دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
تیرماه ۶۷, یازده سپتامبر فراموش شده
۱) تاریخ جهان آکنده از روزهای تلخ، سیاه و زشتی است که آزمندی، شهوت و خشونت طلبی آدمی مسبب آن بوده و انسانهای بسیاری متأثر از این خصایص و خصایل برخی آدمیان، لطمه دیده،بی خانمان شده، از بین رفته، معلول شده و زجر کشیدهاند. این وقایع زشت،برگهای بسیاری از تاریخ بشریت را شامل شده و سیهروزی این ایام و مصیبتها و آلام آن بایست هر دم به انسان گوشزد شود تا تاریخ مکرر جنایت و سفاکی آن در سیکل تکرار خشونت کمی کندتر بچرخد و یا آرمانی و اتوپیایی آرزو نمائیم که هرگز نچرخد
جنگهای جهانی اول و دوم،دوران سیاه قرون وسطی، جنایتهای جنگی دوران کمونیسم استالین، نژاد پرستی در آفریقای جنوبی، خشونت و آپارتاید کوکلوس کلانهای آمریکایی، کشورگشاییهای پادشاهان ایران و روم، جنگ ایران و عراق، خشونت تروریستهای بنیادگرا در عراق، حمله اسرائیل به غزه و فلسطینیان، برخورد خشن با دانشجویان در ۱۸ تیر خمرهای سرخ، هولوکاست و ... ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ از این جملهاند.
اما چرا برخی از این جنایتها، بسیار برجسته شدهاند و با بعضی بسیار معمولی برخورد شده است؟
برای پاسخ به سرعت توپ را به زمین دشمن نیاندازیم و امپریالیست و بیگانگان را مقصر جلوه ندهیم،بلکه واقع گرا باشیم، فکر میکنم خود ما نیز مقصر هستیم. ما اگر از وضعیتی(حاکمیت سیاسی خود) ناراضی بودهایم در نتیجه همه آن را بد شمردهایم و حتی جنایت مخالفان آن را محکوم نکردهایم.
برای مثال به نظر میآید در خصوص بزرگی و زشتی واقعهی تروریستی ۱۱ سپتامبر بسیار نوشتهایم و آن را محکوم کردهایم ولی در خصوص جنایت ۱۲ تیرماه ۶۷ که ناو «ونیسنس» آمریکایی هواپیمای مسافربری ایران را با شلیک موشک هدف قرار داد و انسانهای بیگناهی کشته شدند و بسیاری داغدیده اما هیچ ننوشتهایم، مراسمی برگزار نکردهایم و مخالف مدنی خود را علنی نکردهایم و جهان را با خود همراه نساختهایم.
در صورتی که این نیز ۱۱ سپتامبر دیگری و جنایتی علیه بشریت است. چرا این جنایت!! با سکوت ما مواجه شد!!. در این خصوص به عنوان یک انسان، مسئولیت داریم آن را فریاد بزنیم و همینطور خود را سرزنش کنیم.
۲) روشنفکر مهمترین رکن موجودیتاش در این است که خودی و غیرخودی نکند. برای روشنفکر باید انسان مهم باشد. روشنفکر، باید به نقد برخورد با جنبش دانشجویی بپردازد. حمله اسرائیل به غزه را محکوم نماید، از جنبش زنان حمایت کند،تروریستهای عراق را محکوم نماید. بن لادن و بوش و دیگر جنایتکاران را در وطن و خارج از وطن نقد کند. به دلداری خانوادههای سربازان آمریکایی کشته شده در عراق بپردازد و از خانوادههای داغدار فلسطینی و لبنانی نیز دلجویی کند.
روشنفکر بایست نگران انسان باشد و از این نگرانی، رنج بکشد. اما قضیهی ۱۲ تیرماه ۶۷ در ایران به گونهای متناقض است. با اینکه جنایت بشری صورت گرفته و هواپیمایی مسافربری با سرنشینان وطنی مورد اصابت یک موشک آمریکایی قرار گرفته، اما مشخص نیست چرا روشنفکران، حداقل اگر دغدغهی جهانی ندارند،تعصبات ملی و قومیتی خود را در محکوم کردن این جنایت بروز نداده و نمیدهند؟!!
البته هنوز هم دیر نشده و همینطور که در طول سالیان جنایت نازیها در آلمان و دیگر سفاکان بشری به صورتهای گوناگون رسانهای و هنری به آثار ارزشمند انتقادی درآمده و یا جوایزی صلح آمیز در نفی خشونت گرایی اهدا میشود میتوان به این قضیه نیز با رویکردی انتقادی نگریست و نگاه انتقادی به آن را احیاء نمود و آن را گسترهای جهانی داد.
