یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

واقعیات تلخ عراق


واقعیات تلخ عراق

صرف نظر از این كه دستگاه های دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق چه اهدافی را پیگیری می كنند, باید به واقعیات تلخ در حال گذر جامعه عراق كه ممكن است به مصلحت برخی از بازیگران بین المللی نباشد, توجه ویژه كرد

در پاره ای اوقات روزنامه نگاران و خبرنگاران مستقل از بدنه دولتهای جهان با خود می اندیشند كه تا چه میزان باید احساسات و گرایش های فردی ، گروهی و ملی را در تولیدهای تئوری خود سهیم كنند.

اصولا رسانه ای اعتبار بالایی نزد اكثریت افكار عمومی جهان كسب می كند كه در شرایط انفعالی قرار نگیرد و طبق راهبردهای حرفه ای بتواند علمی و كارشناسانه مسائل بین المللی و منطقه ای را تحلیل كند.

اعتقاد بر این كه كار اصلی رسانه ها پاسخگویی و برطرف كردن نیازهای مخاطبان است ، خود استدلال محكمی است تا دولتهای جهان بدانند كار رسانه تنها دفاع از مواضع دولتی نیست كه در این میان امر مهمتر آن است كه با حرفه ای گرایی مخاطبان را جذاب نماید.

صرف نظر از این كه دستگاه های دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای در عراق چه اهدافی را پیگیری می كنند، باید به واقعیات تلخ در حال گذر جامعه عراق كه ممكن است به مصلحت برخی از بازیگران بین المللی نباشد، توجه ویژه كرد. شاید منطقی باشد در مقطع خاصی كه مثلا قرار است انتخاباتی در عراق برگزار شود یا پروسه دولت سازی و... اجرا شود كه با برخی مسائل این كشور به صورت تاكتیكی برخورد شود. اما قابل قبول نیست كه حداقل تحلیلگران در عرصه رسانه های جهان پوششی سیاسی بینانه به مسائل مهم عراق داشته باشند. قریب به ۲ سال و نیم از اشغال عراق می گذرد؛ یك سال است كه قدرت سیاسی و دولتی به عراقی ها سپرده شده است. هدف این بود كه پروژه عراق الگویی برای ایجاد دمكراسی در خاورمیانه باشد. واشنگتن با راهبرد وارد عراق شد، راهبردی كه سبب بهبود اوضاع (در همه ابعاد) نشد بلكه جامعه را در مسیر فروپاشی و وضعیت های قرمز سوق داده است. دیگر مهم نیست كه جورج بوش و رامسفلد و... بپذیرند كه شكست خورده اند یا نه. جامعه جهانی واقف است كه كشور عراق با وجود برگزاری انتخابات و ایجاد دولتی برگرفته از خواست شركت كنندگان عراقی در انتخابات ، پتانسیل برقراری امنیت را از راههای نرم و سخت ندارد و استدلال این جمله بحران فزاینده امنیتی است كه این كشور را روز به روز فلج تر كرده است. لایه هایی از اجتماع با نگاهی به بنیان های دیروز و ساختار استحكام یافته قدیم نمی پذیرند كه در حاشیه باشند و از همه مهمتر تمام تلاشها به منظور مشروعیت بخشیدن به نظام سیاسی فعلی برای اقلیتی از جامعه بی نتیجه مانده است. واقعیت این است كه قسمتی از جامعه تا دیروز خود را در راس می دیدند و امروز ایالات متحده را مسبب حاشیه نشینی از راس قدرت می دانند. به دلیل این كه در ۲سال اخیر بیش از هر وقت دیگر شاخص دمكراسی بر پایه قومیت گرایی و مرزبندی های اجتماعی قرار گرفته افكار عمومی منطقه (خاورمیانه عربی) را اكتیو كرده تا با رقابت های ناسالم بازی را به نفع خواسته های خود تمام كنند.

