چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سکانس های طلایی کیانیان


سکانس های طلایی کیانیان

نگاهی به درخشش رضا کیانیان در سریال مختارنامه

اگرچه در بررسی کارنامه هنری رضا کیانیان با این حقیقت روبرو می شویم که این بازیگر در رهیافت گیشه باور کنونی، تابشی ستاره وار از منظر کارکرد سودآوری مالی نداشته است اما عنایت به تجربه های ارزنده وی در سینما و تلویزیون این مساله را نمایانگر ساخته که نقش های اجرایی توسط این هنرمند جدا از کوچکی و بزرگی دارای نقاط ثقل فنی بارزی است که شمایل و پرتره هنری کیانیان را در مکانیسمی از توانایی های حسی و تکنیکی در قالب هایی منسجم از فن بیان و گویش،بازی درست و به دور از غلو، بهره گیری موثر از اندام جهت بازتابش حالات درونی کاراکتر و در نهایت استقرار روح درونی نقش بر بستری از انسجام یافتگی بازی زیرپوستی و رخ نمایی ری اکشن های برون گرا برای شناساندن درست نقش برای مخاطب جلوه گر ساخته است.

در حقیقت اجرای منتظم و طبیعی این نقش آفرین برجسته سینما و تلویزیون نه تنها وی را در حصار یک گونه هنری قرار نداده و مرزهای شگرف هنر فنی اش را در محدوده ای از تابش ها و متدهای مستمر در یک ژانر محصور نکرده است، بلکه فرآیند پالایش حسی- درونی در الگوی راهبردی بازی زیرپوستی و همچنین غربال تکنیکی مورد نیاز برای پرورش روح اجتماعی شخصیت، چنان در بازیابی پیکره نقش آفرینی هایش دارای جزئیات و ریزه کاری های متعدد است که مخاطب حرفه ای را در حیرت و تعجب ناشی از دقت و توجه بالای کیانیان در خلق و آفرینش هنری نقش قرار می دهد.

کیانیان از "جمشید جعلی" تا "عبدالله بن زبیر" طیف گوناگونی از نقش ها را آفریده است که در هیچیک از وجوه حسی یا روندهای تکنیکی خلق و بازنمایی روح و بطن کاراکتر، حتی شاخه ای تکراری از بینش، منش و روش زندگی در این زنجیره کلیدی از نقش های منحصر به فرد دیده نمی شود.

به واقع این هنرپیشه با هر تیپ- کاراکتری منطبق بر ابزارهای حسی لازم برای پروریدن و آفریدن روبرو می شود و شیوه اجرایی اش را در کانالی همگرا با روح ژانراثرقرار می دهد و چنین است که توانایی درونی در خلق لحظه ها و برش های طلایی و مهم کاراکترهای گوناگون، کیانیان را به یک استاد بازیگری مسلم بدل ساخته است. در زاویه ای دیگر کیانیان به عنوان بازیگری با پیشینه اجرا در فضای جان بخش و روح نواز تئاتر، خود را از محدوده نقش و کلیشه های رایج در اجرای آن فراتر برده و ذهن آفریننده اش به خوبی کاراکتر را در بینش مخاطب رسانه و از طریق توجه به هرم موضوعه ای چون گفتار، رفتار و پندار، جایگاهی پایدار می بخشد. از این منظر آنچه "جمشید جعلی" را به یک ماندگاری نسلی و تداوم اجتماعی در رهیافت بینشی جامعه رساند مدل و سبک اجرایی کیانیان در بازتاب درست تردید، پریشانی،بی ارادگی و سو»ظن جمشید در مواجهه با دیگران است و البته وجه موثر دیگری که این کاراکتر را در آن برهه زمانی به یک پایداری عینی در تفکر جامعه نزدیک کرد ساختارشناسی تاثیرات مدل موی جمشیدی دربینش اجتماعی مردم بود.

نکته دیگر اینکه کیانیان نوعی جداسازی ساختارمند میان چارچوب های اجرایی هر نقش ایجاد می کند که تجربه هایش را در قاب هایی متغیر از لحاظ درونی و بیرونی قرار داده است و به ویژه این فاصله گذاری درست حسی در نقشی کلیدی چون سلحشور در فیلم "آژانس شیشه ای" نمایان تر است.

کیانیان در این هنرنمایی برجسته از خونسردی و آرامش به عنوان دو ابزار موثر جهت بازتاب میزان مهارت مامور امنیت و پیشینه کاری اش بهره گرفته و جدل کلامی با حاج کاظم یا طنز کنایی خاصی که در مواقع لزوم از جمله در سکانس ورود به آژانس و از طریق خطاب قراردادن حاج کاظم با عنوان حاج آقا مربی به عنوان شاخصه ای از پشتوانه عملیاتی اش نمایانگر می سازد نشانه ای درست در تحلیل توانایی های فنی این هنرمند به شمار می آید.

از وجهی دیگر آنچه کارنامه این بازیگر را دارای نقاط ثقل زیادی کرده، تسلط کیانیان بر مرزهای مفهومی بازیگری و اجرای بدون اغراق و روان نقش های سینمایی و تلویزیونی منطبق بر همان حس و حالی است که از کاراکتر انتظار می رود و به واقع نزدیک سازی خود هنری نقش با خود واقعی بازیگر، نمایه ای در شناخت طبقه اجتماعی کاراکتر است که کیانیان در تجربه ای چون "خانه ای روی آب" از آن بهره گرفت. کیانیان در این اثر برجسته به خوبی درماندگی و گمگشتگی هویت در شمایل ویران و پر تشویش دکتر سپیدبخت را در سکانس های دیالوگ محور فیلم بازتاب می دهد و به ویژه در صحنه رویارویی دکتر با فرزندش در فرودگاه از طریق جمله کلیدی و مهمی چون " چه دنیای بدی که من آخرین امید یک نفر باشم" ، شرایط نا به سامان و بغرنج این کاراکتر ویژه را منعکس می کند. و امروز در گذر از آثار شاخصی چون "شلیک نهایی"، "سرنخ"، "آپارتمان"، "کیمیا"، "روبان قرمز"، "یک بوس کوچولو"، "صد سال به این سال ها"، "کیف انگلیسی"، "روزگار قریب"، "دوران سرکشی"، "بچه های خیابان"، "فرش باد"، "گاهی به آسمان نگاه کن"، "یک تکه نان"، "یک مشت پر عقاب"،" خاک آشنا"، "ماهی ها عاشق می شوند" و "همیشه پای یک زن در میان است" با وجهی دیگر از توانایی های کیانیان در "مختارنامه" مواجه می شویم که در پرتو گریم شاخص اسکندری و کارگردانی بارز داود میرباقری نقشی برجسته چون عبدالله بن زبیر را به جدول کارکترهای ماندگار آثار تاریخی اضافه کرد.

کیانیان، این شخصیت منفی ضد بنی هاشم را چنان در تفکر تحلیلی خود حل ساخته و به فرآیند تابش حسی حالاتش نزدیک شده است که مخاطب ، ویژگی های فکری و رفتاری این فرد را از طریق تمرکز بر جزئیات تغییر حسی کلام و فراز و فرودهای آوایی بیان درک کرده و از طریق همراهی با ساختار بدیع مختارنامه به یک تحول بینشی منطبق بر حقایق تاریخی و برتافته از ارزیابی علمی وقایع صدر اسلام می رسد.

اکنون در پرتو سه دهه حضور ماندگار و قابل تامل در پرده نقره ای و تجسم خیال انگیز در آینه جادو،کشف معنای اصیل بازیگری از طریق رهگیری کارنامه هنری کیانیان امکان پذیر شده و شمایل حقیقی بازیگر آریایی تطابقی درست با قامت بلند بازیگری ایران یافته است.

نویسنده : نیما بهدادی مهر



همچنین مشاهده کنید