یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

نوبل و تین برگن ها


نوبل و تین برگن ها

در سال ۱۹۶۹ یان تین برگن ۶۶ ساله برنده اولین نوبل اقتصاد شد که توسط بانک سوئد اهدا می شود

در سال ۱۹۶۹ یان تین برگن ۶۶ ساله برنده اولین نوبل اقتصاد شد که توسط بانک سوئد اهدا می‌شود. برنده دیگر آن سال راگنار فریش بود. چهار سال بعد برادر کوچک تر یان، نیکلاس نیز برنده نوبل پزشکی شد. وی نیز همراه کارل وان فریش و کنارد لرنز برنده جایزه شد.

چه خوش شانسی‌ای! شاید هم خوش شانسی نیست. واقعا چه چیزی باعث شد تا دو برادر دو جایزه به این پر اهمیتی را کسب کنند؟ عوامل موروثی بود یا آموزش یا تربیت خانوادگی؟ طبیعت آنان چنین کرد یا تربیت آنان؟ کدام یک از این دو، اثر قوی‌تری بر رفتار آدمی دارد؟ نگاهی کوتاه به زندگی این دو می‌تواند پاسخی را برای این پرسش‌ها به‌دست دهد. البته ما بنا به تخصصمان بیشتر بر کار یان متمرکز می‌شویم و انتقاداتی را هم که بر آن رفته برمی‌شمریم.

● یان: عاشق ریاضیات

یان در ۱۲ آوریل ۱۹۰۳ به دنیا آمد. وی اولین فرزند خانواده بود و ۳ برادر و یک خواهر داشت. نیکلاس سومین فرزند خانواده بود و در ۱۵ آوریل ۱۹۰۷ به دنیا آمد. فرزندان تین برگن در فضایی گرم، باز و روشنفکرانه بزرگ شدند. مادرشان پیش از ازدواج فردی مستقل بود و معلم ابتدایی. پدرشان زبان‌های سده میانی را در دانشگاه لیدن خوانده بود و با شخصیتی پر جذبه خانواده را اداره می‌کرد. وی علاوه بر اینکه در دبیرستان تدریس می‌کرد متخصص ادبیات هلندی سده میانی بود. خانواده تین برگن در شهر‌هاگ، شهری در نزدیکی ساحل هلند زندگی می‌کردند. والدین خانواده همواره ارتباط نزدیکی با معلمان بچه‌ها داشتند.

یان بچه ساکتی بود که علاقه‌ای وافر به ریاضیات و علوم طبیعه داشت. در دبیرستان، وی عضو گروهی شد که پس از مدرسه همدیگر را در آزمایشگاه فیزیک ملاقات می‌کردند و به انجام آزمایش می‌پرداختند. یان با اشتیاق در جلسات سخنرانی فیزیک که توسط انجمنی آموزشی برگزار می‌شد شرکت می‌کرد. اما وی تنها در یک فضای علمی و روشنفکری رشد نکرد. وی جنگ جهانی اول را به‌واسطه کمک مادرشان به زخمی‌ها با تمام وجود احساس کرد. تعدادی از بچه‌هایی که به‌واسطه حمله به بلژیک بی‌خانمان شده بودند در خانه آنان پناهگاهی می‌یافتند. جنگ تاثیر زیادی بر یان گذاشت و وی همواره مخالف میلیتاریسم بود و به همین جهت چند صباحی بعد وی حاضر نشد به خدمت وظیفه در ارتش هلند تن در دهد.

یان در سال ۱۹۲۱ با رتبه ممتاز از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد. وی درسش را در ریاضیات و علوم طبیعه در دانشگاه لیدن ادامه داد. وی در درس‌های سال‌های آتی نیز در همان سال اول شرکت می‌کرد و در دبیرستان به تدریس ریاضیات می‌پرداخت و درآمد آن را به صلیب سرخ هلند می‌داد تا برای کودکان روسی که کمبود غذا داشتند استفاده شود. کمی بعدتر یان دستیار پروفسور پل ارنفست، استاد فیزیک نظری در دانشگاه شد. با آشنایی بیشتر با این استاد و رفت‌وآمد به خانه‌شان یان معلم سرخانه پسر استادش شد. وی همچنین در جلساتی که ارنفست با انیشتین، بوهر، ‌هایزنبرگ و پاولی داشت شرکت می‌کرد. به‌رغم این ملاقات‌ها با فیزیکدانان بزرگ، وی در سال دوم به اقتصاد علاقه‌مند شد. وی خود درباره این تغییر جهت می‌گوید که به خاطر منفعت شخصی به فیزیک گرایش پیدا کرده بود، به جای آن که به دغدغه اصلی جامعه‌اش بپردازد. در آن زمان یان و همسر آینده‌اش که در دبیرستان با هم آشنا شده بودند، تصمیم گرفتند که زندگی شان را صرف اهداف حزب کارگر سوسیال دموکرات کنند. ارنفست با تشویق یان به تحصیل فیزیک در دانشگاه گوتینگن در تابستان ۱۹۲۳؛ آخرین تلاش‌هایش را برای برگرداندن یان به فیزیک انجام داد. تلاشی که بی‌نتیجه بود. یان پس از چند هفته تحصیل در گوتینگن و در پی تلاش ناموفق برای ارتباط با انجمن دانشجویی محلی سوسیال- کمونیست، دچار افسردگی شد. ارنفست کاملا مخالف علایق یان به اقتصاد نبود، در واقع وی علاقه به روشی داشت که می‌توانست در هر دو رشته به کار گرفته شود. عنوان تز یان نیز تحت عنوان «مشکلات کمینه در فیزیک و اقتصاد» نشان‌دهنده این مسیر موازی در نوع نگاه یان بود. اما در نهایت دغدغه یان پیرامون عوامل فقر باعث تغییر مسیر وی از فیزیک به اقتصاد شد.

● نیکلاس: ماجراجو

نیکلاس ماجراجوی خانواده بود. او عاشق ورزش‌هایی چون دوومیدانی و ‌هاکی بود. فعالیت‌هایی چون زندگی در چادر برایش جذاب بود. او عاشق عکس گرفتن از طبیعت بود. او از رفتن به مدرسه منزجر بود و اغلب سرکلاس‌هایش حاضر نمی شد. به جز نقاشی و ژیمناستیک که نمره‌های عالی از آنها داشت در بقیه درس‌ها نمرات پایینی می‌گرفت. اما والدینش به او سخت نمی‌گرفتند. اگرچه از او می‌خواستند که درس‌هایش را بگذراند. به هر رو با تحصیل بیشتر نیکلاس درک می‌کرد که تنها بازیگوشی برایش جالب نیست. طی دوران دبیرستان وی به انجمنی ملحق شد که به مطالعه حیات وحش می‌پرداخت. پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان وی نمی دانست که به تحصیلش ادامه دهد یا نه، چرا که وی از آموزش رسمی بیزار بود. تنها چندی بعد بود که وی نیز مانند برادرش یان تصمیم گرفت به تحقیق در معضلات اجتماعی بپردازد.

به پیشنهاد پروفسور ارنفست، استاد یان و دوست خانوادگی تین برگن‌ها، نیکلاس به همراه بیولوژیست معروف تینمن، به کونزبرگ رفت تا مهاجرت پاییزه گوزن‌های شمالی را ببیند. پس از آن وی تصمیم گرفت که در دانشگاه لیدن بیولوژی بخواند. اما تحصیلش تاثیر بسزایی بر زمینه کاریش نگذاشت و وی هنوز مشتاق بود به حیات وحش برود و به عکس برداری بپردازد. وی به این کار چون سرگرمی نگاه می‌کرد اما آرام آرام به آن جنبه علمی داد، به این معنا که به طور مداوم مشاهداتش را چک می‌کرد و مقالات علمی را در این زمینه مطالعه می‌کرد. این کار دیگر شغل وی شده بود، اما این کافی نبود. تزی که او نوشته بود بسیار غیرمعمول بود و با کلی دردسر قبول شد. تز او درباره زنبورهای کارگر کم و بیش نتیجه یک تعطیلات تابستانه خانوادگی بود که وی شانس کشف مقدار متنابهی از این نوع زنبورها را داشت. روز پس از دریافت مدرک دکتری در سن ۲۵ سالگی، سنی که یان هم دکترایش را گرفت، با همکلاسی دوران دبیرستان و عضو انجمن حیات‌وحش ازدواج کرد. اما جالب است که وی نوبلش را در نهایت به خاطر کار روی زنبورها گرفت.

● معرفی اقتصادسنجی

در دهه ۱۹۳۰، یان اولین مدل اقتصادی کلان را پایه ریزی کرد. در این مدل دیگر تحلیل بر مبنای روابط انتزاعی قیمت‌ها و کالاها نبود، بلکه بر روی روابط متغیرهای کلان چون درآمد، مصرف و سرمایه گذاری، تمرکز شده بود. کار وی بر مبنای مشاهدات آماری از مفاهیمی بود که به صورت نظری تعریف شده بودند. بعد از آن، یان دعوت شد تا همین تحلیلی را که برای اقتصاد هلند انجام داده بود برای اقتصاد آمریکا انجام دهد. مجموعه این فعالیت‌ها، منجر به مطالعه پر ارزش وی در سال ۱۹۳۶ شد که در آن وی آمار و ریاضیاتی را برای آزمون کردن تئوری‌های چرخه تجاری برای کل دنیا ارائه می‌کرد. سوال کلیدی این مطالعه آن بود که سرمایه گذاری بیش از حد مصرف کم، کدام یک باعث ایجاد رکود می‌شود؟ یا اینکه عامل دیگری وجود دارد؟ چالشی که محتاج پاسخ بود.

اما مساله آنجا بود که روش وی در آن روزها معمول نبود، روشی خالی از نظریه‌های اقتصادی و تنها متکی بر اندازه‌ها و مقادیر آماری. روش یان، مبدع اقتصاد سنجی شد، تلفیقی از آمار و ریاضیات و اقتصاد. در این مدل، تنها کاری که نظریه‌های اقتصادی می‌کردند، ساختن فرضیه‌های صفر بود که به صورت روابط ریاضی درآمده بودند و با داده‌های آماری آزمون می‌شدند.

یان معتقد بود، تحقیق اقتصادی نیازمند اقتصادسنجی است، اعتقادی که مورد جدل بود و اکنون نیز هست. جایی را که می‌توان با قطار به آن رسید با پای پیاده هم می‌توان رفت. در مورد یک مساله، اقتصادسنجی و اقتصاد تشریحی شاید به نتیجه یکسانی برسند، اما اولی کارآتر است. مخالفان یان می‌گفتند که استفاده از ریاضیات مانند سوار قطار شدن در شب است، ممکن است قطار به هدف تو برسد، اما شب است و تو نمی فهمی و در نهایت به جای دیگری می‌رسی. ترجمه اقتصادی این نقد یعنی آنکه، تو به معنای واقعی یک معادله را در نظر نمی گیری و در نهایت به نتیجه گیری اشتباهی می‌رسی. اما پاسخ یان این بود: من فکر می‌کنم هیچ قطار دیگری به غیر از قطار من نیست!

در سال ۱۹۵۰ یان در مقاله‌ای به هلندی، این پرسش را مطرح می‌کرد: آیا می‌توان قضایای اقتصادی را بدون ریاضیات اثبات کرد؟ برخلاف فیزیک، عوامل اقتصادی را در جهان واقعی نمی‌توان تفکیک و تحلیل کرد. دستمزدها، قیمت‌ها را، قیمت‌ها، مقادیر تولید را، مقادیر تولید، اشتغال را و اشتغال دستمزدها را تعیین می‌کند. بدون ریاضیات و تنها با زبان نمی توان این تسلسل را تحلیل کرد. در پایان همان مقاله وی به آزمونی اشاره کرده بود که از دانشجویانش خواسته بود مساله‌ای را که با ریاضیات به سادگی حل می‌شد با شرح، جواب بدهند و اغلب نتوانسته بودند. او معتقد بود روزی خواهد آمد که آن‌قدر اقتصادسنجی دان در حوزه اقتصاد و سیاست وجود خواهد داشت که دیگر نیازی نخواهد بود اهمیت اقتصادسنجی را برای تحلیل اقتصادی، اثبات کنیم.

● نقد جان مینارد کینز

یان سخت‌ترین انتقادات را از جان مینارد کینز، رهبر انقلاب اقتصاد کلان، دریافت کرد. کینز مخالف روش وابستگی چندگانه برای پی‌بردن به اهمیت نسبی هر متغیر بر یک چرخه تجاری بود. از نظر وی کار یان یک تردستی تمام بود، زیرا وی همه متغیرها به خصوص عوامل سیاسی، اجتماعی و روانی را در مدل قرار نداده بود. فراتر از این، انتظارات و نقش کلیدی آن در سرمایه گذاری چه؟ تین برگن مدعی بود که جمله اخلال نشانگر بقیه عوامل است و انتظارات بر مبنای مقادیر گذشته است و آنها نیز در مدل هستند. انتقاد دیگر کینز به مدل یان آن بود که داده‌های مدل غیر کیفی و غیر همگن هستند و نمی توان از آن روابط اقتصادی را استخراج کرد. نقد دیگر آن دوران از سوی اتریشی‌‌های مدرن و به خصوص از سوی‌هایک، اقتصاددان هم دوره تین برگن بود. با این وجود یان، احترام بسیاری برای‌هایک که مدیر انجمن ادوار تجاری اتریشی بود، قائل بود.

یان در سخنرانی جایزه نوبلش اقرار کرد که شاید کینز حق داشته باشد، زیرا من هیچ وقت موفق نشدم نوسانات سرمایه‌گذاری را پیش بینی کنم. پس از جنگ یان به اقتصاد توسعه علاقه بیشتری پیدا کرد. وی دیگر به جای نوسانات بر ساختار اقتصاد جهان متمرکز شد.

آخرین اظهار نظر کینز بر کار یان تنها چندی پیش از جنگ جهانی دوم جالب توجه است. وی گفت: به‌رغم احترامی که به تین برگن به عنوان یک انسان می‌گذارم، اما هنوز متقاعد نشده ام که کیمیاگری آماری وی بتواند به شاخه‌ای از علم تبدیل شود، اما نیوتن، بویل و لاک هم همگی با کیمیاگری شروع کردند، پس بگذارید ادامه دهد.

نقدهایی که بر یان شد، در همان ابتدای کارش اتفاق افتاد، در حالی که برای نیکلاس عکس این وضعیت اتفاق افتاد. وی نوبلی بدون حرف و حدیث گرفت اما بعد از آن به کار وی انتقاد شد. زمانی که یان موفق به دریافت نوبل شد، هنوز جریان رایج به سختی کارش را می‌پذیرفت، اما امروز برای آزمون کردن تمامی زیرشاخه‌های اقتصاد از اقتصادسنجی استفاده می‌شود، امری که کینز آن را بعید می‌دانست.

● نتیجه

در مقدمه پرسیدیم طبیعت یا تربیت باعث موفقیت این دو شد؟ دو برادری که خصوصیات و طبیعتی متفاوت داشتند و سرنوشتی یکسان. نیکلاس ماجراجو چون برادرش آرام و اهل مطالعه نبود، با این وجود، هر دو بالاترین جایزه را برای تلاش‌هایشان گرفتند، مقصدی که از دو راه متفاوت به‌دست آمد. با این وجود آنها عوامل یکسانی را نیز در زندگی شان داشتند: ژن و تربیت خانوادگی که باعث شد کنجکاویی‌های علمی داشته و مستقل بیندیشند. البته خانواده به یک میزان آنها را برای دستیابی به خواسته‌هاشان تشویق و همراهی می‌کرد و تبعیضی در آن نبود چه برای یان آرام و درسخوان و چه نیکلاس بازیگوش. بالاتر از این، بدون توجه به جنبه تخریبی نقدها باید به جلو رفت کاری که هر دو انجام دادند.

آک لین

مترجم: پویا جبل عاملی