شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به چیستی وحی


نگاهی به چیستی وحی

قرآن شناخت

وحی در لغت به معنای اشاره سریع و مرموز است، اما چون کلمه وحی در قرآن و جز آن، دارای معانی گوناگونی است به همین مناسبت توضیح کوتاهی درخصوص معانی مختلف وحی ‌برگرفته از کتاب تاریخ قرآن دکتر سیدمحمدباقر حجتی ارائه می‌شود.

۱) الهام فطری به انسان: مانند الهام خداوند به مادر موسی (علیه‌السلام) که به وی شیر دهد و او را در میان صندوقی قرار داده و به دریا افکند تا از شر فرعون مصون ماند و قرآن کریم نیز به این قضیه اشاره و از کلمه وحی استفاده کرده است:

«به مادر موسی الهام نمودیم که وی را شیرده و به دریا افکن» (سوره قصص، آیه ۷)

۲) الهام غریزی به حیوان: نظیر الهام خداوند به زنبور در ساختن لانه، همچنان‌که قرآن می‌فرماید: پروردگار تو، به زنبور الهام کرد که از کوه‌ها خانه‌هایی برگیر و از درخت و از آنچه برافرازند. (سوره نحل آیه ۶۸)

۳) اشاره سریع و مرموز: چنانچه خداوند درباره زکریا می‌فرماید: پس زکریا با قوم خویش از محراب برون آمد و با اشاره سریع و مرموز به آنها رساند که در بامداد و شب‌هنگام او را تسبیح کنید. (سوره مریم آیه ۱۱) می‌بینیم که در اینجا نیز خداوند از کلمه وحی برای اشاره سریع استفاده کرده است.

در تفسیر این آیه روایت شده است که زکریا بدون این‌که هیچ‌گونه سخنی با قوم خود به میان آورده باشد مقصد و منظور خود را به آنان تفهیم کرد.

۴) اشاره با جوارح و اعضا چنان‌که شاعر عرب‌زبان می‌گوید:

«فاوحی الیها الطرف انی احبها» یعنی: با گوشه چشم خود بدو فهماندم که من او را دوست دارم.

۵) وسوسه و فتنه‌انگیزی شیطان: در قرآن کریم از وسوسه شیطان نیز به عنوان وحی یاد شده است. چنان‌که قرآن در این خصوص می‌فرماید:

«و بدینسان برای هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برخی از آنان به برخی دیگر سخنان آراسته و بیهوده را برای فریب، وسوسه نمایند.» (سوره انعام، آیه ۱۱۲)

یا در جای دیگر قرآن می‌خوانیم: «شیاطین دوستان خود را وسوسه کنند تا با شما بستیزند.» (سوره انعام آیه ۱۲۱)

در اینجا لازم است اشاره کنیم که به هر حال وحی بر پیامبر شامل هیچ یکی از معانی که تا اینجا بررسی کردیم نمی‌شود، بلکه معنای دیگری دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

۶) القای امری به فرشتگان: امری که خداوند القا می‌کند تا فرشتگان آن را فوراً اطاعت کنند. قرآن کریم در این مورد می‌فرماید: «آن‌گاه که پروردگار تو به فرشتگان وحی می‌کند که من با شما هستم، پس مردمی‌ را که ایمان آوردند استوار دارید.» (سوره انفال آیه ۱۲)

اصولا القای هر امری به دیگری با کیفیت خاصی که در قرآن مطرح است، مانند القای آیات کتب آسمانی به وسیله جبرائیل بر پیغمبر(ص) که از آن به وحی تعبیر شده است با معنی وحی خداوند متعال به خود پیامبر اسلام(ص) تناسب و ارتباط نزدیکی دارد.

وحی به هر دو صورت یعنی وحی به جبرائیل و وحی به پیغمبر، هر دو ایجاد وظیفه و رسالت می‌کند، یعنی فرشته موظف است با نقلی راستین وحی الهی را به پیامبر برساند و پیامبر نیز با امانت ویژه خود، آن را به مردم ابلاغ کند و آیه ۱۰ سوره نجم ناظر به همین نکته است، زیرا منظور این است که خداوند به بنده خود جبرائیل که فرشته امین وحی است همان چیزی را وحی کرده که جبرائیل به پیغمبر رسانده است و مفهوم وحی در این آیه با مفهوم تنزیل در آیه: «قرآن از جانب پروردگار جهانیان است که روح‌الامین (فرشته امین وحی) آن را بر دل تو فرود آورده تا از بیم‌دهندگان باشی (سوره شعرا آیه ۱۹۲ - ۱۹۴)» جدایی ندارد.

۷) سخن گفتن خداوند با انبیا: همچنان‌که در قرآن یادآوری شده است که سخن گفتن خداوند با بشر را جز به عنوان وحی به گونه دیگری نباید تلقی کرد چنان‌که می‌فرماید: «نشاید بشری را که خداوند با وی سخن گوید مگر از طریق وحی و سروش» (شوری/۵۱) باید تاکید کرد اصل لغت وحی به معنای اشاره سریع و نهانی است و مرحوم محدث قمی ‌در این رابطه می‌نویسد: وحی در زبان تازی به این معنی است که انسان، مطلبی را به نهانی به دیگری القا کند و اصل وحی به معنی سخن پوشیده است، ولی بعد بر هر سخنی اطلاق شد که به طور پنهانی به دیگری القا شود و به او اختصاص یابد به‌گونه‌ای که دیگران از آن آگاه نشوند.

این نکته که اساسا نخستین مفهوم واژه وحی را تشکیل می‌دهد با هریک از معانی که قبلاً ارائه شد مناسباتی دارد و به عبارتی دیگر معنی لغوی وحی نسبت به معانی دیگری که از قرآن یا کلام عرب منظور شده است بیگانه نیست، چون سخن یا اشاره سریع و پنهانی که معنی اصلی لغت وحی است در تمام معانی دیگر وحی راه دارد. پس به این نتیجه می‌رسیم که رابطه غیبی و نهانی میان خداوند و برگزیدگان او یعنی انبیا و فرشتگان به هر صورتی برقرار شود، وحی نام دارد و این رابطه منحصر به انزال کتب بر انبیا نیست، بلکه این رابطه ممکن است به ۳ صورت زیر برقرار شود:

۱) القای معنی و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی

۲) سخن گفتن با پیامبر از پس پرده، چنان که خداوند از ورای درخت با موسی(ع) سخن گفت و موسی(ع) هم ندای الهی را شنید.

۳) القای امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند به یکی از انبیا ابلاغ کند و باید آنچه به وی تکلیف شده به همان صورت و با حفظ امانت به پیامبر اعلام و القا کند، اعم از آن‌که این فرشته به صورت فردی از انسان عادی تجسم یابد یا به گونه دیگری و القای فرشته به پیامبر نیز وحی نام دارد.

خدای متعال در آیه ۵۱ سوره شوری این ۳ نوع وحی را این گونه بیان می‌کند: «و نشاید بشری را که خداوند با وی سخن گوید مگر از طریق وحی و یا از پشت پرده یا رسولی را فرستد تا به اذن و دستورش آنچه را خواهد وحی کند، زیرا خداوند بالابرنده درستکار است.»

آنچه به نظر می‌رسد این است که معنای وحی در سطح گسترده‌ای استفاده شده است که تنها ۲ نوع آن مربوط به الهام از سوی خداوند به بندگان خاص خود است و همه موارد نیز در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است.

حامد علی اکبرزاده