پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

دریاچه‌ای پُر از شیر!


دریاچه‌ای پُر از شیر!

‎روزی حاکمی در سرزمین‌های دور قصد می‌کند دریاچه‌ای مصنوعی بسازد تا از این طریق اسباب رفاه و راحت دیگران و خود را فراهم کند. هنگامی که کارگران عملیات حفر این دریاچه را به پایان …

‎روزی حاکمی در سرزمین‌های دور قصد می‌کند دریاچه‌ای مصنوعی بسازد تا از این طریق اسباب رفاه و راحت دیگران و خود را فراهم کند. هنگامی که کارگران عملیات حفر این دریاچه را به پایان رساندند، حاکم برای بازدید به آنجا آمد و سپس در یک حکم حکومتی از مردم خواست که تمامی آنها شب‌هنگام یک لیوان شیر بیاورند و در داخل گودال حفرشده که قرار بود بعدها به دریاچه تبدیل شود، بریزند و تا صبح دریاچه باید پُر از شیر شود.

شب فرارسید و همه به خانه‌های خود رفتند. مردی با خود فکر کرد که چرا شیر به این گرانی را در دریاچه بریزم؛ بهتر است لیوان آبی را ببرم و شب هنگام که همه در حال ریختن شیر به داخل دریاچه هستند، من هم به صورت مخفیانه لیوان آبی را که در دست دارم به داخل گودال می‌ریزم، شب است و هیچ کس هم متوجه نخواهد شد. او به سرعت با لیوان آبی که در دست داشت به کنار دریاچه رفت و آب را داخل گودال ریخت و به سرعت از میان انبوه جمعیت عبور کرد و به خانه خود بازگشت. صبح شد و هنگامی که برای سرکشی در محل دریاچه حاضر شد، در کمال ناباوری دید که تمامی دریاچه با آب پُر شده است.

مشخص شد که همه مثل آن مرد فکر کرده بودند و به جای شیر، آب به داخل گودال ریخته بودند. هر کس به خود می‌گفت که چرا من شیر بریزم. بگذار بقیه این کار را انجام دهند. همواره سعی کنید که مستقل فکر کنید و مستقل عمل کنید و به راستی و درستی بیندیشید.

‏‎‎مترجم: آرش میری‌خانی

منبع:‏islamcan.com