همان طور که «میشل فوکو» گفته :«کار روشنفکر این است که از رهگذر تحلیلهایی که در عرصههای خاص خود انجام میدهد امور بدیهی و مسلم را از نو مورد پرسش و مطالعه قرار دهد، عادتها و شیوههای عمل و اندیشیدن را تنزلزل کند. آشناییهای پذیرفته شده را بزداید، قاعدهها و نهادها را از نو ارزیابی کند و بر مبنای همین دوباره مسئله کردن در شکل گیری اراده سیاسی شرکت کند.» بر همین اساس به نظر میآید لازم است ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ دوباره مسئله شود.
۳) پارادایم «مأمور و معذور» ایرانی متأثر از میراث تاریخی استبداد، ایرانیان را بری از مسئولیت کرده و « کی بود کی بود من نبودم» منتج از همین پارادایم،ضرب المثل تاریخی ایرانیان شده تا در برابر ناعدالتیها و جور و ظلم تأثر خود را نبیند و دچار عذاب وجدان نشوند.
ایرانیان، اگر دانشجو باشند در ۱۸ تیر معتضرند و اگر سرباز، مأمور و معذورند و به دانشجو،یورش میآورند.
احساس مسئولیت در منش ایرانیان به گفتمان،تبدل نشده و در این جامعه «وظیفه» بیشتر کارکرد دارد تا «مسئولیت».
۱۲ تیر ۱۳۶۷ نیز با خاموشی و سکوت ایرانیان روبرو شده و تنها اگر سیستم رسمی دعوت کند مردم همسو در راهپیمایی محکوم کردن مسببان شرکت میکنند و حرکت خودجوش و مدنی در برابر آن صورت نمیگیرد و این بسیار جای تأسف دارد.
گرچه نبود و ضعف جامعه مدنی شاید دلیلی برای خموشی و سکون باشد اما لازم است در این خصوص NGO هایی تشکیل و هر سال طی مراسمی نمادین، جهانیان را به این جنایت متوجه سازند تا حداقل مدال افتخار فرماندهی ناو پس گرفته شود یا خود فرمانده ناو از سر شرمساری آن را پس دهد!!
به گفتهی اریک فروم در کتاب «فراسوی زنجیرهای پندار»: «اگر روزی در قتل و عام هستهای خاک شویم، علت شرارت یا ناتوانی ما نیست، بلکه بلاهت جمعی، حجابی بر فهم واقعیت و جستجوی حقیقت شده است علت این است.» و در اصل علت شرارت، خشونت و جنگ طلبی انسانی همین حجابی است که متأثر از گفتمان مأمور و معذور جامعهی انسانی را فرا گرفته است
۴) لازم است در خانوادهها به آموزش ارزشهای انسانی بیش از پیش توجه داده شود و در نظام آموزشی نیز به این ارزشهای جهانی توجه ویژه گردد.
«کرت و نه گوت» نویسنده شهیر آمریکایی که مدتی پیش از پیش ما رفت و به خاک پیوست در گفت و گویی که ترجمه آن در روزنامه شرق ـ ۲۷/۲/۱۳۸۴ ـ منتشر شد به زیبایی به نکاتی اشاره میکند که بسیار آموزنده و انسانی است و لازم است به گفتمان آموزشی تبدیل شود.
«و نه گوت» میگوید:«تازگیها که برای دانشجویان سخنرانی میکنم، نتیجهی اخلاقی را هم در سخنرانی میگنجانم: به آنها میگویم بیش از نیازتان چیزی نگیرید، آزمند نباشید. به آنها میگویم، آدم نکشید،حتی برای دفاع از خود. به آنها میگویم آب و هوا را آلوده نکنید. به آنها میگویم گنجینه خلق را چپاول نکنید. به آنها میگویم برای آنها که آب و هوا را آلوده میکنند کار نکنید، برای کسانی که گنجینه خلق را چپاول میکنند کار نکنید. به آنها میگویم برای کسانی که مر تکب جنایت جنگی میشوند و یا به کسی که جنایت جنگی میکند کمک نکنید.»
«اریک فروم» روانکاو و اعضای مکتب فرانکفورت نیز در این زمینه میگوید:«امروز که عقل بشر عصر اتم را پدید آورده هنوز بسیارند کسانی که به لحاظ عاطفی در دوران سنگ سر میکنند. اگر بشریت دست به خودکشی بزند از آن روست که ملتها، فرمانبر حکامی هستند که وادارشان میکنند تا دکمههای مرگ را بفشارند.
از آن روست که از ترس، نفرت و آز اطاعت میکنند و به بتهایی چون «حاکمیت دولت» و «افتخار ملی» گردن مینهند.» یک روز انسانها باید برای رهایی از شرارت و پلیدی تصمیم بگیرند در هیچ کارخانهی اسلحه سازی، مین سازی و بمب سازی کار نکند، اسلحه به دست نگیرند و دیگری را نکشند حتی برای دفاع از خود تا ... شاید به آرزوی شاملوی بزرگ برسیم که: روزی ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد ... و من آن روز را انتظار میکشم. حتی روزی که دیگر نباشم.
حمید موذنی
ارم نیوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست