جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جنبش گفت وگو با مردم


جنبش گفت وگو با مردم

سوال مهمی که این روزها نزد فعالان سیاسی مطرح است این است که با توجه به محدودیت های اصلاح طلبان برای ارتباط با توده های مردم, فعالان سیاسی اصلاح طلب در دو ماه آینده چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهند و چه عواملی باید در نظر گرفته شود تا شاهد پیروزی در روز ۲۲ خردادماه باشیم

سوال مهمی که این روزها نزد فعالان سیاسی مطرح است این است که با توجه به محدودیت های اصلاح طلبان برای ارتباط با توده های مردم، فعالان سیاسی اصلاح طلب در دو ماه آینده چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهند و چه عواملی باید در نظر گرفته شود تا شاهد پیروزی در روز ۲۲ خردادماه باشیم.

بی تردید، اگر می خواهیم واحدهای کنشگر (مردم)، رفتار یا کنشی مشارکت جویانه در انتخابات داشته باشند؛

۱) باید مفروض بگیریم چنین کنشی، در واقع حاصل یک فرآیند تعاملی (میان نظام و مردم) است؛

۲) باید به گونه یی به مهندسی و تدبیر «موقعیت» نهایی انتخاباتی بپردازیم که مقتضیات حاکم و ناشی از آن، مقتضیاتی مشارکت طلب و عقلانی باشد؛

۳) باید قادر باشیم در «ادراکات گزینشی» آحاد جامعه نسبت به طرف دیگر تعامل (نظام و بازیگران سیاسی- اجرایی) تغییری مثبت (تصویر و تصوری منطبق با الگوی انتظارات آنان) ایجاد کنیم؛

۴) باید بتوانیم تصویری واقعی و قابل پذیرش از پیامدهای سیاه و سفید یا مثبت و منفی مشارکت یا عدم مشارکت مردم (در سطوح مختلف فردی و جمعی، ملی و فراملی) ارائه کنیم؛

۵) باید به بازخوردهای منفی هرگونه رقابت زمخت و بی قاعده خود در این شرایط خاص واقف باشیم؛

۶) نظام باید نشان دهد افزون بر اینکه خریدار منصف و قدرشناس رای مردم است، مصرف بهداشتی و دائمی آن (رای مردم) را نیز تضمین می کند؛

۷) باید تاثیر مثبت مصرف این کالا (رای) برای صاحبان آن (مردم) به اثبات برسد؛

۸) باید بازار مناسب برای عرضه آزادانه و رقابتی این کالا، و افقی روشن و امیدوارکننده برای عرضه و تقاضای آن ایجاد شود؛

۹) نباید با تبلیغات زمخت و حجیم خود، به شائبه برداشت و بهره وری ابزاری از مردم و رای آنان دامن زنیم، نباید در حریم ذهنی و عینی مردم ورودی پابرهنه داشته باشیم و شرایط روانی آنان را بیش از این در معرض تعرض و تخریب قرار دهیم، نباید با ناهموار کردن مسیر انتخابات، هر رهرویی را از پای نهادن در این راه دلسرد و ناامید کنیم؛ و بالاخره

۱۰) باید بپذیریم در شرایط کنونی جامعه، شاید هیچ اقدامی به اندازه ترسیم تصویری نو و متفاوت و کارآمد در عرصه تدبیر منزل و معرفی بازیگرانی نو، در ادراکات گزینشی و رفتار مشارکتی مردم مفید و موثر واقع نشود.

افزون بر اینها اگر مشارکت حداکثری مردم را می خواهیم، باید بدانیم رفتار انتخاباتی مردم ایران، نظیر مردم سایر جوامع، از یک سو تابعی است از احساس بی قدرتی (احساس ناتوانی و عجز فرد در تاثیرگذاری بر تصمیمات و سیاست ها و بر عرصه سیاسی. توضیح آنکه وقتی فرد در برابر واقعیت های اجتماعی خود را فاقد هرگونه قدرت ارزیابی کند و واقعیت های اجتماعی را فراتر از قدرت خود بداند آنگاه دچار احساس بی قدرتی می شود)؛ احساس مهجوری سیاسی (مهجوری سیاسی به طرد قواعد و اهداف سیاسی به علت غیرعادلانه، و تحمیل بودن قواعد بازی گفته می شود)؛ احساس بی قاعدگی سیاسی (وقتی فرد احساس و چنین استنباط کند که قواعد و قوانین که باید مناسبات سیاسی را تعیین و هدایت کند از میان رفته است. به عبارتی از میان رفتن قاعده و قوانین در مناسبات سیاسی همان بی قاعدگی سیاسی است)؛ احساس بیگانگی سیاسی (بیگانگی سیاسی، ناتوانی در اثرگذاری بر ساخت اجتماعی ـ سیاسی و عجز در دخالت در فرآیندهای تصمیم گیری و سیاستگذاری ها در عرصه سیاسی است)؛ احساس بی معنایی سیاسی (نبود الگوی قابل درک و تشخیص برای شخص و غیرقابل پیش بینی نتایج انتخاب های سیاسی. وقتی فرد احساس کند الگوی قابل درکی برای وی در مناسبات سیاسی تعریف نشده یا نتایج کنش ها، رفتارها و تصمیمات سیاسی غیرقابل سنجش و پیش بینی است آنگاه دچار احساس بی معنایی سیاسی می شود.

این رفتار، از سوی دیگر، ربطی وثیق و تنگاتنگ با اعتماد سیاسی، رضامندی سیاسی، یگانگی سیاسی، احساس علاقه و تاثیر سیاسی و آموزش سیاسی دارد.

به گفته زیمل، اعتماد وقتی وجود خواهد داشت که آدم به کسی یا اصلی باور داشته باشد. به گفته گیدنز نیز، اعتماد بیان کننده این احساس است که میان تصور ما از یک موجود و خود آن موجود پیوند و وحدت معین، و ادراک ما از آن موجود از تداوم معینی برخوردار است. اعتماد دست کم شامل دو عنصر می شود، یکی ایمان به صداقت دیگران و دوم، اعتقاد به کارایی آنان. صداقت به معنای آن است که لایه های پنهانی ذهن با آنچه در ظاهر وجود دارد، هماهنگی دارد و کارآمدی میزان تخصصی و توان به فعلیت رساندن اهداف است. منظور از رضامندی سیاسی، احساس مطلوب و خوشایند از سیاست ها و عملکردها در حوزه سیاسی است. احساس علاقه و تاثیر سیاسی نیز که عمومیت آن در هر جامعه یی زمینه را برای مشارکت گسترده سیاسی و تقویت پیوند دولت - ملت فراهم می آورد، بر نوعی خوش بینی، رویکرد مثبت، تمایل و اعتماد به حکومت و سیاست دلالت دارد. بی تردید اعتماد، رضامندی و علاقه مندی سیاسی می توانند حکم علت و معلول را نسبت به پدیده دیگر به نام «یگانگی سیاسی» (که متضمن یگانگی مردم با دولت و حکومت، توده ها و نخبگان و مردم با مردم است) داشته باشند. در مورد آموزش سیاسی نیز در همین محدوده بسنده کنم که از گذشته های دور تاکنون بسیاری از فیلسوفان سیاسی، مفسران و متخصصان اعلامیه های رفتاری همچون افلاطون، ارسطو و دیگران بر این ایده تاکید ورزیده اند که اگر ما شهروندان را به طور صحیح آموزش دهیم، آنها مطیع و قابل پیش بینی خواهند شد.

در کنار این عوامل، عامل دیگری تحت عنوان «مقتضیات موقعیت» از اهمیت بسزایی در رفتار انتخاباتی مردم برخوردار است. بلومر می گوید؛ «سازمان اجتماعی چارچوبی است که در قالب آن واحدهای کنشگر کنش های خود را محقق می کنند. مولفه های ساختاری همچون «فرهنگ»، «نظام های اجتماعی»، «قشربندی اجتماعی»، یا «نقش های اجتماعی» شرایطی را برای کنش آنها رقم می زنند، اما کنش آنها را تعیین نمی کنند. مردم - یعنی واحدهای کنشگر - بر مبنای فرهنگ، ساختار یا دیگر مولفه های اجتماعی عمل نمی کنند، بلکه بر اساس مقتضیات موقعیت ها عمل می کنند. نقش سازمان اجتماعی تنها شکل دادن به موقعیت هایی است که مردم در آن عمل می کنند، و نیز تامین و تدارک مجموعه های ثابتی از نمادها که مردم در تعبیر و تفسیر موقعیت ها مورد استفاده قرار می دهند.

ویلیام بی من می گوید؛ افراد در موقعیت های ارتباطی، ادراکات گزینش شده یی از یکدیگر دارند و منزلت افرادی که در تعامل با یکدیگر قرار می گیرند، هم با کیفیت و ماهیت این ادراکات گزینش شده و هم با الگوی انتظارات شان رابطه مستقیم دارد که این الگوهای انتظارات با توجه به مجموعه یی از پدیده های منفرد که شخص برمی گزیند یا صرفاً در لحظه یی خاص ادراک می کند، شکل می گیرند. در هر لحظه یی از گفت و گو، بسته به رخدادهایی که در آن لحظه از تعامل در جریان است، برداشت از منزلت ممکن است تغییر کند. پیامد این عقیده آن است که اگر ادراک شخص در جریان تعامل میان فردی در استفاده از عناصر سبکی متفاوت نقش اساسی دارد، پس باید درباره ماهیت و چیستی توجه هم سخن بگوییم.

و اگر می خواهیم رای مردم به گزینه انتخاباتی ما اصلاح طلبان تعلق گیرد،

ـ نخست باید بپذیریم که رضایت از انجام هر کنش ارتباطی متضمن آن است که طرف های درگیر در تعامل در پایان «حساب کار دست شان باشد» و در یک محاسبه ساده این کنش ارتباطی را در جهت منافع خویش (مادی و معنوی) تشخیص دهند. در پرتو پذیرش این رضایت است که اصلاح طلبان می توانند ورودی موفق به ساحت نظری و عملی مردم داشته باشند. به بیان دیگر اصلاح طلبان باید از مقبولیت، مشروعیت و مرجعیت لازم برخوردار باشند تا بتوانند در بستری از جنس «رضایت» بر رفتار و کردار مردم تاثیر گذارند.

ـ دوم، اصلاح طلبان باید واقف باشند که صورت بندی هرگونه اصل ارتباطی مستلزم اندیشیدن درباره «شکل پیام» و «تعبیر پیام» است، و براساس این آگاهی باید برای ایجاد یک ارتباط موثر و کارآمد میان خود و جامعه، شکل پیام خود را به گونه یی طراحی کنند که مردم با انگیزه ها و انگیخته های متفاوت بتوانند با آن رابطه برقرار کنند و تعبیری لبریز از اعتماد از آن داشته باشند. به بیان دیگر به واسطه این پیام و تعبیری که از آن حاصل می شود، مردم باید در ارتباط خود با اصلاح طلبان، احساس امنیت و اطمینان کنند در صداقت ارسال کننده پیام تردید روا ندارند، به قواعد تعامل (بازی دوسویه) اطمینان کنند، منظور واقعی پیام را در موقعیت ارتباطی خود درک کنند و پیام را منطبق با انتظارات و تقاضاهای خود تحلیل کنند.

ـ سوم، اگرچه معتقدم رسانه ها تاثیر مثبت و بسزایی بر «ادراکات گزینشی» و رفتار مشارکتی مردم دارند، اما در شرایطی که جریان اصلاح طلبی فاقد رسانه است، باید از ارتباطات میان فردی بهره وافر ببرند، و با گسترش رسانه شفاهی، یک جنبش گفت و گو با مردم راه بیندازند.

محمدرضا تاجیک

استاد دانشگاه شهید بهشتی



همچنین مشاهده کنید