چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
تعزیه خوانی, تلفیق حس و بی حسی است
![تعزیه خوانی, تلفیق حس و بی حسی است](/web/imgs/16/145/cai1l1.jpeg)
عنایت بخشیسال ۱۳۲۴ در طالقان متولد شد. سال ۱۳۳۸ کار بازیگری را به شکل حرفهای در گروه هنر ملی به سرپرستی عباس جوانمرد شروع کرد و پس از دو سال فعالیت در گروه یادشده به نیروی هوایی ملحق شد. پس از ده سال خدمت در نیروی هوایی به استخدام اداره تئاتر درآمد و فعالیت هنری خود را از سر گرفت. بخشی تاکنون بازی در ۷۰ فیلم سینمایی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. به گفته خودش، اولین جرقههای بازیگری در او زمانی شکل گرفت که در کسوت یک تعزیهخوان برای امام حسین(ع) عزاداری میکرد. او با تجربه دنیای نمایش تعزیهخوانی پا به عرصه تئاتر و بعد از آن هم تلویزیون و سینما گذاشت. گفتوگویی که میخوانید درباره خاطرات تعزیهخوانی او در طالقان و ابعاد مختلف این هنر است.
آقای بخشی ، به عنوان بازیگری که تجربه تعزیهخوانی دارد کمی از این هنر برایمان بگویید؟
در گذشته بسیاری از شهرستانهای ایران به مناسبت ماه محرم تعزیههای مفصلی برپا میکردند. طالقان هم یکی از همین دهستانها بود که بعدها به شهرستان تبدیل شد. این تعزیهها بسیار مفصل برگزار میشد و در نوع خود در شکلگیری حال و هوای عزاداریهای ماه محرم بسیار تاثیرگذار بود. کمتر کسی را میشد دید که مخاطب این تعزیهها نباشد و تحت تاثیر آنها قرار نگیرد. در طالقان نیز به همین صورت بود و این شهر به یکی از قطبهای تعزیهخوانی در کشور تبدیل شده بود. به غیر از فصل سرما که هیچ فعالیتی در طالقان وجود نداشت در حالت عادی همه افراد تعزیهخوان به گروههای مختلفی تقسیم میشدند و به سردستگی فردی به نام تعزیهگردان یا معینالبکا برای اجرای تعزیهخوانی از یک روستا به روستای دیگر میرفتند و این سفر گاهی پنج یا شش ماه طول میکشید. حتی گاهی این گروه به جنوب هم سفر میکرد و از طالقان تا خوزستان را میپیمود و روستا به روستا نمایش اجرا میکرد. آن زمان مرسوم بود که وقتی تعزیهخوانی در روستایی برپا میشد، گرداننده از روستاییان میخواست این جوانان هنرمند را شبها به عنوان مهمان در خانه خود بپذیرند. هر کسی به اندازه وسع خود چند مهمان را دعوت میکرد تا شب را از آنها پذیرایی کند. جالب است بدانید همیشه نقشهایی مثل شمر و یزید یا در مسجد میخوابیدند یا آخرین کسانی بودند که به خانهها دعوت میشدند! البته این سفرهای طولانی و بامشقت، مسائل و داستانهای زیادی را نیز به همراه داشت.
خاطره جالبی را از آن زمان به یاد دارید؟
آن زمان یکی از مشکلات مردم مواجهه با راهزنان بود. هر کس در آن زمان وسایل تعزیه مخصوص به خود را همراه داشت. معمولا در میان بازیگران تعزیه، نقش حضرت ابوالفضل(ع) به کسی سپرده میشد که جزو جوانان خوشتیپ و خوشپوش آن جمع به حساب میآمد. سیاستی که این تعزیهخوانان از آن استفاده میکردند این بود که به محض حمله راهزنان بازیگر نقش حضرت ابوالفضل(ع) پشت یک درخت پنهان میشد و لباس حضرت ابوالفضل(ع) را به تن میکرد و با فریاد «یا ابوالفضل» سوار بر اسب به راهزنان حمله میکرد. راهزنان هم میترسیدند و فرار میکردند و فکر میکردند حضرت ابوالفضل واقعا در صحنه حاضر شده است. با این کار جاده برای ادامه مسیر این نمایشخوانان امن میشد!
شما هم در گروه تعزیهخوانی عضو بودید؟
من از کودکی تحت تاثیر تعزیهخوانیها و مراسم آنها بودم و با بچههای همسن و سال خودم در مسجد جمع میشدیم و لباسی را برای خودمان تهیه میکردیم و در جمع کوچکمان در مسجد تعزیه اجرا میکردیم. این کار خیلی برای ما لذتبخش بود. البته در حال حاضر تعزیهها اصلا حال و هوای تعزیههای قدیم را ندارد. من خیلی کم با این تعزیهها ارتباط برقرار میکنم.
چرا؟
به نظر من امکانات و شرایط برای خلق یک تعزیه خوب وجود ندارد. مثلا در دست گرفتن میکروفن میان تعزیهخوانی و بیان دیالوگها با این ابزار مدرن هیچ هماهنگی با هم ندارد و این تلفیق بدی از سنت و مدرنیته شده که در نهایت ضربه بدی به پیکره این نمایش زده است.
در تعزیهخوانی معمولا چه نقشهایی را به عهده میگرفتید؟
در تعزیهخوانی دو نقش اولیا و اشقیا داشتیم و من اکثرا در نقشهای اولیا ظاهر میشدم.
یعنی ورود شما به عرصه بازیگری هم تحت تاثیر این فضا قرار گرفت و میتوان گفت شما در این عرصه بازیگری را یاد گرفتید؟
بله. تعزیهخوانی فرقی مهم با سایر نمایشها دارد. در کمتر تئاتری پیش میآید که در یک زمان بازیگری در آن واحد دو حس مختلف را بازی کند؛ اما در تعزیه این اتفاق میافتد. وقتی در تعزیه بازیگر شمر بالای سر امام حسین(ع) میآید تا سر او را ببرد باید در نهایت قساوت این کار را بکند و چهره او پر از نفرت باشد، اما این بازیگر در همان حال با تماشاگران گریه میکند و برای امام حسین زار میزند. این موضوع باید در نهایت بیحسی و پر از احساس انجام شود که این بسیار سخت است.
این موضوع شاید به این دلیل باشد که بازیگران تعزیه خودشان از عزاداران امام حسین(ع) هستند و از اشقیا کینه به دل دارند...
بله، کاملا درست است. مردم میدانند تعزیهخوان چه کسی است و خود از عزاداران امام حسین(ع) است. در تئاتر و کارهای نمایشی سعی میکنیم به تماشاگر بقبولانیم که واقعگرا باشد، اما در تعزیهخوانی هیچ تلاشی برای این قضیه نمیکنیم. در نمایشهای دیگر اگر میخواهیم دجله و فرات را نشان دهیم باید حتما کنار این دو رود برویم، چرا که سلیقه بیننده این را میخواهد، اما تعزیه سرشار از سمبل و نماد است. مسأله فاصلهگذاری که مبدع آن را برتولت برشت میدانند به نظر من بشدت در تعزیهخوانیها رعایت میشده است. به نظر من هیچ بعید نیست برشت این سبک را از نمایشنامههای تعزیهخوانی ایرانی الهام گرفته باشد. در این سبک تماشاگر در احساس صحنه شریک نمیشود، چرا که قوه قضاوت را از دست میدهد. در تعزیهخوانی هیچ چیز دروغ نیست و چیزی تماشاگر را گول نمیزند. یک تشت میگذاریم و توی آن را پر از آب میکنیم و به تماشاگر میفهمانیم که این دجله و فرات است و او هم باور میکند، چون نیازی به دروغپردازی نمیبیند.
این تفاوت که میگویید بیشتر به چه چیزی برمیگردد؟
در تعزیه اعتقاد بر این است که بازیگران خالصانه وارد کار میشوند و به دلیل ثواب و بدون توقع این کار را انجام میدهند.
مهراوه فردوسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست