سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
در زیر پوست این شهر, روان انسان ها چگونه است
فیلم «انتهای خیابان هشتم» ساخته «علیرضا امینی» با حدود یک سال تاخیر در ارایه مجوز نمایش، نوروز امسال به اکران درآمد. «انتهای خیابان هشتم» تصویر متفاوتی از آنچه در زیر پوست شهر تهران میگذرد را روی پرده سینما به نمایش گذاشت: برادر نیلوفر (سعید) در شرف اعدام است و سه روز قبل از اجرای حکم، ولیدم در ازای گرفتن صدمیلیون تومان قرار است از قصاص چشمپوشی کند. نیلوفر، بهرام (همسر نیلوفر) موسی (برادر بهرام و دوست سعید) تا دو روز قبل از اعدام ۳۵میلیون تومان جمعآوری کردهاند. اما داستان از آنجا شروع به شکل گرفتن میکند که این جمع میخواهند بقیه پول دیه را جور کنند اما جمعآوری بقیه پول آنها را درگیر مسایل غیراخلاقی و ممنوع میکند. موسی برای نجات رفیقش، فرزندش را با یک اسب تاخت میزند، آرش رفیق دیگر به سمت قمار روی میآورد و نیلوفر حاضر به تنفروشی میشود و سرانجام بهرام وقتی میفهمد زنش در آستانه چه کاری است دچار جنون میشود و قصد آتش زدن خود با پمپ بنزین را میکند و اینگونه فیلم به پایان میرسد؛ پایان خیابانی به نام هشتم که در آنجا نیلوفر برای آزادی برادرش تن به اصول غیراخلاقی میدهد. نقدهای متنوعی روی این فیلم تلخ اجتماعی توسط منتقدان سینما صورت گرفته، اما از آنجا که «انتهای خیابان هشتم» در بستر اجتماعی و روانی ساخته شده در برنامهای با حضور عوامل فیلم و دکتر «سید حسین مجتهدی» (روانکاو) و «هرایر دانلیان» (روانشناس) از منظر روانکاوی و روانشناسی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
● تحلیل فیلم «انتهای خیابان هشتم»
از چشمانداز روانکاوی
دکتر سید حسین مجتهدی، تحلیل فیلم را از نگاه روانکاوانه از سه بعد مورد بررسی قرار میدهد:
الف- نمادها
مجتهدی اسم شخصیتها و رنگهای بهکار گرفتهشده در فیلم را به صورت نمادین اینگونه معرفی میکند: «واژه نیلوفر نام قهرمان نقش اول زن که از ضمیر ناآگاه فیلمنامهنویس برگزیده شده از منظر تبارشناسی به معنای نئیرو- فرافر است که تداعیکننده نیروی فراوان ایزدی است. در ایران باستان جشنی را در شش تیر بهنام نیلوفر برگزار میکردند که نشانگر جایگاه قدسانی این گیاه است که ریشهاش در آب و چهرهاش رو به آسمان است.» وی تجلی پیوند آب و نیلوفر را اینگونه توصیف میکند: «نیلوفر قهرمانی که برای پیکار با مرگ و تلاش برای زندگی برادرش میکوشد زمانی که در خودرو صاحب پمپ بنزین پیشنهاد غیراخلاقی خودفروشی را دریافت میکند در همان سکانس آب روی ماشین ریخته و در اینجا پیشنهاد را رد میکند.» مجتهدی در مورد نام قهرمان نقش اول مرد نیز بیان میدارد: «نام بهرام نقش اول مرد در اوستا به معنای یورش، حمله و پیروزی است. وی در فیلم برای رسیدن به نیلوفر و حل مشکل او با تمام وجود به تلاش و چالش میپردازد. شرایط زندگانی بهرام و پیمان مهر بستن وی با نیلوفر در گرو پیروزی بر مرگ برادر نیلوفر است اما این ایزد پیروزی در انتها خود را به کام مرگ و نابودی میکشاند و کارگردان ناآگاهانه اقتدار ایزد پیروزی را در هم میشکند.» سیدحسین مجتهدی در مورد رنگهای به کاررفته در فیلم میگوید: «رنگها و نورپردازیهای مربوط به فیلم با نمادشناسی روانی هنری رنگ نقشی بسزا دارد. در فیلم ما شاهد دو رنگ هستیم؛ رنگ قرمز و سیاه که در نمادشناسی روانی رنگها، ترکیب قرمز و سیاه رنگ شیطان است که پلیدی، وحشیگری و دوزخی بودن را در خود دارد. در لباس رییس پمپ بنزین (مردی که پیشنهاد بیشرمانه به نیلوفر میدهد) و لباسهای دختران خانهای که از شواهد میتوان دریافت کرد مرکز فساد است همگی از تلفیق این دو رنگ استفاده شده است. رنگ دیگر فیلم که به چشم میآید، رنگ آبی روشن یا آسمانی است که از سویی پاکی را متجلی میکند و از سویی آرزو و در لایهای ژرفتر در خود خزیدگی را. رنگ آبی در فیلم در لباس پدر نیلوفر نمایان است که مردی خانهنشین، بیمار و تحت مراقبت ناظرانی ناپیدا در خارج از خانه است که به دلیل نداشتن کارت ملی (و سابقه گویا سیاسی)، باعث محرومیت از گرفتن کمک مالی برای دیه فرزندش میشود. این رنگ نشاندهنده آن است که «پدر چو دریا پاک است تو ناپاک مخوانش». مجتهدی نماد دیگر را نماد آتش با بنزین معرفی میکند: «پمپ بنزین از سرنوشتسازترین مکانهای فیلم است که آتش نهفتهای را در سینه روایت فیلم دربر دارد. آتش نرینه (تعبیری کیمیاگرانه) با شکافتن هرچیز به درون و گوهر آن میرسد. این گشودن و شکافتن با تصاحب همراه است که نمادی جنسی- پرخاشگرانه نیز هست. آرزوهای واپسزده رانههای مرگ و زندگی شعلهور میشود. در انتهای فیلم زمانی که بهرام متوجه میشود زنش راضی به خودفروشی شده، با آمدن به پمپ بنزین و دیدن خودرو عروس و داماد در آنجا این معنا را برای او تقویت میکند که زنش امشب دست به کار غیراخلاقی میزند اما عروس و داماد فارغ از دغدغههای او در کنار هم هستند. یا وقتی فیلم را مرور میکنیم، میبینیم از آغاز تا پایان فیلم، آتش در زمینه فیلم در پشت پمپ بنزین که بهرام پیوسته به نوعی در ارتباط با آنجاست دیده میشود. موسی (برادر بهرام و رفیق سعید) یکبار برای گرفتن پول، به بنزین و تهدید به آتشافروزی متوسل میشود اما در آن وضعیت کاملا آگاه است و میداند که مانوری برای تهدید است، حتی بهرام دچار ترس شده و میکوشد مانع او شود اما اتفاقی که برای بهرام میافتد کاملا متفاوت است. او با برنامه برای انفجار به سوی پمپ بنزین نمیرود بلکه ویژگیهای شخصیتی و بستر رابطهها و رویدادها او را به این مرحله میرساند.
ب- شخصیتها و روابط
دکتر مجتهدی شخصیتهای فیلم و روابط، نیلوفر، بهرام و موسی را مورد تحلیل روانکاوانه قرار میدهد: «خود پنداره نیلوفر چندپاره است. سکانس آینه شکسته در آسانسور که در حال تعمیر است و نیلوفر خود را در آن میبیند پژواک آن است.»
روابط نیلوفر اینگونه خلاصه میشود. نیلوفر- پدر: در این فیلم شاهدیم که مانند سایر فیلمهای ایرانی رابطه دختر- پدر مورد توجه ویژه و خاصی قرار دارد و نیلوفر با ادغام نقشهای سهگانه مادر- همسر- دختر محور خانواده است. او درمان پدر را مادرانه دنبال میکند و در بحران زندگی به تنهایی بار سنگین مادرانه- همسرانه را بر دوش میگیرد. حتی وی در خانواده دارای نقش مردانه است چراکه حیات و ممات پدر و برادر نیز بر دوش وی است و این نقش آنقدر پررنگ است که سهمی برای بهرهمندی بهرام از عشق نیلوفر نمیگذارد.
نیلوفر- برادر: به دلیل رابطه عاطفی که بین این دو نفر است، نیلوفر امکان انتقال سرمایهگذاری عاطفی را بر موضوع عشقهای دیگر نمییابد و شاهد آنیم که محور همه زندگی نیلوفر، سعید است و اگر او به این نتیجه برسد که سعید نجات خواهد یافت برای کمک به وی کلیه یا تن خود را میفروشد و بهرام هیچ جایگاهی در روان وی ندارد که در جریان گذاشته شود و معنای شریک زندگی در این رابطه حضور نمییابد چراکه سرمایهگذاریهای روانی او در خانواده تثبیت شده است. وقتی از زندان ساک سبز (سبز نماد زندگانی و طراوت) سعید به بهرام و نیلوفر داده میشود داخل آن ساک، کفشی است که نیلوفر آن را در آغوش میگیرد و در حضور آن ساک و کفش تمام تلاش بهرام برای ارتباط با او رنگ میبازد.
این روانکاو در مورد شخصیت بهرام اعتقاد دارد که در فیلم پدر و مادر بهرام غایبند و برادر بزرگ (موسی) شخصیت متفاوتی از بهرام دارد که احساس مسوولیتش نسبت به این قضیه بسیار عمیق است. در رابطه عاطفی، بهرام برای زنش از جایگاه سوم بعد از پدر و برادر قرار دارد تا آنجا که نیلوفر وی را در هیچیک از تصمیمگیریهای کلانش (کلیهفروشی و خودفروشی) به حساب نمیآورد و نکات فوق به ما میگوید که بهرام در سراسر زندگانی گسستهای عاطفی عمیقی را تجربه کرده است و از لذت یک دلبستگی عاطفی ایمن پیوسته محروم بوده و از این رو شخصیتی وابسته و هیجانی را شاهدیم که در بحرانی شدید تنها به ارضای موضوع عشق خود میاندیشد و با «هماحساسی» و نه «همدلی» گام به گام با همسانسازی با زنش، شریک تجربههای روانی او میشود. مجتهدی شخصیت موسی را به این صورت تحلیل میکند: «وی در فیلم موسیو (آقا) خوانده میشود و بازتابی از شخصیت روانگسیخته است که از روابط اجتماعی به دور است و از ابراز هیجان بازداری میکند. چنین شخصیتی از روابط نزدیک لذتی نمیبرد و به آن تمایل نشان نمیدهد حتی به عضو یک خانواده بودن. موسی فعالیتهای انفرادی را انتخاب میکند و در ارتباطهای انسانی سرد و فاصلهگذار است و در انزوا با اسبهایش زندگی میکند. وی برای نجات جان یک انسان، در ورزشهای زیرزمینی شکست و آسیب جسمی را پذیرا میشود و یگانه علاقه زندگی خانوادگیاش، دخترش را برای آیندهای متفاوت از خودش به دیگری میسپارد.»
ج-ارزش جان و روانشناسی اخلاق
دکتر مجتهدی در نهایت گفت: «از نکات ممتاز فیلم، پرداختن به ارزش جان و زندگی است. حرمت جان جهان در ایران باستان تا به آن پایه است که حتی صدمه زدن به گیاهان جرم محسوب میشود و مستوجب تنبیه بوده است. در قرآن کریم نیز در آیه ۳۲ سوره مائده، ارزش جان انسان والاست که نجات یا کشتن یک نفر معادل نجات یا کشتن همگان قلمداد شده است. کسی که به مرحلهای از رشدیافتگی روانی اخلاقی رسیده است خود را در قبال نقض اصول اخلاقیاش در جامعه مسوول میبیند چراکه نقش خود را در جامعهای بحرانزده انکار نمیکند.»
نقد و بررسی فیلم از منظر روانشناسی
هرایر دانلیان، روانشناس معتقد است از آنجا که این فیلم با روان انسانها ارتباط برقرار میکند در نتیجه نقد فیلم باید براساس بررسی تحلیل رفتار شخصیتهایی باشد که در موقعیتها شکل گرفته است. وی در رابطه با رفتارهای انتهایی دو قهرمان زن و مرد فیلم براساس شخصیتسازی سه موقعیت را تبیین میکند: «انسان اصولا در برخورد با مشکلات درونی و بیرونی در سه وضعیت قرار دارد؛ یا قبل از موقعیت یا در حین یا پس از آن. در روانشناسی تحلیلی اعتقاد بر این است که عکسالعملها و رفتارهایی که انسان حین مشکلات یعنی در خود موقعیت از خود نشان میدهند، واقعیترین رفتارها و عکسالعملهاست که به شخصیت واقعی فرد نزدیکتر است. سوال این است که آیا پاسخ فرد برای حل مشکل در موقعیت حساس مناسب است یا خیر؟ و اگر نیست آیا فرد قادر است آن را تغییر دهد یا خیر؟ روانشناسی تحلیلی بر این باور است که اگر رفتار فرد به حل مشکل او کمک نمیکند و او نیز قادر نیست پاسخ را تغییر دهد و رفتار بهتری را انتخاب کند نشاندهنده آن است که منشاء این رفتار در دوران کودکی وی است.»
دانلیان در تحلیل روانشناسی خود به بررسی قهرمان زن و مرد فیلم پرداخت: «نیلوفر هم در قبل و هم حین موقعیت تنشآور قرار دارد. قبل از اعدام برادر و حین فراهم کردن پول برای دیه وی محتملترین پاسخ به ناکامی پرخاشگری است. تمامی رفتارهای نیلوفر در موقعیتهایی که به ناکامی میرسد پرخاشگرانه است در حالیکه این رفتارها به حل موضوع و رسیدن به هدف کمک نمیکند اما وی آنها را ادامه میدهد، در سکانس اهدای کلیه، در ارتباط با شوهرش و سایر موقعیتها که این باعث پیچیدهتر شدن موقعیت نیز میشود که نشاندهنده نابالغی وی است. تفاوت انسانها در چنین موقعیتهایی است که برخی بر خود مسلط میشوند و از بین پاسخها متناسبترین را برای حل مساله انتخاب میکنند ولی فردی دیگر این توانایی را ندارد.» وی همچنین در زمینه اینکه آیا انتخاب نهایی نیلوفر متناسب با شخصیتش است، متذکر میشود: «هنگامی که انسان ناکامیهای متعددی را تجربه میکند وارد فاز درمانگری میشود و در این هنگام سمت و سوی پرخاشگری از بیرون به درون خود فرد معطوف میشود. یعنی همان تکانه نابودی خویش که به گفته فروید و لاکان میتواند باعث خودکشی یا افسردگی شود. خودفروشی برای نیلوفر که آن را رفتاری ناپسند میداند، نشاندهنده همین تغییر جهت پرخاشگری از بیرون به درون میشود.» این روانشناس در زمینه شخصیت بهرام معتقد است که وی دارای شخصیتی منفعل است و مصداقهای آن را در موقعیتهای مختلف فیلم خصوصا در مواجهه با خشم نیلوفر میبینیم. رفتار انتهایی بهرام نیز به نوعی یک رفتار منفعلانه است یعنی از بین تمام پاسخهایی که میتوانست در این موقعیت داشته باشد مثل به دنبال نیلوفر رفتن، به پمپ بنزین رفته و آن را به عنوان نمادی از خشم خودش تهدید به آتش زدن میکند. «هرایر دانلیان» در زمینه زوجهای مکمل، بهرام و نیلوفر را زوجی مکمل میداند چراکه زوجهای مکمل نیازهایشان در رابطه توسط طرف مقابل برطرف میشود که اگر چنین باشد باعث انگیزه ادامه رابطه میشود. از نظر وی این دو شخصیت رابطهشان براساس اصول روانشناسی معنادار است و به همین دلیل تداعیهای قوی برای بیننده ایجاد کرده است.
فرزانه متین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست