جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دوبله «معجزه صدا» ست


دوبله «معجزه صدا» ست

بسیاری از واژه های جایگزین شده در فرهنگستان زبان فارسی به اندازه ای نا مانوس هستند که هرگز در زبانمان نمی گردند و در ذهنمان هم ثبت نمی شوند و از آن مهم تر اینکه مفهوم کلام را نمی رسانند

بسیاری از واژه‌های جایگزین شده در فرهنگستان زبان فارسی به اندازه ای نا مانوس هستند که هرگز در زبانمان نمی گردند و در ذهنمان هم ثبت نمی‌شوند و از آن مهم‌تر اینکه مفهوم کلام را نمی‌رسانند. اما در این میان «صدا پیشگی» گر چه هنوز برای «دوبله» جا نیفتاده است اما از نظر مفهومی ترکیب مناسبی است که می‌تواند تعهد یک دوبلور را هم بیشتر به چالش بکشد. دوبله یک حرفه منحصر به فرد با معنای خاص است. معنائی که کیلومتر‌ها با تقلید صدا فاصله دارد. صداهائی که قرار است هویت داشته باشند و مهم تر از آن هویت ببخشد. دوبله،در حقیقت،معجزه صداست.نه تقلید صدا و نه لوندی صدا.

یک دوبلور باید تمام اقتدار صدایش را با سینگ کردن کلمات روی دهان شخصیت‌ها به اثبات برساند و به بازیگر کمک کند تا مخاطب،نقش را باور داشته باشد.یک دوبله بد می‌تواند بهترین آثار را نابود کند و یک دوبلور نامتجانس هم می‌تواند،لطمه غیر قابل جبرانی به یک کارآکتر بزند و از یک قهرمان، یک بازنده بسازد.صدا باید در وجود نقش حل شود. باید باور کنیم یا بهتر بگویم باید صمیمانه گول بخوریم که این صدا از حنجره همین شخصیت بیرون آمده است.

برای مثال،مارلون براندو بی «چنگیزجلیلوند» برای ما مفهوم ندارد. حتی «بهروز وثوقی» هم خیلی از به رخ کشیدن توانائی‌هایش را مدیون صدای جلیلوند و منوچهر اسماعیلی است.

متاسفانه، ما این روزها صداهائی را می‌شنویم که تقلید صدای «دیگری» است. «دیگری» که صدایش در ذهن و حس مخاطب تثبیت شده است. گوینده جدید،باور ندارد که صرفا شباهت دو صدا به هم، برای موفق بودن کافی نیست. یک پختگی و افکتی در هر صدا وجود دارد، که مختص «خود» فرد و نشئت گرفته از ذات و شخصیت و البته تجربه اوست. مورد دیگر اینکه ما گاه در دوبله‌ها لوندی صدا می‌بینیم که آن هم هیچ شباهتی به دوبله‌های گذشته ما ندارد و گاه حس می‌شود که دوبلورهای جدید که بسیار هم به آنها نیازمندیم، شاگردان خوبی برای استادانشان نبودند و گر چه هنوز هم سر پا ایستادن دوبله در ایران را که یقینا، مهارت بی رقیب ماست، مدیون نسل قدیم این «هنر هشتم» هستیم، اما به گرد پای دوبله‌های قدیم هم نمی‌رسد وبخصوص در دهه اخیر بسیار سیر نزولی داشته است چرا که یک صدا روی ده‌ها شخصیت می‌نشیند و گاه حتی در یک کار ما صدائی تکراری با یک لحن و برای شخصیت‌های نزدیک به هم داریم، که باید به آن توجه شود. استعداد یابی‌های (باری به هر جهت) یقینا باید از دوبله ایران که اعتبار هنر ماست حذف شود. باید باور کنیم که در این سال‌ها سرمایه‌ها و گنجینه‌های زیادی را از دست دادیم و متاسفانه بعضی‌ها را خیلی زود و اگر جایگزین‌هائی در شان گذاشتن نامشان کنار آنها پیدا نکنیم، این جایگاه مهم را از دست خواهیم داد.ما بعد از انقلاب انگشت شمار دوبله‌هائی داشتیم که به یاد ماندنی شده‌اند. سریال «ناوارو»، سالهای دور از خانه، «ارتش سری»، داستان‌های جزیره و فیلم‌های «مادر» علی حاتمی‌از این نمونه‌ها هستند (البته سریال پرستاران با ویژگی خاص و دقت نظری که روی ترجمه تخصصی، اصطلاحات پزشکی و تلفظ درست دارد هم ازدو بله‌هائی است که می‌توان به آن توجه کرد) وهمچنین شخصیت‌هائی چون جودی آبوت، آن شرلی،اوشین،عمه هتی، الک رمزی،لوک خوش شانس، ناوارو و پوآرو که به یمن حضور دوبلور‌هائی چون زهره شکوفنده، مریم شیرزاد،رفعت هاشم پور،افشین ذی نوری،منوچهر والی زاده بهرام زند واکبر منانی ماندگار شده‌اند. ما دیگر دوبله‌هائی چون «اشکها و لبخندها» و «بانوی زیبای من»، استادعلی کسمائی را تجربه نکردیم.دوبله‌هائی که،حتی اگر تصویر را می‌بستیم، به خودی، خود،یک فیلم بودند.دیگر سعید شرافت‌ها برایمان از «کازابلانکا» خاطره نساختند و...

انگار دیگر زمان آن گذشته که بارها صدای اصلی «آنتونی کوئین» را گوش بدهیم و بفهمیم که او کمی لکنت دارد و چه ماهرانه احمد رسول زاده با لکنت به جای او حرف می‌زند. آنقدر مثل او، که خود آنتونی کوئین باور می‌کند، فارسی، زبان دوم اوست و جری لو ئیس در شگفت بماند از حمید قنبری، وقتی به جای او حرف می‌زند و آلن دلون آرزو کند که صدائی چون خسرو خسروشاهی داشته باشد تا به چهره اش بیشتر بیاید. (وقتی می‌خواستم از این بزرگان یاد کنم،تصمیم داشتم تا آنهائی را که دیگر در کنارمان نیستند، با زنده یاد یا مرحوم بنویسم اما....آنقدر متاسفانه تعداد این رفتگان زیاد بود و همچنین بازیگران اسطوره ای که برای ما،با آنها یکی شده بودند که تصمیم گرفتم تا همه را زنده فرض کنم چرا که هنر و صدا هرگز نمی‌میرد.

گر چه می‌دانم،خیلی‌ها را از قلم خواهم انداخت و خیلی‌ها در این یادداشت نمی‌گنجند اما حس وظیفه کردم تا از تعدادی صدا که شناسنامه بعضی از کار آکترها شده اند و حالا بیشترشان از این دنیا رفته‌اند یاد کنم:

تاجی احمدی(سامانتا با بازی الیزابت منتگمری در سریال افسونگر و ناتالی وود در شکوه علفزار)

ژاله کاظمی (ماریا با بازی جولی اندروز در اشک‌ها و لبخندها)

رفعت‌هاشمپور(اسکارلت با بازی ویویان لی در بر باد رفته)و( پرستار راچت در دیوانه از قفس پرید)

منوچهر نوذری (جک لمون) ایرج دوستدار ( جان وین) عطاالله کاملی ( کرک داگلاس)

ناصر طهماسب(مک مورفی با بازی جک نیکلسون در دیوانه از قفس پرید)

کنعان کیانی و مرتضی احمدی(گربه نره و روباه مکار) نادره سالار پور ( پینوکیو)

مهین کسمائی(الیزا با بازی آدری هیپورن در بانوی زیبای من)

منوچهر والی زاده (جیم وست) حسین عرفانی (دی دی) مهدی آژیر (تنسی تاکسیدو)

محمد علی زرندی (نورمن ویزدام) حمید قنبری ( جری لوئیس)

چنگیز جلیلوند( پل نیومن، مارلون براندو، فردین و بهروز وثوقی)

منوچهر اسماعیلی (ستوان کلمبو با بازی پیتر فالک )که این صدا و نوع کلام به اندازه ای مورد توجه قرار گرفت که از آن به عنوان یک «تیپ» روی شخصیت بیشتر نقش‌های رضا بیک ایمانوردی استفاده شده و تبدیل به یک «کاراکتر» شد

حسین عرفانی( همفری بوگارت، بخصوص نقش ریک در کازابلانکا)

و... حسن عباسی، عزت الله مقبلی در نقش (لورل و‌هاردی) که بعد‌ها دوبله جدید کارهای این دو کمدین بزرگ و کلاسیک توسط دیگران میزان تاثیرگزاری صدای این دواستاد را بیشتر به اثبات رساند.

نویسنده : هما گویا