشارکت مردم وجود داشته است؛ اما در سرزمین های اسلامی ، مهم ترین عصر مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی ، سال های صدر اسلام است . با ظهور اسلام ، بسیاری از قیود قانونی و عرفی که سبب طبقه بندی مردم و محروم ساختن آنان از مشارکت شده یود ، از بین رفت .مشارکت مردم در حکومت اسلامی زمان پیامبر اکرم و امیر المومنین علی(ع) درخشان ترین نمونه های مشارکت مردم در طول تاریخ بشری است . مشارکت ، در عهد سه خلیفه پس از پیامبر اعظم به شکل ضعیف تری ادامه یافت ، اما به تدریج پس از کناره گیری امام حسن مجتبی از خلافت ، حکومت اسلامی راه انحراف پیمود . نقش مردم به تدریج فراموش شد و استبدادگرایانی جایگزین شدند که برای مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم ، اهمیت چندانی قائل نبودند.۱انقلاب صنعتی ، افزایش جمعیت ، توسعه شهرنشینی، پیدایش طبقه متوسط و پیشرفت تکنولوژی ، سبب شد به تدریج نهادهای مشارکت مردمی پدیدار شوند . تقسیم و پیچیدگی روزافزون سازمان ها و فراگردها ، نیاز به افراد کاردان را بیش از پیش هویدا ساخت و به افزایش تحرک اجتماعی افراد ، کاهش تدریجی نظام اشرافی گری و سلسله مراتب طبقاتی در جوامع انجامید. از سوی دیگر، توزیع عادلانه تر ثروت که محصول پدیده های اقتصادی جدید بود، مشارکت اجتماعی را گسترش داد. پیدایش و گسترش وسایل ارتباط جمعی مانند، روزنامه و تلویزیون ، نیز در افزایش آگاهی مردم و مشارکت اجتماعی انان نقش داشت . ۲

تا اینجا پیشینه عملی مشارکت عنوان گردید. اما بحث علمی مشارکت نیز پیشینه ای طولانی دارد و آغاز آن به دوره افلاطون و ارسطو در یونان باستان باز می گردد. افلاطون و ارسطو مشارکت را به قشرهای خاصی از مردم محدود می کردند. ارسطو بر این باور بود که در دموکراسی ، آزادمردان۳- نه همه مردم – باید فرمان برانند. ۴

مباحث نظری مشارکت در غرب ، تا هنگام مشارکت عملی مردم ، به صورت متناوب پی گیری می شد و به تدریج ادبیات مشارکت نیز بسیار توسعه یافت . در این جا به سه دیدگاه علمی که در اروپای معاصر مطرح شده اشاره می کنم : ۱- دیدگاه مارکسیستی ۲- دیدگاه روانشناسی ۳- دیدگاه فرهنگی . محور مشترک این سه دیدگاه ، آن است که هرگونه رفتار سیاسی از عقیده و گرایش فرد در مورد سیاست ریشه می گیرد ؛اما در پاسخ به این که در تولید چنین عقاید و نگرش هایی ، چه عواملی مؤثرند ، راهکارهای متفاوتی ارائه می کنند.

در بینش مارکسیستی ، رفتار سایسی در آگاهی های طبقاتی که از تعارض های اجتماعی برخاسته اند، ریشه دارد . این تعارض ها نیز به ماهیت تولید و فعالیت های اقتصادی وابسته اند . گروه دیگری از دانشمندان علم سیاست ، مشارکت را محصول ویژگی روانشناختی فرد می دانند . براین اساس اختلاف فکری نخبگان سیاسی حاکم و نخبگان دور از گردونه ی قدرت که در پی کسب جدی قدرت هستند ، گرایش هایی را می آفرینند.۵ نظریه سوم عقاید سیاسی را بر پایه فرهنگ و جامعه پذیری بررسی می کند. آلموند و وربا چند کشور پیشرفته را از این دیدگاه بررسی کرده اند. سه دیدگاه یاد شده نقش عقاید سیاسی را در ساختار رفتار سیاسی و مشارکت برجسته می دانند ، اما دیدگاه دیگری که در مقابل این دیدگاه ها قرار دارد ، به تقدم نظام سیاسی بر فرهنگ و عقاید سیاسی نظر دارد .۶ در جهان اسلام با وجود تأکید فراوان متون دینی بر مشارکت علمی و فقهی جندان توجه نشده است . کتب فقه سیاسی اهل سنت از جمله- الاحکام السلطانیه۷- و تشیع درباره مشارکت مردم بحث نکرده اند و سیاست نامه های نگاشته شده نیز وضع مشابهی دارند. ۸

با این حال ، در دوران جدید ، علمای شیعه و اهل سنت درباره مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم مباحث مهمی را طرح کرده اند . در ایران ، آیة الله نائینی و در مصر ، رشید رضا را پایه گذاران این مباحث می توان دانست . البته روشنفکران ، جامعه دانشگاهی و خاور شناسان نیز ، به صورت نه چندان شایسته، به این مسأله پرداختند.یکی از پژوهشگران در این باره می نویسد: « با این که توده مردم در همه اعصار ایران اهمیت داشتند ، ولی هم مورخان و جامعه شناسان و هم اندیشمندان علوم سیاسی به آن ها کم توجه کرده اند. پژوهشگران موافق ، نقش مردم را بدون استثنا در عمل به شکل مبارزه ای برای کشور ، آزادی و عدالت برجسته کرده اند؛ پژوهشگران مخالف نیز نقش مردم را به صورت اراذل و اوباش که مزد بگیر بیگانگان یا مخالفان حکومت بوده اند ، نشان داده اند، روزنامه نگاران اروپایی ، توده های مردم را هیولاهای بیگانه گریزی توصیف کرده اند که به سفارتخانه های خارجی دشنام و ناسزا می گویند؛ نویسندگان طنزپرداز هم مردم را توده ای دمدمی مزاج و مضحکی می پندارند که سیاست مداران را رد و تأیید می کنند و لذت می برند»۱.

آنچه گفته آمد ، اشاره ای به پیشینه ی علمی و عملی مشارکت در جهان ، دنیای اسلام و ایران بود . پرسش اصلی که در این پژوهش مطرح است این است که راهکارهای تقویت و گسترش حضور مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی ایران چیست ؟

● دیدگاه اسلام و مسیحیت در زمینه مشارکت اجتماعی

هر چند متون دینی و آئین مسیحیت تحریف شده است ، ولی با این وجود ، لابه لای متون مقدس مسیحیان به حقایقی می توان دست یافت . اصولاً مسیحیت ، آئین فردگرا و دنیا گریز است . عیسی(ع) می گفت : « هوای نفس را بکشید ، جسم را پست شماریدو برای تبلیغ ایین خود هرگز دست به شمشیر نبرید.» مذهب مسیح بیشتر به معنویات نظر داشته و پیروان خود را از دخالت در امور دنیوی منع کرده است . از عیسی(ع) نقل شده است که فرمود:« سلطنت من از سلطنت این جهان جداست». اصول هفت گانه پیروان مسیح چنین است :

۱) تعمید ۲ یا نام گذاری

۲) تثبیت و تأکید

۳) تقدس نان

۴) استغفارقلوب

۵) راز ازدواج

۶) درجات روحانیت

۷) تدفین .

مسیحیت که در ابتدا مذهب بینوایان و ستم کشیدگان بود ، پس از گذشت دو قرن به مذهبی تبدیل شد که آهنگ ان را برده داران می نواختند و از آن پس ، مسیحیت به صورت دژ خلل ناپذیر حکومت ، پشتیبان طبقه استثمارگر و تکیه گاه ایدئولوژیکی سرمایه داران درآمد، تا آنجا که یکی از علمای اقتصاد می گوید :« مذهب مسیح به کسانی که از دسترنج دیگران زندگی می کنند، می آموزد که در زندگی دنیوی نیکوکار باشند وبه آنان پیشنهاد می کند که زندگی استثمارگرانه خود را با پرداخت مبلغ ناچیزی تطهیر کنند و پروانه ورود به بهشت را به قیمت ناچیزی بخرند»۳ . آموزه های مشارکت گریز آیین مسیحیت ، سبب شد رهبانیت و دنیاگریزی بوجود آمد. در دیدگاه مسیحیت ، انسان همیشه مشمول عنایت الهی است ولی خطای حضرت آدم (ع)بشر را در گناه و دوری از رحمت حق فرو برده است . از این رو برای رهایی از این گرفتاری به منجی نیاز دارد . آن منجی مسیح است که با فدا کردن خویش می کوشد کفاره این گناه را بپردازد . در این بین ، برای همراهی با منجی ، پیروان او نیز باید در زندگی به ریاضت کشیدن روی آورند تا از گناههای موجود پاک شوند .۴

در مقابل ، رهبانیت در اسلام جایگاهی ندارد و در عوض ، جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر که اموری اجتماعی ، سیاسی هستند ، از (مسائل مورد اهتمام) دین اسلام به شمار می آیند . با این حال ، به دلیل ارتباط مسلمانان با مسیحیان در سرزمین های عراق ، شامات و مصر که با امپراطوری روم همجوار بودند ، رهبانیت رایج شد. زندگی دراویش در خانقاه نیز تا حد زیادی به تقلید از مسیحیان است و حتی گفته اند یکی از امرای مسیحی ، نخستین خانقاه مسلمانان را ساخته است . جامی در نفحات الانس در شرح حال ابو هاشم صوفی به این موضوع اشاره کرده است. ۵ تفاوت دیگر اسلام و مسیحیت در چگونگی برخورد با دولت است . مسیحیت در برابر دولت های استبدادی ، همواره برخورد منفعل و اطاعت آمیز داشته است . هنگامی که مسیحیت ظهور کرد ، نهاد دولت از پیش وجود داشت ومسیحیت از درون دولت رشد کرد ، زیرا در ابتدا مجبور بود به حاکمیت دولتی که آن مذهب را در سرزمین خود به رسمیت می شناسد تن در دهد؛ از این رو آیین

مسیحیت برای دولت خطری محسوب نمی شد . این همان چیزی است که در انجیل بدین مضمون آمده است :« آنچه از قیصر است ، به قیصر بدهید و آنچه از خدای بزرگ است ، به خداوند بزرگ»۱.

تفکر « حمایت خداوند از حکومت » در مسیحیت نیز از همین پدیده ریشه می گیرد . تحکیم رابطه سلطنت و شریعت در مسیحیت بدانجا رسید که حق الهی برای حکومتگران در نظر گرفته شد و شهریار ، خداوندگار جلوه می کرد . بر اساس این تفکر ، پادشاهان از جانب خدا برگزیده می شدند و تنها در برابر او پاسخ گو بودند . بدین ترتیب با پوشاندن نقابی بر چهره حکومت های استبدادی ، هرگونه مقاومت و نافرمانی در برابر این حکومت ها ضد دین شمرده می شد . تأملات موجود در نامه های پولس قدیس و نیز پطرس قدیس در عهد جدید ،نمونه این توجیه گری و حمایت مذهبی از مشروعیت حکومتی است .۲

اما وضع در اسلام به گونه دیگر است. اسلام در جامعه ای ظهور کرد که از دولت مرکزی بی بهره بود . هرقبیله ای به فراخور نیروی انسانی و تجهیزات نظامی ، از قلمرو خود دفاع می کرد و در موارد ضرورت با دیگر قبیله ها هم پیمان می شد. بنابراین پیامبر اعظم با تشکیل حکومت اسلامی در یثرب ، ساختار حکومتی جدید در عربستان پدید آورد. تعیین استانداران ، اجرای مجازات های شرعی ، تنظیم ساختار اقتصادی و مالیاتی و ساماندهی نیروهای نظامی از سوی پیامبر ، جلوه های بارز یک ساختار حکومتی به شمار می رود . پس در می یابیم که اسلام خود مبدع حکومت بود و با ایجاد حکومت اسلامی نیرومند توانست در برابر دو امپراطوری بزرگ عصر ، یعنی ایران و روم ، به پیروزی دست یابد . در اسلام تفکر حمایت از حکومت استبدادی مردود است و مشارکت مردمی ، اصل محسوب میشود . « بیعت» والاترین جلوه این مشارکت است . بحث انتقاد مردم از مدیران جامعه نیز پدیده مهمی است که در عصر پیامبر و امام علی (ع) به چشم می خورد .انتقاد از دولت ، نشانگر اهتمام حکومت به مردم سالاری و مشارکت اجتماعی توده مردم در اداره جامعه است .

● نقش عوامل فرهنگی در توسعه مشارکت سیاسی و اجتماعی

فرهنگ از مهم ترین متغیرهای مشارکت سیاسی و اجتماعی است . مشارکت افراد در جامعه ای که دارای فرهنگ سیاسی مشارکتی است .،گسترده است ؛ در مقابل ، در جامعه فاقد چنین فرهنگی ، مردم با پدیده های سیاسی و اجتماعی برخورد انفعالی دارند.

در جامعه شناسی سیاسی ، درباره عوامل مؤثر مشارکت نظریه های گوناگونی وجود دارد . نظریه « تفهمی ماکس وبر » با تکیه بر فرهنگ معتقد است تغییرات فرهنگی ، سبب تغییرات در حوزه های مختلف اجتماعی می شود . اما نظریه « دترمینستی مارکس » عوامل اقتصادی را زیربنای روابط اجتماعی مانند مشارکت می داند.۳ در ایران که مذهب در آن ریشه عمیقی دارد، عوامل فرهنگی پس از عوامل دین ، مهمترین عوامل تأثیر گذار بر مشارکت سیاسی و اجتماعی هستند که با زمینه سازی یک فرهنگ سیاسی مطلوب ، به افزایش مشارکت اجتماعی می توان امیدوار بود .

● نقش آگاهی های عمومی در توسعه مشارکت اجتماعی و سیاسی

آگاهی های عمومی و وابستگی های اجتماعی ، در افزایش مشارکت مردم نقش مهمی دارد . یکی از دلایل شرکت فرد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونه ای آرزوها ، ارزش ها ، نارضایتی ها و برداشت های او را منعکس می کند . در دوره جوانی که فرد می خواهد هویت مستقلی در جامعه به دست آورد ، پیوستن به گروه های سیاسی یا اجتماعی را برای این کار بر می گزیند. وابستگی ها و هیأت های دل خواه ، یکی از این روش هاست ؛ از این رو حتی در دور افتاده ترین روستاها نیز کسی را نمی توان یافت که به یک دسته و گروه مذهبی ، سیاسی ، صنفی یا اجتماعی وابسته نباشد . انسان ، حیوانی اجتماعی است و اجتماعی بودن او تنها برای بر آوردن نیازهایش نیست ، بلکه بهره مندی انسان از قوه تفکر ، این نیاز را به طور فطری در او پدید می آورد که یافته های فکری و مکنونات

درونی اش را با دیگران در میان نهد . بدین ترتیب ، گروههای گوناگون انسانی شکل می گیرد که می کوشند با روش های مختلف ، اندیشه های خود را برای سازندگی ساختار اجتماعی خویش به کار گیرند.۱

علمای علم سیاست معتقدند هر قدر شهروندان بیشتر به تعلقات مشترک خود آگاهی داشته باشند ، بهتر می توانند تصمیم های سیاسی را که به مصالح عام نزدیک تر ، تشخیص دهند ، به شرط آن که امکان واقعی انتخاب ومشارکت را در اختیار داشته باشند . نمایندگان جماعتی که خواستار یک نظام سیاسی و اجتماعی خاص هستند ، بر پایه وجدان ملی به یک فلسفه مشترک دل می بندند . این فلسفه در یک نوع تعلق اشتراک ریشه دارد که منشأ تکلیف برای افراد می شود و رعایت این تکالیف ، افراد را از عرصه کنش و واکنش های فردی و شخصی بالاتر می برد . مبنای اجماع ملی ، تاریخ و آثار فرهنگی و مذهبی یک ملت و تصور خاص او از انسان است .۲

درجه آگاهی سیاسی و اجتماعی شهروندان با میزان و کیفیت جریان اطلاعات ، سهولت دسترسی به آن و اعتماد عمومی به منابع تغذیه اطلاعاتی رابطه مستقیم دارد . معمولاً گرایش های حزبی ، صنفی ، گروهی ، اجتماعی و سیاسی مردم و واکنش آنان در برابر عملکرد حکومت در عرصه های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی به پیش زمینه های آگاهی بستگی دارد . داشتن سواد و مدرک تحصیلی به تنهایی نشان دهنده ارتقای آگاهی های عمومی در مسائل یاد شده نیست . ولی بیسوادی و عدم دسترسی به اطلاعات حقوقی ، اداری ، فنی که جزو آگاهی های عمومی به شمار می روند مانع اصلی سازمان دهی نیازهای مشترک و چگونگی مشارکت برای برآوردن آن هاست . مهم ترین وظیفه مدیران اجتماعی ،تأمین اعتبارات و کمک های فنی و حرفه ای همراه با پدید آوردن زمینه گسترش آگاهی های عمومی است . آگاهی های عمومی افزون برتأثیر بر مشارکت ، در ثبات رأی و اندیشه افراد و مقاومت در برابر تهاجم تبلیغاتی رسانه های جمعی نیز مؤثر است .پژوهش نشان داده که افراد دارای اطلاعات سیاسی متوسط بیشتر از کسانی که اطلاعات سیاسی وسیع دارند مستعد تغییر عقیده اند . بنابراین شهروندان با آگاهی های متوسط ، به تعقیب مسائل تمایل بیشتری دارند و امکان تأثیر گذاری بر آن ها زیاد است .۳

راهکارهایی در این زمینه :

۱) گسترش عرضه مطالب و اطلاعات برای آشنایی مردم با مبانی قانون اساسی و دیدگاه های اسلام درباره مشارکت از طریق رسانه های گروهی

۲) رسانه های گروهی در صفحات پرخواننده یا در میان برنامه های پربیننده خود، اصول قانون اساسی ، احادیث اسلامی درباره مشارکت و سخنان امام خمینی یا مقام معظم رهبری را تبلیغ کنند .

● تأثیر هویت سازی و تلقین بر مشارکت اجتماعی و سیاسی

هویت رفتاری افراد ، با تاثیر پذیری از عوامل گوناگونی به وجود می آید و در عواطف و رفتار اجتماعی او متجلی می شود .۴ عقاید سیاسی و هویت سیاسی یک شخص ، تأثیر تعیین کننده ای بر عمل سیاسی او می گذارد . این هویت و عقاید ، ایدئولوژی و معارف نظری او را در بر می گیرد. در سیاست و مشارکت سیاسی و اجتماعی بر خلاف علوم طبیعی ، بین نظر علمی و عقاید یعنی معرفت سیاسی و عقیده سیاسی فاصله ای نیست . هیچ کس نمی تواند تأثیر عقاید و هویت یک شخص را بر عمل سیاسی خود و دیگران انکار کند . بیشتر مردم و فعالان سیاسی ، عقاید و هویت سیاسی خود را در دوره جوانی کسب می کنند ، هرچند ممکن است در آینده ، در شرایط خاصی و به طور ناگهانی ، عقاید خود را تغییر دهند.

عوامل تأثیر گذار در شکل گیری هویت سیاسی شخص در دوره رشد شخصیتی :

۱) جامعه پذیری و تأثیر پذیری قهری کودک و نوجوان از اندیشه و عقیده حاکم در محیط تولد .

۲) احترام اجتماعی به یک عقیده یا تفسیری از یک عقیده و مذهب نیز ممکن است سبب گرایش جوانان به آن عقیده شود .

۳) سازگاری عقیده ای مانند این است که بین مشارکت سیاسی و اجتماعی با عقاید پیشین و بنیادی فرد هماهنگی وجود دارد .

۴) میزان سازگاری یا ناسازگاری عقاید با تجربه شخصی فرد .

آموزش افسانه ها ، ضرب المثل ها ، اصطلاحات عامیانه ، اشعار ، ادبیات ، موسیقی و عوامل مذهبی در دوران کودکی ، می تواند بر مشارکت فرد در دوران جوانی تأثیر بگذارد . این موارد در پیدایش تصویری خاص در ذهن افراد نقش مهمی دارند. افسانه ها روحیه مشارکت جویانه را در کودکان تقویت می کند .

● جشن های دسته جمعی وهمبستگی اجتماعی

دورکیم اعتقاد دارد که مناسک دینی همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ می کند. وی می گوید این اهمیت ندارد که اعضای گروه برای چه کاری گرد هم می آیند ، مهم این است که آنها گرد هم می آیند و کاری را به گونۀ دسته جمعی انجام می دهند. به عبارت بهتر امر اساسی این است که انسان ها گرد هم می آیند ، احساسات مشترکی را تجربه می کنند و به گونۀ یک کنش جمعی آن را بیان می کنند. بنابر آنچه که دورکیم می گوید مهم کنش جمعی است مهم نیست به چه منظوری.

بنابراین دورکیم کارکرد مناسک دینی را در قالب کنش جمعی و نتیجتاً همبستگی و انسجام اجتماعی تبیین می کند. بر این منوال شاید بتوان صور دیگر پدیده های اجتماعی را که منجر به کنش جمعی می شوند عامل انسجام اجتماعی تلقی کرد.

جشن های دسته جمعی را می توان یکی از موارد مهم، از این نوع دانست . جشن ها معمولاً به صورت گروهی برگزار می شوند. تعدادی از افراد گرد هم آمده و با تمسک به یک موضوع خاص به تبادل احساسات و عواطف نسبت به هم می پردازند . این گونه جشن ها برای خود قاعده مندی ها و روش های خاص دارند. از این نظر بین جشن های دسته جمعی و مناسک دینی یک نوع همانندی وجود دارد. بدین معنی که در هر دو پدیده ، عنصر قاعده مندی و روش مندی وجود داشته و برگزاری آن فاقد نظم و مقررات خاص نیست. اما جشن های گروهی بر خلاف مناسک دینی که از تقدس برخوردار بوده و کمتر تغییر پذیرند ، آسانتر با شرایط ، مقتضیات و نیازهای زندگی بشری سازگار می گردند. از سویی برگزاری جشن های دسته جمعی ضمن اینکه منجر به کنش جمعی می شوند از لحاظ روحی و روانی ، شادابی ، کاهش تنش های عاطفی ، رفع تیره گیهای روابط بین افراد و کاهش کشمکش های اجتماعی را به همراه دارد.جشن های دسته جمعی معمولاً طبقات رایج اجتماعی را که باعث تقسیم بندی اعضای جامعه و ایجاد خط کشی های سفت و سخت می شوند تضعیف و به طریق اولی حذف می کنند. مناصب ، مقام ها ، موقعیت ها و پایگاه های اجتماعی حین برگزاری جشن ها عامل اساسی به شمار نمی روند.بنابراین می توان گفت که برگزاری جشن ها همانند مناسک دینی از جمله عوامل ایجاد همبستگی ، انسجام و وفاق اجتماعی هستند.

مضافاً اینکه در جشن ها تنوع بیشتری به چشم می خورد .با این وصف جشن های گروهی در خدمت حفظ منافع جمعی است چرا که همبستگی اجتماعی را تضمین کرده و سلامت روحی و روانی اجتماع را به ارمغان می آورد.به هر حال ایجاد و حفظ همبستگی اجتماعی برای ادامۀ حیات مفید و ثمر بخش جوامع، بسیار مهم و تعیین کننده است. جشن های گروهی ابزار مناسبی برای ایجاد چنین همبستگی اجتماعی به شمار می روند چه معمولاً برگزاری جشن ها با هر عنوان و علتی که باشد مورد استقبال عموم مردم قرار می گیرد.چیزی که شادابی و نشاط و همبستگی و انسجام اجتماعی را همزمان به وجود می آورد شایسته آن است که بیشتر از آنچه امروز هست مورد عنایت قرار گیرد.جشن های دسته جمعی کارکردی این چنینی دارند بنابراین ایجاد شور و نشاط بین افراد جامعه و نتیجتاً دستیابی به یکپارچگی اجتماعی در گرو توجه ویژه به آن است.

● توسعه سیاسی وموانع آن در ایران امروز

توسعه سیاسی تبلور شکل گیری قالب فکری جدید که درآن فرآیندی نهادین از حرکت پیشرونده ولی متعادل ، خواه افزاینده و با ثبات سیاسی ایجاد می شود که در آن یک جماعت انسانی سیاسی به سوی مشارکت فعالانه سیاسی شهروندان خود داوطلبانه ، آگاهانه و عاقلانه گام بردارد تا برای کلیه مشکلات مختلف اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی خود را از لحاظ سیاسی با همدلی و به طور غیر خشونت آمیز راهجویی مدبرانه و پایا داشته باشند . ۱

ساموئل هانتینگتون نوسازی سیاسی و توسعه سیاسی را از هم متمایز می کند : به نظر او نوسازی سیاسی عبارت است از گستردن آگاهی سیاسی به درون گروههای اجتماعی جدید و بسیج این گروهها به درون سیاست . اما توسعه سیاسی عبارتست از آفرینش نهادهای سیاسی دارای ویژگی های ؛ پیچیدگی ، استقلال و انسجام برای جذب و تنظیم مشارکت گروههای جدید و ترویج تغییر اجتماعی و اقتصادی در جامعه . به عقیده او مسأله اساسی سیاست ، لنگ لنگان رفتن توسعة نهادهای سیاسی به دنبال توسعة اجتماعی و اقتصادی است . ۱

به زعم ایزنستات (۱۹۶۴ ) ، ، مشخصه مهم تحول و توسعه سیاسی تغییر پذیری حمایت و پشتیبانی سیاسی مردم و فقدان اتحاد قدرت سیاسی ناشی از وابستگی های سنتی است . در یک جامعه از لحاظ سیاسی متحول و توسعه یافته ، حکمرانان برای حفظ مقام و حق حکومت ، همواره بسیج حمایت و پشتیبانی بخش قابل ملاحظه ای از مردم نیاز دارند .۲ گابریل آلموند پیشنهاد می کند که بااندازه گیری و تعیین میزان تغییر در ساختار اجتماعی ، در الگوهای جامعه پذیری ، در تجدید نظر نسبت به نقش های سیاسی ، در نرخ تقاضاها ، در ایجاد گروههای نفوذ ، احزاب سیاسی و وسایل ارتباط جمعی ، در فرآیندهای اتحاد سازی و دادوستد در اجزای قانونی ، در تقسیم کار و کارکرد درون دیوانسالاری ، در اهمیت و انواع خروجی های سیاسی و در محیط های داخلی وبین المللی در نتیجه این خروجی ها ، این تغییرات را به عنوان شاخص های اندازه گیری توسعه سیاسی در نظر بگیریم .

مهمترین موانع توسعه سیاسی درایران امروز عبارتند از:

۱) فرهنگ روستایی و عشایری : بررسی فرهنگ روستایی و عشایری حاکی از این واقعیت است که خویشاوندگرایی و احساس تعلق به ایل و طایفه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . ریشة این موضوع به تجربه های ایل و طایفه در مورد چگونگی حفظ امنیت و ادامه حیات آن بر می گردد . در این مجموعه فرد به تنهایی قابل تصور نیست بلکه فرد همان ایل است و ایل مساوی با فرد .

در فرهنگ روستایی و عشایری ارزیابی فرد منوط به موقعیت خانوادگی اوست .نقش هایی که واگذار می شود منحصراً به وی تعلق نمی گیرد بلکه کل خانواده را نیز شامل می شود. لذا وقتی عضوی از یک خانواده ارتقاء اجتماعی می یابد ، در حقیقت خانوادة او ارتقاء پیدا می کنند . از طرفی فرد در زمان ارتقاء اجتماعی می کوشد تا دست سایر اعضای خانواده و قوم خویش را بگیرد تا آنها نیز از مزایای اجتماعی برخوردار شوند . این خصلت عشیره ای در حوزة سیاست و اقتصاد ایران همچنان ادامه پیدا کرده است .۳

۲) پایین بودن سطح آگاهی های سیاسی : دانیل لرنر آگاهی را اینطور تعریف می کند : یکی از عوامل پویایی اجتماعی ، آگاهی مردم است نسبت به حقوق و وظایف و پی بردن به علل اساسی مسائل اجتماعی بدانسان که روابط و مناسبات موجود در جامعه را بتوان بررسی کرد و از راه تجزیه و تحلیل درست آنها و نگرش عمیق و اصولی به بنیادهای اجتماعی توانایی عملی و فکری را بیشتر نمود . ›› بدون شک مشارکت سیاسی نیازمند آگاهی است . اطلاع از وضع سیاسی حاکم و دیدگاههای مختلف موجود پیش نیاز مشارکت آگاهانه می باشد .

۳) عدم وجود احزاب کارآمد : به طور کلی می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق احزاب کنونی کشور متکی و وابسته به فردند نه به اصول و ارکان حزبی . بدین معنی که دیدگاه ها و مواضع حزبی باتغییر موضع فرد با نفوذ حزب دگرگون می شود ،نه با منافع حزبی . در این صورت نمی توان انتظار داشت که احزاب از کار آمدی قابل ملاحظه ای برخوردار باشند .

۴) پایین بودن سن رأی دهندگان : مهمترین نمود مشارکت سیاسی انتخابات است . بر اساس قوانین موجود در کشور سن انتخاب کنندگان ۱۶ سال تمام می باشد . کم نیستند محققانی که با سن پائین رأی مخالفند. استدلال اصلی این عده آن است که افراد در سنین پایین تر بیشتر تابع احساسات و کمتر تابع ملاک و معیارهای عقلانی هستند . ۴

از آنجا که افراد با سنین پایین از درک و قدرت تجزیه و تحلیل مواضع سیاسی ـ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی عاجزند بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که رأی آنان بیشتر از روی احساسات و عواطف است تا آگاهی . جدول سن انتخابات نشان می دهد که جز ایران و کوبا ، هیچ کشوری سن ۱۶ سال را برای انتخابات نپذیرفته است و این دو کشور پایین ترین سن انتخابات را دارا هستند . ۵

مشارکت اجتماعی در جوامع شهری و روستایی از ابعاد مختلف با هم متفاوت است . به نحوی که مشارکت جوامع روستایی مبتنی بر نیاز و مشارکت شهری مبتنی بر آگاهی بوده و کسب آگاهی نیز مشروط به آموزش افراد می باشد. مشارکت اجتماعی در جوامع روستایی ایران را از دو دیدگاه می توان مورد بررسی قرار داد:

الف) از دیدگاه تصمیم گیری، تصمیم سازی و نظارت اجتماعی .

ب) از دیدگاه تشر یک مساعی و فعالیت های جمعی در امور مربوط به زندگی روزمره.

در جوامع روستایی ایران هر دو شیوۀ مورد اشاره به وفور به کار گرفته می شوند. علت وجودی چنین مشارکت هایی را در ویژگی های خاص جوامع روستایی چون روابط اجتماعی نزدیک و چهره به چهره ، توقعات افراد از هم ، نظارت اجتماعی قوی در چارچوب وجدان جمعی ، یکنواختی سنت ها و باورها می توان یافت . در جوامع روستایی ایران ویژگی هایی چون وجود اعتماد بین اعضای جامعه روستایی ، همبستگی موجود بین آنان و ضرورت پایبندی به آن ، تخصص های یکسان و امکان مشارکت افراد ، ارجحیت همنوایی و همرنگی ، همگی زمینه های ظهور و پایداری مشارکت اجتماعی را فراهم نموده است. اساس جوامع روستایی ایران مبتنی بر نظام ایلی و قومی است لذا مشارکت افراد روستایی در امور اجتماعی نه به خاطر انگیزه های فردی بلکه عمیقاً تحت سیطرۀ گروه گرایی و قبیله گرایی است. از اینجا می توان به این نتیجه رسید که حضور مداوم روستائیان در عرصۀ مشارکت اجتماعی ناشی از تلاش آنان برای حفظ گروه، قوم ، قبیله و ایل و حفظ موجودیت و حریم مادی و معنوی آن است.نیازهای زیر بنایی چون حفظ امنیت ایل، امور مربوط به کشاورزی ودامداری که ادامه حیات ایل وابسته به آن است ، محدودیت های محیطی و . . . سبب تقویت انگیزه های افراد برای اینگونه مشارکت ها است.

جوامع شهری ایران از مشارکت اجتماعی به نحوی که در روستاها دیده می شود محروم است. در شهرها برخلاف روستاها یکنواختی قومی و ایلی و در نتیجه یکنواختی آداب و رسوم وجود ندارد. تفاوت های فرهنگی موجود سبب می شود که نظارت اجتماعی و وجدان جمعی مانند آنچه که در روستا دیده می شود به چشم نخورد. بنابراین برای تأمین این نیاز اجتماعی (نظارت و کنترل اجتماعی )، قوانین و مقررات به کار گرفته می شود. از آنجا که لزوماً حضور یا عدم حضور در بسیاری از عرصه های مشارکت اجتماعی تخلف از مقررات و قوانین حاکم نیست و از آنجا که این عدم حضور با وجدان جمعی مجازات نمی شود لذا میزان استقبال از این مشارکت ها کم است. تراکم جمعیت و عدم شناخت اجتماعی، فردگرایی و محوریت منفعت شخصی ، حاکمیت روابط عمودی و تمایز اجتماعی در کاهش میزان مشارکت اجتماعی جوامع شهری ایران نقشی اساسی دارد. نوع آموزش مدرسه ای در ایران که مبتنی بر آموزشی انفرادی است و ضعف مدیریت شهری و منطبق نبودن شیوه های مدیریت شهری با نیازهای روز، سبب ناتوانی در هدایت فرهنگی جامعه به سوی مشارکت اجتماعی است.

● P راهکارهای توسعه مشارکت اجتماعی در جوامع شهری

۱) آموزش زیر بنای توسعۀ فرهنگی و اجتماعی است. آحاد تودۀ مردم با آگاهی از شیوه های مشارکت ، چگونگی فعالیت در آن ، نتایج و پیامدهای مشارکت اجتماعی می توانند با حضور خود میزان و شمول آن را ارتقاء دهند.

۲) اعتماد اجتماعی مؤلفه بسیار مهم در امر مشارکت است. اعتماد افراد نسبت به هم ،اعتماد افراد نسبت به نهادها و دولت و بالعکس سبب توسعه و تعمیق مشارکتهای اجتماعی می شود .

۳) وجود فضای باز سیاسی ، امکان نقد و نقادی ، امکان تصمیم گیری و تصمیم سازی در امور شهری ، و به طور کلی همه گیری شیوه های دموکراتیک در زوایای مختلف زندگی شهری و تغییر ساختارها در این جهت،تنوع و بسط مشارکت های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

۴) تقویت و توسعۀ زمینه های مشارکت اجتماعی مردم در برنامه ریزی های شهری از طریق بهبود شیوه های مدیریت شهری

۵) تشویق فعالیت های جمعی و گروهی.

۶) تمرکز بر آموزش گروهی به جای آموزش انفرادی.

وجود عوامل زیر نیز در افزایش مشارکت اجتماعی و سیاسی مردم تأثیرگذار است :

۱) قانون اساسی کشور اجازه دهد که قشرهای وسیع تری به مجالس یا دیگر پست های انتخاباتی راه یابند.

۲) مردم این گونه برداشت کنند که گروه حاکم در کشور تغییر پذیر است.

۳) امکان تماس بین مردم و مسئولان آسان و زیاد باشد .

فعالیت هایی که رسانه های گروهی در این زمینه می توانند داشته باشند به قرار زیر است :

۱) بررسی عملکرد طبقات ذی نفوذ در دوران پهلوی و تأثیر منفی انها بر مشارکت مردم.

۲) تشکیل میزگردهایی برای ارائه راهکارهای عملی استفاده از ظرفیت مشارکتی جوانان در امور سیاسی و اجتماعی

۳) نشان دادن الگوهای موفق دیگر کشورها در زمینه استفاده از جوانان در عمران و آبادی روستاها .

۴) پخش گزارش از عملکرد شوراهای اسلامی روستاها و شوراهای کار و بررسی مشکلات روستائیان و کارگران بیش از گذشته .

یکی از بهترین راه های بسیج مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم ، بهره گیری از گرو ههای کوچک و منسجم است، زیرا این گروهها توانایی بسیج سریع افراد را دارند. زیرا بیشتر افراد توانایی همسان کردن هویت خود با گروههای بزرگ واسط مانند احزاب و گروههای انتزاعی مانند ملت را ندارند گروههای واسط این فراگرد و همسان سازی را تسهیل می کنند. ممکن است برای یک شخص عادی و کارگر یا کشاورز ، حضور و مشارکت در یک حزب یا گروه سیاسی جاذبه ای نداشته باشد ، اما در یک گروه کوچک مانند تعاونی کشاورزی به آسانی مشارکت می کنند. گروه های ذی نفوذ کوچک با ادغام خود در سازمان های بزرگ تر ، در سطح ملی به ایجاد وحدت ملی کمک می کنند و سبب می شوند هر نوع بسیج و مشارکت از طریق آن ها انجام شود؛ برای مثال چون یک انجمن پزشکان در سطح شهر به یک انجمن سراسری پزشکی در سطح کشور پیوسته است ، احساس جمعی و ملی در اعضا پدید می آید . برخی از تحلیلگران و پژوهشگران ، یکی از دلایل شکست انقلاب های پیش از انقلاب اسلامی ، مانند مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت را نبود گرو هها و سازمان های تشکیلاتی مناسب می دانند .۱

از طرف دیگر ممکن است گروه های ذی نفوذ کوچک با تسلط بر فرایندهای حکومتی و جایگزین شدن نظر انان به جای نظر نمایندگان منتخب پا جای پای آنان بگذارند. و این خطر است . به دلیل جایگاه دو گانه گروههای نفوذ ، تبیین صحیح نقش آنان در جامعه اسلامی ما ضروری است ، از این رو پیشنهاد می شود وسایل ارتباط جمعی با معرفی گروههای نفوذ مربوط به هر بخش ، مردم را به عضویت و مشارکت در این گروهها تشویق کند. هر چه نقش توده مردم در این گروه ها زیاد باشد، مشارکت افزایش و خطر انحراف گروه های ذی نفوذ کاهش می یابد .

یکی از راهکارهای گسترش مشارکت اجتماعی وسیاسی استفاده از شخصیت های محبوب و چهره های شناخته شده در جامعه می باشد برای مثال حضور یک شخصیت محبوب سیاسی ، علمی ، ورزشی یا خانوادگی ، می تواند عامل مهمی در جلب توجه افراد جامعه و افزایش علاقه او به مشارکت اجتماعی باشد . که رسانه هایی چون تلویزیون در این امر می توانند حداکثر مشارکت اجتماعی را به بار بیاورند .

توجه به فرهنگ های محلی مناطق گوناگون کشور توسط برنامه های صدا و سیما می تواند مشارکت اجتماعی را باعث شود . اما نکاتی در این زمینه باید مورد توجه باشد :

۱) برنامه ها ، نوشته ها و تولیدات رسانه ها از خواسته ها و نیازهای مردم سرچشمه بگیرد .

۲) افرادی مسئول تهیه ، نگارش یا تدوین آن باشند که بطور کامل با فرهنگ آن مناطق آشنایی داشته باشند .

۳) باید کوشید به گونه ای از واکنش مخاطبان آگاه شویم .

▪ نکته: علائق مشترک میهنی ، زمینه ساز تقویت انسجام اجتماعی است.۱

متأسفانه در کشور ما از آن جهت که غالب مطبوعات کارکرد حزبی و جناحی دارند تشویق و انگیزه سازی آنان برای مشارکت اجتماعی مردم جامعه در قالب دیدگاه های حزبی و جناحی قرار دارد و انگیزه های کلان و منافع ملی در انگیزه سازی های آنان نقش کمتری دارد.

● مشارکت عامه مردم در پیشرفت کشور

این کار اساساً یک راه ایجاد تحرک در مردم یک کشور است به نحوی که تا حد امکان آنان را در کوشش در راستای پیشرفت سهیم نمود. مشارکت دادن افراد در منافع در جهت وفق دادن و تطبیق بیشتر مردم با سازمان ها است . سهیم ساختن مردم در امور اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... در واقع کمک به وفاق اجتماعی و تطبیق مردم و دلبستگی به نظام و کشور است . اهداف معنوی ( اخلاقی) مشارکت در بافت معنوی یا اخلاقی ، منظور از لوح مسأله مشارکت در تصمیم گیری آن است که پیشرفت فردی و کوشش فرد بر طبق مفهومی از حقوق بشر و شأن و مقامی که برای آن قائل شده است رواج داده شود. در اعلامیه ۱۹۴۸ حقوق بشر آمده است : تمام افراد بشر آزاد به دنیا آمده اند و از لحاظ شأن و مقام و حقوق خود با هم مساویند. افراد بشر از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و شایسته است که نسبت به همدیگر با روح برادری برخورد نمایند ( ماده ۱ ) هر کس به عنوان عضوی از جامعه مستحق کسب حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که لازمه شأن و مقام و رشد شخصیت آدمی است، می باشد .

● P اهداف سیاسی، اجتماعی مشارکت و نقش آن در وفاق اجتماعی

در زمان انتخابات شرکت کنندگان در برنامه های رادیو و تلویزیون بر اهمیت رأی هر شهروند در اداره امور عمومی تأکید می ورزند، اما باید خاطرنشان ساخت که دموکراسی سیاسی با غیبت دموکراسی اقتصادی ناسازگار است .یک شهروند را نمی توان فردی با رشد کافی برای دموکراسی سیاسی قلمداد کرد و در عین حال حقوق دموکراتیک وی را در زندگی اقتصادی او انکار کرد.

● اهداف اقتصادی مشارکت

مردم از طریق مشارکت در تصمیمات، بهتر می توانند از دانش، تجربه، فراست و بصیرت آنهایی که کار را عرضه می کنند، با توجه به بهبود روش ها در جهت بهبود و گسترش روابط کار در سازمان ها و جامعه مفید فایده باشند، زیرا:

۱) امکان کمک به کار و استفاده بهتر از منابع را فراهم می‌آورد.

۲) نظرات و اندیشه های مختلف مورد بحث و نقد قرار می‌گیرد.

۳) مردم تصمیماتی را که خود در اتخاذ آن شرکت داشته باشند بهتر می پذیرند.

۴) مردم در اتخاذ تصمیماتی که در وضعیت آنها تأثیر مثبت می‌گذارد، مشارکت بیشتری خواهند کرد.

۵) مشارکت مردم در امور عامل تحرکت در کارایی مدیریت خواهد شد .

در چه موقعی مشارکت به وفاق اجتماعی می انجامد؟

این که چه وقت مشارکت باید ترغیب شود و این که اثر همکاری و سازگاری آن کدامند، یافته های زیر یادآوری می شوند:

۱) در موارد بسیاری، مجریان و مدیران اغلب از مفهوم مشارکت اکراه دارند و بر این باورند که ناموجه است. مثلاً بررسی اخیری از مدیران اجرایی بازرگانی نشان داد که اغلب آنان ( ۷۹ درصد ) احساس می کنند که اعضای مدیریت سطح بالا بهتر از هر کس دیگر مسایل را می دانند و حق دارند آن گونه که صلاح می بینند به اتخاذ تصمیمات سازمانی بپردازند.

۲) مطالب قابل توجهی در اختیار است که نشان می دهد زیردستان از مشارکت در فرآیند تصمیم گیری لذت می برند. مردم مایلند در تصمیماتی که از نظر آنان حائز اهمیت است سهمی داشته باشند و این مشارکت اغلب تعهد نسبت به تصمیم گروهی و پذیرش آنان را افزایش می دهد. بدین سان، انگیزش و خشنودی می‌توانند به گونه‌ای مثبت تحت تأثیر قرار گیرند.

۳) تأثیرمثبت مشارکت حدودی دارد. تصمیمات باید از دیدگاه مشارکت‌کنندگان مهم و مربوط تلقی شوند. مساعدت های آنان باید به راستی مورد توجه قرار بگیرد، تصمیمات باید در زمینه هایی باشند که مشارکت کنندگان در آن تبحر دارند. اغلب مردم نمی خواهند در هر تصمیمی شرکت داشته باشند، به ویژه در تصمیماتی که برایشان اهمیتی ندارند یا در مورد آنها چیزی نمی دانند، لیکن اگر مساعدتی به عمل بیاورند می خواهند مساعدت آنان جدی گرفته شود.

● تصمیم گیری و وفاق اجتماعی

الگوهای تازه تر تصمیم گیری بر محیط تصمیم‌گیری متمرکز شده اند و تقریباً همه نظریه های مربوط به این موضوع حاکی از آنند که هنگامی که گروه با موفقیتی نامطمئن یا پیش بینی ناپذیر ومتحول مواجه است، باید ساختار گروهی بسیار انعطاف پذیری به کار ببرد؛ باید هر گونه تلاش به عمل آید تا با استفاده از انواع مختلف افراد، کاوش کامل در همه اندیشه ها، مشارکت تام و تمام اعضا و ترغیب جوی آرام بخش و سبک مدیریت غیرآمرانه، بر خلاقیت افزوده شود.

● P ساز و کارهای دست یابی به مشارکت

۱) دخالت دادن در فرآیند تصمیم گیری

لازم است به مردم فرصت مشارکت در تنظیم اهداف و راهبردهای مناسب برای بهبود مداوم داده شود.

۲) مجهز کردن مردم به دانش ها ومهارت های مورد نیاز .

از آنجایی که منابع انسانی بزرگترین سرمایه برای هر سازمانی باشد، لازم است در زمینه آموزش سرمایه گذاری شود. اعطای قدرت و اختیار به کارکنانی که دانش و تخصص لازم برای حل مسایل و انجام تصمیم گیری های لازم را ندارند،‌ هدایت کردن آنها به سوی انجام اشتباهات است .

۳) به وجود آوردن اهداف فردی و سازمانی

کارکنان معمولاً از اهدافی حمایت می کنند که قادر به درک آن باشند، به منظور مشارکت داشتن کارکنان لازم است اهداف کوتاه مدت و بلند مدت سازمان به صورت ساده و قابل فهم تبیین شود.

● اهمیت مشارکت در فرآیند نوسازی جامعه

دانیل لرنر در مطالعه ای که در سال ۱۹۵۲ در مورد شش کشور خاور میانه از جمله ایران انجام داد، بین شهرنشینی سواد، میزان مشارکت و دسترسی به رسانه ها ارتباط نزدیکی یافت . به عقیده لرنر جامعه جدید مشارکتی است . فراگرد نوسازی حرکت از جامعه سنتی به طرف جامعه مشارکت جو می باشد.

● مصادیق مختلف مشارکت

الف) مشارکت در زمینه سیاسی به صورت شرکت در انتخابات .

ب) مشارکت در زمینه اقتصادی به صورت فعالیت در بازار و افزایش درآمد

ج) مشارکت در زمینه اجتماعی به صورت استفاده از رسانه ها .

د) مشارکت در زمینه روانی به صورت همدلی و تحرک روانی جلوه می کند.

عناصر ( ارکان ) اساسی مشارکت :

بر طبق گزارش تحقیق مؤسسه تحقیقات اجتماعی سازمان ملل ، مشارکت در بردارنده سه عنصر اصلی است:

۱) سهیم شدن در قدرت

۲) کوشش های سنجیده گروه های اجتماعی برای در دست گرفتن سرنوشت و بهبود اوضاع زندگی

۳) ایجاد فرصت هایی برای گروه های فرودست

● عنصراساسی تقویت کننده مشارکت (وفاق اجتماعی )

یکی از عوامل مهمی که با مشارکت همبستگی زیادی دارد، نظام آموزشی و امر تعلیم و تربیت می باشد؛ زیرا این نهاد دارای کارکردهایی همچون ایجاد و افزایش حس وظیفه شهروندی ، شیفتگی ،علاقه و مسؤولیت سیاسی می باشد و نیز باعث افزایش ویژگی های شخصیتی مثل اعتماد به نفس ، احساس برتری ، نظم و تشکل فکری می‌گردد.

● موانع مشارکت

مشارکت به عنوان فرآیند قدرت گرفتن نوعی گذر از حکومت های سنتی است . لذا هم با دشواری هایی روبرو است و هم تصور این که دولت ها و سازمان های تثبیت شده محلی، بخشی از قدرت و اختیاراتشان را به دیگران واگذار کنند، کمی مشکل به نظر می رسد . مشارکت به عنوان روند کسب قدرت ناگزیر ساختارهای بوروکراتیک موجود را به مبارزه می طلبد، بنابراین طبیعی است اگر این ساختارها به یکی از اصلی ترین موانع بر سر راه مشارکت ( سیاسی ) تبدیل شوند.

در کشورهای جهان سوم، دو مانع بزرگ در سر راه مشارکت مردم با حکومت‌ها وجود دارد:

نخست شکاف بسیار عمیقی که میان نخبگان و توده مردم وجود دارد به نحوی که در پاره ای از این جوامع بیش از ۹۰ درصد از جمعیت به کلی فاقد هرگونه آگاهی و حتی تصوری از شیوه زندگی ۱ تا ۲ درصد هموطنان خود است . این امر ناشی از ساخت این جوامع است .

دوم،‌ وابستگی سیاسی و اقتصادی این جوامع به جهان استعمارگر است که منشأ این اعتقاد عمومی است که تصمیم های اساسی در خارج گرفته می شود وآنچه به صورت فراگرد مشورت تجلی می کند در واقع چیزی جز فراگرد تصمیم‌گیری نیست . در این جوامع قسمت عمده ای از جمعیت به لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص خویش که فاقد پژوهش و آگاه اند؛ قادر به مشارکت فعال در ساختمان جامعه نیستند؛ هدف ها برایشان دور و وسایل رسیدن به آن چنان غیرملموس است که هیچ انگیزه ای میل به مشارکت را در آنها ایجاد نمی‌کند. آگاه ساختن مردم بر اساس مشارکت آنها در یک کار دسته جمعی ، آگاه نمودن برای ایجاد انگیزه ، آگاه نمودن برای درک عمل، آگاه نمودن به منظور احترام و اعتنا به شخصیت افراد و ایجاد مسؤولیت در آنها است .

● نتیجه گیری

تجربیات کشورهای مختلف نشان می دهد کشورهایی که در زمینه تأمین مشارکت مردم موفق بوده اند، عمدتاً موفقیت خود را مدیون ایجاد

نوعی ارگان محلی ( دولت محلی ) با اقتدار بالنسبه زیاد می دانند. این ارگان های محلی، از نظر سازماندهی و سلسله مراتب تا بالاترین

سطوح و به شکل زنجیره ای پیوسته ادامه داشته و وظایف و تکالیف هر یک از سطوح به دقت تعیین شده است . به عبارت دیگر کل از بالا

تا پایین ارتباطی ارگانیک با یکدیگر داشته و از ساختی مرتبط برخوردار می باشند. تدوین منطقی در جهت تأمین و جلب مشارکت مردم در

محیط اجتماعی ـ اقتصادی بوروکراتیک و ضرورتی است آشکار.

برای تأمین مردم مجموعه سیستم و نظام حاکم باید مشارکت پذیر باشد ،در غیر این صورت آفات سیستم ضد مشارکت، به تدریج زمینه های تحقق امر مشارکت را نیز از میان بر خواهد داشت . عمده ترین عامل تأمین مشارکت، آگاهی و علاقه مردم و حاکمیت فرهنگ تعلیم و همیاری در جامعه است . تا زمانی که نتوان مردم را به این باور و یقین کشاند که با مشارکت، تعاون و همیاری،می توان به جامعه ای مرفه تر و سعادتمند دست یافت و تا زمانی که نتوان فرهنگ خود محوری و خودپسندی را در جامعه از میان برداشت، تأمین مشارکت مردم امکان پذیر نخواهد بود.

نویسنده : محمد جواد دیلمی

[۱] حسین سالکی، مشارکت ، ص ۲۳.

[۲] پیشین، ص ۴۵-۴۶

[۳] نهج البلاغه،نامه۶۲.

[۴] عبدالله جوادی آملی،ولایت فقیه،ولایت،عدالت و فقاهت،ص۳۱۷-۳۱۸

۱ منوچهر محمدی،تحلیلی بر انقلاب اسلامی،ص۸۵-۸۷

۲ پیشین ،ص ۵۴.

۳ سیدعبدالعلی قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،ص ۲۰-۲۲

۴ آلن دوبنوا،«اصول ده گانه دموکراسی مبتنی بر مشارکت» ترجمه بزرگ نادرزاده، ماهنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی،سال هشتم،ش۵۹۶.

۵ سید عبدالعلی قوام ، نقد نظریه های توسعه و نوسازی سیاسی ،ص ۹۷.

۱ سید علی خامنه ای،حکومت در اسلام،ج۲ص۱۳۱.

۲ حسین سالکی،مشارکت،ص۱۲.

۳ کاظم قاضی زاده،ولایت فقیه و حکومت اسلامی در منظر امام خمینی،ص ۲۱۸-۲۲۰

۴ علی اسدی ، افکارعمومی و ارتباطات ، ص۴۲.

۱ کاظم قاضی زاده، ولایت فقیه و حکومت اسلامی در منظر امام خمینی ،ص۲۲۱.

۲ علی اسدی، افکارعمومی و ارتباطات،ص۴۳.

۳ در یونان باستان تنها شهروندان حق مشارکت داشتند که تعداد آنان نیز محدود بود، زیرا زنان ،بردگان و... را در بر نمی گرفت .

۴ ارسطو، سیاست ، ترجمه ، حمید عنایت ، ص ۱۶۲.

۵ تی . بی . باتامور ، نخبگان و جامعه ص ۵۰.

۶ داود فیرحی،« مفهوم مشارکت سیاسی » فصلنامه علوم سیاسی ، شماره اول،ص ۵۲.

۷ ابوالحسن ماوردی ، الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه .

۸ ر.ک : خواجه نظام المک طوسی،سیاست نامه ( سیرالملوک) و ابن طباطبا(ابن طقطقی) تاریخ فخری و ابو حامد محمد غزالی، نصیحه الملوک .

۱ پرواند آبراهامیان ،مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران ، ترجمه، سهیلا ترابی،ص ۱۱۰-۱۱۱.

۲ تعمید،مراسمی است که مسیحیان هنگام تولد کودک انجام می دهند. بیان این موارد برای تأکید بر این نکته است که در اصول مسیحیت ، مسائل سیاسی و اجتماعی جایگاه مهمی ندارد .

۳ محمدعلی منوچهری ،نگاهی به مذهب و سیاست در جهان ، ص ۱۲۸.

۴ سید قطب ، فاجعه تمدن رسالت اسلام ، ترجمه علی حجتی کرمانی ،ص۷۵-۷۶.

۵ جواد تهرانی، عارف و صوفی چه می گویند،ص ۱۳-۱۴.

۱ گیب . آر. هامیلتون ، مذهب و سیاست در اسلام و مسیحیت ، ترجمه مهدی قائنی، ص۴،به نقل از :انجیل متی ، فصل ۲۲،آیه۲۱.

۲ اندرو وینسنت ، نظریه های دولت ، ترجمه حسین بشیریه ، ص ۱۰۶- ۱۰۸.

۳ ر.ک:حسین بشیریه ، جامعه شناسی سیاسی ، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی ، بخش اول .

۱ حسین سالکی،مشارکت، ص ۴۶.

۲ آلن دوبنوا ، « ژرف اندیشی در مفهوم دموکراسی» ، ترجمه بزرگ نادرزاده ، مجلات اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش۱۱و۱۲،ص۲۱.

۳ مصطفی ملکوتیان،سیری درنظری های انقلاب ،ص۲۰۸- ۲۰۹.

۴ پرویز صانعی،جامعه شناسی ارزش ها ،ص۱۴۰- ۱۴۱.

۱ سیف زاده ، سید حسین ؛ نظریه های مختلف درباره راههای گوناگون نوسازی و دگرگونی سیاسی، تهران,توس۱۳۷۵.ص ۷۵

۱ امین زاده ، محسن ؛ توسعه سیاسی ، اطلاعات سیاسی- اقتصادی شماره های ۱۱۸- ۱۱۷، ۱۳۷۶،ص۱۱۰.

۲ علاقه بند؛علی، جامعه شناسی آموزش و پرورش ؛ تهران ؛ روان، ۱۳۷۹،ص۱۲۲.

۳ سریع القلم ؛محمود؛ مبانی عشیره ای فرهنگ سیاسی ایران ، اطلاعات سیاسی- اقتصادی شماره های ۱۳۶- ۱۳۵- ؛ ۱۳۷۷،ص۳۸

۴ ایوبی؛حجت اله؛ اکثریت چگونه حکومت می کند؟؛ تهران؛سروش،۱۳۷۹، ص۲۷.

۵ پیشین ؛ ص ۲۸

« فهرست منابع »

۱- ایوبی؛حجت اله ، اکثریت چگونه حکومت می کند؟ ؛ تهران ، سروش ۱۳۷۹

۲- امین زاده،محسن؛ توسعه سیاسی ، اطلاعات سیاسی- اقتصادی شماره های ۱۱۸-۱۱۷؛ ۱۳۷۶

۳- سیف زاده،سید حسین؛نظریه های مختلف درباره راههای گوناگون نوسازی و دگرگونی سیاسی؛تهران

توس ۱۳۷۵

۴- سریع القلم ، محمود ؛ مبانی عشیره ای فرهنگ سیاسی ایران ، اطلاعات سیاسی-اقتصادی شماره ۱۳۶-۱۳۵،۱۳۷۷

۵- علاقه بند،علی؛ جامعه شناسی آموزش و پرورش ؛ تهران، روان ،۱۳۷۹

۶- مسائل اجتماعی ایران ( مجموعه مقالات ) انجمن جامعه شناسی ایران ،تهران؛ آگه،۱۳۸۳

۷- آلن ، بیرو، فرهنگ علوم اجتماعی ، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، تهران؛نشر کیهان ؛۱۳۷۰

۸- محسنی تبریزی،علیرضا، بیگانگی مانعی برای مشارکت و توسعه ملی ،نامه پژوهش ، شماره ۱؛ ۱۳۷۵

۹- کریمی،سعید،رسانه ها و راهکارهای تقویت مشارکت مردم در صحنه های سیاسی و اجتماعی ، بوستان کتاب ؛چاپ اول ۱۳۸۲

۱۰- هامیلتون ، گیب، مذهب و سیاست در اسلام و مسیحیت ؛ ترجمه مهدی قائنی، انتشارات دارلفکر،قم

۱۱- قوام ، سید عبدالعلی،اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، انتشارات سمت تهران؛ ۱۳۷۲

۱۲- سالکی ، حسین ، مشارکت ، ناشر: مؤلف تهران

۱۳- آبراهامیان، پرواند ،مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، ترجمه سهیلا ترابی فرسانی،نشر شیرازه،تهران۱۳۷۵

۱۴- ارسطو، سیاست ، ترجمه حمید عنایت نشر سپهر

۱۵- اسدی، علی،افکارعمومی و ارتباطات ، انتشارات سروش، تهران ۱۳۷۱

۱۶- باتامور،تی.بی. نخبگان و جامعه ، انتشارات دانشگاه تهران

۱۷- بشیریه، حسین ، جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران ، انتشارات مؤسسه نشر علوم نوین ، تهران ۱۳۷۸

۱۸- تهرانی ، جواد ، عارف و صوفی چه می گویند ، بی نا،بی تا

۱۹- ژرف اندیشی در مفهوم دموکراسی ؛ ترجمه بزرگ نادر زاده،ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، ش ۱۱- ۱۲ (۱۳۷۳)

۲۰- شیرازی،سیدمحمد،سیاست از دیدگاه اسلام،ج۱،ترجمه:باقر فالی و عبدالصاحب یادگاری،کانون نشر اندیشه اسلامی.۱۳۶۱ .

۲۱- صانعی،پرویز،جامعه شناسی ارزش ها ، نشر و پخش کتاب ، تهران ، بی تا.

۲۲- وینسنت اندرو،نظریه های دولت، ترجمه حسین بشیریه،نشر نی ، تهران۱۳۷۶

۲۳- محمدی،منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ، انتشارات امیر کبیر

۲۴- منوچهری،محمدعلی، نگاهی به مذهب و سیاست در جهان ، انتشارات هاد، تهران ۱۳۷۵

۱ سید محمد شیرازی، سیاست از دیدگاه اسلام ، ترجمه محمدباقر فالی و عبدالصاحب یادگاری،ج۱،ص۱۰۶.

۱ علی اسدی ، افکار عمومی و ارتباطات ، ص ۳۰