امروزه هیچ دولتی به صورت آشكار از توده های ناراضی در عراق حمایت نمی كند و هیچكس به صورت رسمی سعی ندارد مخالف موج حركت كند؛ ولی باید حساب افكار عمومی منطقه را از دستگاه های دیپلماسی جهان حداقل در این مقطع جدا كرد؛ زیرا جوامع منطقه (خاورمیانه عربی) نشان داده اند در پاره ای از مواقع در تضاد با سیاست های راهبردی حكومت هایشان حركت می كنند.

وقتی به ایستاره های رادیكالی مبارزان عراقی توجه می كنیم ، در می یابیم كه آنها را نمی شود با امتیاز دهی ، اعمال قدرت نظامی و مماشات به سكوت واداشت و همین ایدئولوژی است كه دولت عراق و ائتلاف را دچار سردرگمی عجیبی كرده است.

نارضایتی عمومی از وضعیت موجود

مردم عراق روزهای تلخی را همچون گذشته (در دوران حاكمیت رژیم بعث) می گذرانند. گزارش هایی كه ماههای اخیر منتشر شده است ، حاكی از سیر صعودی حملات و اقدامات تروریستی در عراق است.

نرخ بالای بیكاری ، تاخیر در بازسازی كشور، اقتصاد نابسامان عمومی و اشتباه های تاریخی ایالات متحده در عراق همه و همه دست به دست هم داده تا مردم ناراضی هر روز بیشتر و بیشتر شوند. این كه كشور در اشغال حدود ۲۰۰هزار نیروی انتظامی خارجی است ، نمی تواند احساس خوبی را در مردم بخصوص راجع به حس استقلال طلبی و آزادی كه در نهاد آحاد جامعه نهفته است ، ایجاد كند. مردم عراق در طول ۲ سال و نیم اشغال وعده و قولهای زیادی را از پل برمر، ایاد علاوی و دولت فعلی دریافت كرده اند كه تقریبا هیچكدام به مرحله عمل نرسیده است. بحران امنیتی عراق با وجود تمام تلاشهای دولتی و رسانه ای در درون ایالات متحده بازتاب گسترده ای دارد، به طوری كه اكثریت مردمی كه به نئومحافظه كاران در انتخابات گذشته رای داده اند؛ از دولت می خواهند برای خروج نیروهای نظامی امریكایی از عراق برنامه مشخصی تهیه شود. این روزها قسمت عظیمی از واقعیات تلخ جامعه عراق منعكس نمی شود و عمده ترین دلیل این امر را می توان وجود رسانه هایی دانست كه براساس منافع دولتهایشان و یا ملاحظات خاص تمامی واقعیات تلخ را به درستی پوشش نمی دهند. فعال ترین افرادی كه این روزها با سازماندهی مدرن منازعات نظامی را رهبری می كنند، افرادی هستند كه از وضعیت موجود به هر شكل ممكن ناراضی اند. این افراد كه می توان آنها را به گروههای مختلف تقسیم بندی كرد، اهداف گوناگونی دنبال می كنند كه در این مقطع زمانی منافعشان با هم همسو شده است. عملیات و منازعات نظامی غیركلاسیك كه به صورت گسترده و سازماندهی شده در شلوغ ترین ساعات روز در شهرهای مختلف عراق اجرا می شود، تحلیلگران و حتی مسوولان دولتی را شگفت زده كرده است ؛ زیرا این گروهها روز به روز منظم تر و دقیق تر اقدامات خود را انجام می دهند. نمی توان افكار عمومی آگاه را متقاعد كرد كه اینها دسته های كوچكی از تروریست ها هستند كه پشتوانه لجستیكی و اجتماعی قوی ندارند و به هر شكل ممكن روزی سركوب یا ساكت می شوند. هر عقل سلیمی می داند ابعاد این عملیات كه روز به روز گسترده تر می شود، نیازمند پشتیبانی نظامی ، اقتصادی ، نیروی انسانی و حمایت های معنوی است. كارشناسان امور عراق معتقدند با تاكتیك ها، شكلی كه مدنظر دولت و تئوریسین های امریكایی است ، نمی توان بحران فزاینده امنیت را كه ریشه در مسائل سیاسی و قومی دارد، كنترل كرد. تاكنون تاكتیك های نظامی كه دولت و نیروهای امریكایی آنها را به اجرا درآورده اند، در سركوب این گروهها تاثیر چندانی نداشته است. براساس اخبار روزانه و گزارش های معتبر در نقاطی از عراق ابتكار عمل از دست نیروهای ائتلاف و دولت نوپای عراق خارج شده و تلاشها برای (به اصطلاح امریكایی ها) پاكسازی نیروهای معارض تاكنون نتیجه بخش نبوده و سركوب ها به صورت مقطعی موفقیت آمیز بوده است.

ستیزه جویان كه از طیفهای متفاوتی تشكیل شده اند، از منظر تاكتیك های مبارزه نظامی با هم هماهنگ نیستند و در اهداف عملیاتی خود تا حدودی متفاوت عمل می كنند. در تقسیم بندی كلی می توان آنها را به ۲دسته ذیل تعریف كرد:

۱-گروههایی كه فقط به نیروهای ائتلاف یا نیروهای پلیس و مراكز دولتی حمله می كنند.

۲-گروههایی كه تحت پوشش سازمان تروریستی القاعده یا همسو با این سازمان عمل می كنند كه معمولا از تاكتیك های كثیفی بهره می جویند. آنها در بعضی از مواقع مردم عادی و بی گناه را هدف قرار می دهند و سعی می كنند فضا را رعب انگیز كنند.

این گروه شیعیان را دشمن خود می دانند و علاقه مند هستند تنشهای قومی و مذهبی را به اوج برسانند. اقدامات این دسته موجب می شود عراق به سوی جنگ داخلی و وضعیت خطرناكی سوق داده شود. حضور نیروهای نظامی ایالات متحده در عراق باعث شده تا فضا برای فعالیت این گروهها مساعد شود؛ زیرا این افراد امروز به صورت مقطعی منافعشان با دیگر ستیزه جویان همسو شده اند و از تمایل همكاری با هم برخوردار هستند. سكوت سیاسی شیعیان از ابتدای اشغال تاكنون بنا به ملاحظاتی بوده كه مصلحت عراق امروز ایجاب می كند. شیعیان به رهبری مرجع قدرتمند شیعی حضرت آیت الله علی سیستانی سعی كردند با مصلحت اندیشی كشور را به سوی آرامش و ثبات سوق دهند كه نیروهای ناهماهنگ و رادیكال مانع از آن شده اند. تعاملات امروز شیعیان تعاملاتی ماهیتی نیست ، بلكه شكلی از هماهنگی های سیاسی مقطعی است كه آینده سیاسی ، امنیتی و اقتصادی عراق را بهبود می بخشد. متاسفانه تا این لحظه تلاشهای سیاسی و امنیتی دولت برای متقاعدسازی بخشهایی از جامعه ، برای دمكراتیك اندیشی جمعی مثمرثمر واقع نشده و مخالفان شرایطی را پیشنهاد كرده اند كه پذیرفتنی نبوده است. گروههای معارض با رفتارها و سیاست های رادیكالیسمی ، خود بر این باورند كه بزودی ایالات متحده را سخت شكست خواهند داد و مصداق عمل خود را مقاومت مردم ویتنام در دهه های گذشته علیه نیروهای ایالات متحده می دانند. سرنوشت عراق امروز بر سر دوراهی عجیبی قرار گرفته است.

۲ایدئولوژی سیاسی و امنیتی كاملا متضاد كه یكی قصد دارد عراق را به جهنم تبدیل كند تا ایالات متحده را بسوزاند و با مبارزات كور به هدف خود برسد. این در حالی است كه می توان بدون كشتار و ویرانی هم امریكا را شكست داد. از سوی دیگر، منتخبان مردم كه با راهبردهای اصولی به میدان آمده اند قصد دارند با استفاده از اسلوب های دیپلماتیك آرام آرام دمكراسی را در عراق بومی و نهادینه كنند.

به هر حال ، مردم جهان باید به انتظار آینده نه چندان دور بنشینند و دقت كنند كه آیا عراق یك گام رو به جلو حركت می كند یا در نهایت تندروها واپسگرایی را به جامعه هدیه می دهند؟


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.