جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فرار به سوی پیروزی


فرار به سوی پیروزی

نگاهی به حضور چهره های ورزشی در قاب تلویزیون به بهانه پخش سریال «پژمان»

یکی از امیال اساسی انسان‌ها که منشا بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب‌ها و رفتارهای آنها قرار می‌گیرد، میل به جاودانگی است. این میل در افراد مختلف با توجه به امیال، استعداد و شرایط محیطی و اجتماعی به گونه‌ای متفاوت بروز می‌کند و همچنین شدت آن در انسان‌های مختلف متفاوت است.

در برخی افراد در حد زاد و ولد باقی می‌ماند و همین که فرزندی از آنها به جا بماند و نسل آنها را ادامه دهد، کافی است. در قرون پیشین، فرزند ادامه‌دهنده شغل و پیشه پدر هم بود که از همین میل نشات می‌گرفته است؛ اما در برخی دیگر جاودانگی ارثیه‌ای است که از خود به جا می‌گذارند و عده‌ای نیز ساخت بناهای یادبود و بناهای وقفی را موجب زنده نگه ‌داشته شدن نام خود می‌دانند.

میل به جاودانگی در هنرمندان، ورزشکاران، دانشمندان و مبتکران به حد اعلای خود می‌رسد. یک هنرمند به‌دنبال اثر هنری و در مقطع بالاتر سبک هنری است که از خود به یادگار بگذارد و عده‌ای را مشعوف ذوق و خلاقیت خود کند، به گونه‌ای که پیروان سبک او را ادامه دهند یا در تاریخ هنر، نامی از خود به یادگار بگذارد. به همین منوال است، زندگی یک ورزشکار که تصمیم می‌گیرد برهه‌ای از تاریخ ورزشی را به نام خود کند. ناگفته نماند این دو قشر اگر به هر دلیلی نتوانند به نتیجه مطلوبی دست یابند، بشدت آسیب‌پذیر خواهند بود، چراکه در ازای هزینه‌های گزاف زمانی و توانی که متحمل شده‌اند، از کمترین میزان رفاه و آسایش در زندگی روزمره برخوردار بوده‌اند. به همین دلیل، زندگی آنها گاه به تراژدی‌هایی تبدیل می‌شود که دستمایه ساخت بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی در سراسر دنیا شده است. از میان این دو حوزه، هنرمندان بیشتر موضوع فیلم قرار می‌گیرند، چراکه کار کردن با آنها که زمینه هنری دارند، بالطبع برای کارگردان‌ها و دیگر عوامل، آسان‌تر است و نتایج بهتری در بر خواهد داشت؛ در حالی که حضور چهره‌های فوتبالی در سریال‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی ایران معمولا با شکست مواجه شده است.

***

در سه دهه گذشته، چهره‌های فوتبالی مثل علی پروین، حمید استیلی، احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، علی انصاریان و فرزاد مجیدی در فیلم‌های مختلفی جلوی دوربین رفتند، اما هیچ‌کدام از آنها، مقابل دوربین حداقل خلاقیت لازم را برای جلب نظر مخاطبان بروز ندادند. شکست استفاده از چهره‌های ورزشی جلوی دوربین باعث شد در دهه اخیر هیچ تهیه‌کننده و کارگردانی به تکرار چنین تجربه‌ای تن ندهد.

اوایل دهه ۷۰، سریال «به سوی افتخار» اولین سریال پس از انقلاب بود که با موضوع فوتبال از تلویزیون پخش شد. این سریال ماجرای یک تیم محلی فوتبال بود و چند فوتبالیست قدیمی هم در آن به ایفای نقش پرداختند. مرحوم مجید سبزی و غلام فتح‌آبادی، دو بازیکن سابق پرسپولیس بودند که سال‌های ۷۴ و ۷۵ جلوی دوربین سیروس مقدم رفتند تا حضور فوتبالی‌ها در عرصه هنر پس از انقلاب دوباره به جریان بیفتد.

مجموعه طنز «زیر آسمان شهر» یکی دیگر از سریال‌هایی بود که چند بازیکن فوتبال به‌عنوان بازیگر مهمان در آن حضور داشتند و در نقش‌هایی کوتاه جلوی دوربین رفتند؛ نقش‌هایی که البته نقش نوشته شده نبود و براساس شخصیت خود آنها طراحی شده بود.

علی انصاریان، فرزاد مجیدی، علیرضا نیکبخت و محمد برزگر چهار بازیکنی بودند که اوایل دهه ۸۰ در این مجموعه طنز به کارگردانی مهران غفوریان، بازیگری را هم امتحان کردند. این مجموعه طنز هر شب روی آنتن می‌رفت و حضور این سه بازیکن، اولین حضور فوتبالیست‌ها در سریال‌های طنز بود.

همچنین ماه رمضان ۸۹ شبکه یک، سریالی فوتبالی را روی آنتن فرستاد؛ «در مسیر زایند‌ه‌رود» که حسن فتحی آن را کارگردانی کرد. با توجه به قصه سریال که درباره یک بازیکن فوتبال بود، چند بازیکن هم در نقش خودشان جلوی دوربین رفتند. کریم باقری، آرش برهانی، وحید شمسایی، اسماعیل فرهادی، محمد صلصالی، فرشید طالبی، احمد جمشیدیان و مهدی جعفرپور، فوتبالیست‌هایی بودند که در این سریال دقایقی بازی کردند. در این میان، نقش باقری و برهانی برجسته‌تر بود.

نکته اینجاست که در هیچ‌ کدام از مجموعه‌های ذکر‌شده، فوتبالیست‌ها نقش اصلی ایفا نمی‌کردند و بیشتر به‌عنوان نقش فرعی یا بازیگر مهمان در این مجموعه‌ها حضور داشتند.

***

اکنون اما مجموعه تلویزیونی «پژمان» به طراحی و نویسندگی پیمان قاسمخانی و کارگردانی سروش صحت، نه‌تنها سوژه‌ای کاملا فوتبالی دارد، بلکه تعداد زیادی از نقش‌های اصلی آن را فوتبالیست‌های شناخته شده قدیمی و فعلی فوتبال ایران بازی می‌کنند. مجموعه تلویزیونی پژمان که از ششم مهر ۹۲ روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه از شبکه سه سیما روی آنتن می‌رود، داستان قهرمانی از یاد رفته است که در جستجوی جاودانگی و محبوبیت گذشته، سرگردان و پریشان است.

داستان سریال درباره پژمان جمشیدی، ستاره سابق فوتبال است که چهارمین فصل متوالی موفق نشده برای خودش یک تیم پیدا کند. به همین علت بتدریج وارد دورانی می‌شود که کمتر کسی او را در خیابان می‌شناسد. او نمی‌تواند از امتیازات شهرت خودش استفاده کند، اما هنوز در حال و هوای دوران شهرت زندگی می‌کند و نمی‌خواهد قبول کند این دوران به پایان رسیده است تا این‌‌که پس از سال‌ها تصمیم می‌گیرد برای ادامه زندگی نزد خانواده‌اش بر‌گردد. حالا پژمان در سی‌وپنج سالگی خودش را برای یک زندگی جدید آماده می‌کند.

گرچه کارهای مختلفی با موضوع فوتبال از آنتن سیما پخش شده و در مسیر زاینده‌رود (حسن فتحی) سرآمد کارهای تلویزیونی با موضوع فوتبال در دهه اخیر است، اما پژمان را می‌توان فوتبالی‌ترین سریال تاریخ صدا و سیما در نظر گرفت.

سام درخشانی در این سریال نقش مدیر برنامه‌های پژمان را ایفا می‌کند و بهاره رهنما، شقایق دهقان، هوشنگ حریرچیان، بیژن بنفشه‌خواه، ویدا جوان، غلامحسین لطفی، اردشیر کاظمی و رضا کریمی دیگر بازیگران اصلی سریال هستند. امیرحسین رستمی، اشکان خطیبی و فرهاد آئیش نیز ازجمله بازیگران مهمان سریال هستند و چهره‌هایی فوتبالی چون حمید درخشان، بهروز رهبری‌فر، علی موسوی، محمد محمدی، آرش برهانی و حسین ماهینی هم در نقش خود جلوی دوربین رفته‌اند.

پژمان، محصول گروه فیلم و سریال شبکه سه است و به تهیه‌کنندگی محسن چگینی در ۲۵ قسمت تولید شده است. البته ابتدا قرار بود این مجموعه در ۱۴ قسمت برای نوروز ۹۲ ساخته شود، اما در ادامه شبکه تصمیم گرفت با توجه به جذابیت موضوع، تعداد قسمت‌ها را به بیش از ۲۰ قسمت افزایش بدهد و زمان دیگری را برای پخش آن در نظر بگیرد.

***

شاید بزرگ‌ترین ویژگی سریال پژمان، استفاده از شخصیت حقیقی فوتبالیست برای ایفای نقش خودش است، به‌گونه‌ای که نه‌تنها نابازیگری او به چشم نمی‌آید، بلکه داشتن پیش‌زمینه لازم سبب شده بخوبی از عهده نقش برآید و حتی در بسیاری موارد، سام درخشانی که بیشترین بازی را با او دارد، در مقایسه با او ضعیف‌تر به نظر برسد. بازی خوب بهاره رهنما در نقش خواهر بزرگ پژمان نیز که براساس شخصیت واقعی این بازیگر نوشته شده، به بازی پژمان کمک شایانی کرده است.

ویژگی دوم سریال، پخش آن از شبکه سه به‌عنوان شبکه جوان است که با رویکرد ورزشی این شبکه و ذائقه بینندگان آن، تجانس و تناسب دارد. در تائید این موضوع، می‌توان سریال در مسیر زاینده‌رود را مثال زد که به دلیل پخش از شبکه یک و نداشتن همخوانی با رویکرد شبکه نتوانست مخاطب خود را بیابد و مهجور ماند.

مطلب دیگری که بیان آن خالی از لطف نیست، استفاده از لحن کمدی برای روایت این مجموعه است. تراژدی زندگی کاری و حرفه‌ای پژمان در این سریال دگرگون شده و داستان شکل کمیک به‌خود گرفته است. کمدی نگاه متفاوتی به دنیا دارد و شاید بتوان گفت با مسخره‌ کردن و تکرار پیاپی مشکلات سعی می‌کند علاوه بر به چالش کشیدن مشکلات، شرایطی را که منجر به ایجاد این مصائب شده، نقد کند.

***

کمدی مخاطب را متاثر نمی‌کند، بلکه او را می‌خنداند و به ‌جای این که او را در خود غرق کند، او را بر مسند قدرت می‌نشاند تا علت‌ها را ببیند و به راه‌حل‌ها بیندیشد.

متاسفانه موقعیت‌های کمیک این مجموعه، موقعیت‌های پیش پا افتاده و سطحی است و کمتر می‌تواند مخاطب را جذب کند، چراکه بازگوکننده قشر متوسط جامعه است، اما طنزی تشریفاتی دارد که از دل موقعیت برنمی‌آید و موقعیت‌ها را سطحی و کلیشه‌ای برگزار می‌کند، در حالی که کاراکتر اصلی و وضعی که در آن قرار دارد، پتانسیل بالایی برای موقعیت‌های متفاوت دارد.

البته سروش صحت در سریال «ساختمان پزشکان»، خود را به‌عنوان یک کارگردان کاربلد معرفی کرده است، اما در این مجموعه بیشترین ایراد به متن وارد است که شاید به رفتارهای بیرونی و مسائل سطحی کاراکتری که با او آشنایی دیرینه دارد، اکتفا کرده است؛ در حالی که با تفحص بیشتر در مشکلات و دغدغه‌های همنوعان و همرده‌های پژمان جمشیدی می‌توانست دستمایه‌های بیشتری برای نگاشتن این فیلمنامه به دست بیاورد.

مریم رها