شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
خوب, بد, زشت
● طهران - تهران؛ شهر در تقابل نسلها
یکی از متفاوتترین آثار به نمایش درآمده در جشنواره فیلم فجر امسال بدون شک فیلم طهران تهران بود که در ۲ اپیزود مستقل توسط ۲ کارگردان یکی از نسل قدیم و دیگری از نسل جوان کارگردانی شد که این تفاوت نسلی در روایت و نوع نگاه آنها به تهران نیز بسیار مشهود است؛ به طوری که دو برداشت متضاد از یک سوژه مشترک را میبینیم که این تفاوت حتی در عنوان فیلم و رسمالخط کلمه تهران نیز مشهود است.
داریوش مهرجویی در اپیزود اول که «روزهای آشنایی» نام دارد، سفر درونشهری یک گروه سالمند را روایت میکند که همراه یک خانواده معمولی که به صورت اتفاقی با آنها همسفر شدهاند در سفر کوتاه و یکروزه به تماشای نقاط دیدنی و تاریخی شهر تهران میپردازند و هر کدام برداشت شخصی خود را از این بناها و مراکز تاریخی ارائه میکنند.
فیلم، قصه خاصی ندارد و سویه مستندگونه آن بر وجوه داستانیاش میچربد؛ اما مهرجویی با استادی تمام از همین موقعیت و با مهارت خود در بازی گرفتن از شخصیتهای داستانش، قصهای روان و دلنشین از این سفر به تصویر میکشد که پر از حس نوستالژی است و میتواند نگاه شهروندان تهرانی را به شهر خود بازسازی کرده و آنها را متوجه زیباییها و جذابیتهای توریستیاش کند. عجیب است که او در دل این شهر آلوده و آشفته که در دود و ترافیک زیباییهایش پنهان مانده، تصویر جذاب و زیباشناسانهای به دست میدهد و گویی بار دیگر پایتخت ایران را به ما معرفی میکند.
فضای فیلم با توجه به تعدد بازیگران و نوع مناسبات و روابط آنها با فیلمهای «اجارهنشینها» و «میهمان مامان» شباهت زیادی پیدا کرده و فضای سرخوشانه و پرتحرک آن یادآور این فیلمهاست. «روزهای آشنایی» را میتوان یک فیلم شهری اجتماعی دانست که به نوعی به تهرانشناسی و گردشگری شهری نزدیک است و جلوههای جذابی از شهر تهران را در لابهلای پلشتیهای آن به تصویر میکشد.
در مقابل در اپیزود دوم به نام «سیم آخر»، مهدی کرمپور فضای مدرن و آدمهای مدرنتری را که به نسل جوان امروزی تعلق دارند، دستمایه کار قرار داده و به مشکلات یک گروه موسیقی پاپ میپردازد که در آستانه برگزاری کنسرتشان، مجوز برنامهشان لغو میشود و فیلمساز با وارد شدن به زندگی شخصی و دغدغههای شخصی آنها، مصائب نسل جوان را به تصویر میکشد. نسلی معترض و عصبی که با آدمهای قصه مهرجویی کاملا فرق میکند و میتوان بین زندگی آنها و تهران جدید، نسبتی نمادین و معنادار برقرار کرد. در سیم آخر البته شهر و نمادهای آن حضور دراماتیکی کمتری دارد و بیشتر مسائل جوانانی مطرح میشود که به سیم آخر زدهاند و شهر برای آنها همان معنایی را ندارد که برای آدمهای قصه مهرجویی داشت.
● دموکراسی توی روز روشن؛ شوخی با مرگ
علی عطشانی در نخستین تجربه سینمایی بلند خود، «پوست موز» نیز مرگ و برزخ را دستمایه کار طنز خود قرار داده بود که اتفاقا در آن فیلم نیز حمید فرخنژاد، بازیگر اصلی آن بود؛ اما در «دموکراسی توی روز روشن» که عنوان عجیبی هم دارد، او همان ایده را در جزئیات و با بازیگران بیشتری بسط داده است و با بهرهگیری از جلوههای کامپیوتری و فضاسازیهای ماورایی، رنگ و لعاب ماورایی آن را بیشتر کرده است. دموکراسی توی روز روشن درباره سردار امیر ستوده، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس است که از مسوولان ستاد تحقیق و تفحص است که بر اثر ترور به کما میرود و از این طریق به عالم برزخ وارد میشود.
او باید در آنجا پاسخگوی اشتباهات و گناهانی باشد که در این دنیا مرتکب شده است. قصه در یک فضای فانتزی و کمیک روایت میشود که شاید اگر حمید فرخنژاد نبود، همین جذابیت اندک هم از آن گرفته میشد. ساختار کمیک داستان یکی به توانایی و جنس بازی فرخنژاد برمیگردد که مشابه این نقش را کموبیش در فیلم قبلی کارگردان پوست موز تجربه کرده بود و یکی به شوخی با برخی مفاهیم و انگارههای مذهبی که در ارتباط با عالم برزخ و قیامت و حسابرسی وجود دارد.
دموکراسی توی روز روشن یک فیلم دینی اخلاقی است که تلخی سوژه را با زبان طنز فیلم میگیرد و لحظات مفرحی برای مخاطب ایجاد میکند. درواقع فیلم در عین هشدار اخلاقی و پیامی که در پس این ساختار طنز ارائه میکند، از اندرزگویی و نصیحتکردن به شیوه مستقیم میپرهیزد. از ویژگیهای عجیب فیلم که جز مقاصد تجاری و گیشهای، دلیل منطقی دیگری برای آن نمیتوان یافت، حضور محمدرضا گلزار و نیکی کریمی در این فیلم است.
بدیهی است که به جای گلزار هر نابازیگری هم میتوانست برای دقایقی کوتاه نقش فرشته مرگ را بازی کند و حضور نیکی کریمی در نقش کارگردانی که قرار است زندگی امیر ستوده را به تصویر بکشد، اضافی به نظر میرسد و نبودن این شخصیت در قصه چیزی از درام آن کم نمیکند. البته قابل پیشبینی است که چیدمان بازیگران دموکراسی توی روز روشن و لحن طنزآمیز آن میتواند به فروش بالای فیلم در اکران عمومی کمک کند.
● هفت دقیقه تا پاییز؛ بحران طبقه متوسط
علیرضا امینی در «هفت دقیقه تا پاییز»، قصه ۲ زوج جوان از یک خانواده را روایت میکند که یکی از آنها برای جلوگیری از گسست و فروپاشی خانواده دیگر که درواقع زندگی خواهرش است، تلاش میکند؛ اما در گیرودار همین کشمکشها و بر اثر تصادف، این خانواده خیرخواه، فرزند خود را از دست میدهند و خود به بحرانی عمیقتر گرفتار میشوند.
در هریک از اپیزودهای لطفا مزاحم نشوید کارگردان به نوعی به روابط و مناسبتهای مخدوش و آسیبدیده انسانها میپردازد و تصویر دقیقی از روانشناختی انسان معاصر ارائه میکنداگر زندگی مریم و فرهاد به دلیل عدم تفاهم یا شرایط بد اقتصادی در حال فروپاشی بود، اما با این حادثه فردیت و ساختار روانی میترا و نیما در حال فروپاشی است و قیاس این دو وضعیت بغرنج در کنار هم دامنه این بحران را عمیقتر میسازد. فیلم در میانههای قصه ضرباهنگ خوبی پیدا میکند و فصل مربوط به تصادف خودرو در جنگل و آتش گرفتن خودرو خیلی خوب از کار درآمده است. بویژه سکانسهای بعدی که تاثیرات روانی این مصیبت را بویژه روی میترا نشان میدهد و فضای تلخ و بغرنج او و نیما، یکی از بهترین سکانسهای فیلم است که تاثیر عاطفی و احساسی زیادی روی مخاطب میگذارد و داستان را به نقطه اوج خود نزدیک میکند. اگرچه هدیه تهرانی سعی کرده است از سیمای سنگی خود بیرون بیاید و بویژه پس از مرگ دخترش، واکنشهای روانپریشانه و آشفتگی درونی خود را بخوبی نشان دهد؛ اما تا حد زیادی دچار اغراق در نقش شده و نتوانسته است شمایلی از بازی حسی و متفاوتی را که در فیلم «چهارشنبهسوری» به نمایش گذاشته بود، در اینجا بروز دهد.
بدون شک یکی از بهترینهای فیلم، محسن طنابنده بوده است که حتی بازیگر شناختهشدهای مثل حامد بهداد را هم زیر سایه خود قرار میدهد و بازی عمقی و تاثیرگذاری از خود به نمایش میگذارد. حوادث بیرونی که برای این دو زوج رخ میدهد، به نوعی فرافکنی آشفتگیهای درونی آنهاست که بازهم همین تمهید را در چهارشنبهسوری اصغر فرهادی هم شاهد بودیم. حوادثی که در لایههای درونیتر خود مشکل طبقه متوسط را در زندگی خانوادگی و روابط زناشویی نشان میدهد و استیصال عاطفی روانی آنها را به نمایش بگذارد. با تمام فراز و فرود خوبی که هفت دقیقه تا پاییز دارد؛ اما پایانبندی آن دلچسب نیست و در اوج به پایان نمیرسد.
● لطفا مزاحم نشوید؛ لطفا لذت ببرید
محسن عبدالوهاب را به دلیل تجربه همکاری با رخشان بنیاعتماد میشناسیم و همین تجربه نیز باعث شده درونمایه اجتماعی و مستندگونهای را در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» دومین فیلم او ببینیم که خیلی به فضای رئالیستی قصه نزدیک شده و روایت ساده، روان و جذابی را در برابر ما میگذارد.
این فیلم در ۳ اپیزود روایت میشود که قصه هراپیزود از دل قصه قبلی بیرون میآید و در عین اینکه رگههایی از طنز به تلطیف داستان کمک کرده است، فضاسازی و مستندگونگی آن نیز دلنشین و تاثیرگذار از کار درآمدهاست.
در هریک از این اپیزودها، کارگردان به نوعی به روابط و مناسبتهای مخدوش و آسیبدیده انسانها میپردازد و تصویر دقیقی از روانشناختی انسان معاصر ارائه میکند. بویژه در اپیزود دوم که شخصیت اصلی قصه، یک روحانی و محضردار است، از جذابیت دراماتیکی و در عین حال طنز دلچسبی برخوردار است و بازی خوب هدایت هاشمی نیز آن را زیباتر کرده است.
در اپیزود اول، افشین هاشمی، در اپیزود دوم، هدایت هاشمی و در اپیزود سوم، حامد بهداد بازیهای درخشانی از خود ارائه کردهاند و آنچه همه این قصه را به لحاظ مضمون و درونمایه اثر به هم نزدیک میکند، بیاعتمادیای است که انسان امروزی در جامعه نسبت به همنوع خود دارد. روابط زن و شوهر سالخورده در اپیزود سوم نیز یکی از جذابترین سکانسهای فیلم است و فیلم با ریتم خوبی که دارد و قصهگویی مستتر در آن به ذائقه مخاطب مینشیند و تماشای فیلم را لذتبخش میکند.
سیدرضا صائمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست