شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
دشواری های پیش روی بهار عربی
اولین موج های خیزش عربی، در میانه دسامبر سال ۲۰۱۰ از تونس آغاز شد. این وقایع اگرچه دلگرم کننده بودند اما اکنون پس از یک سال معلوم شد که دورنمای سیاسی منطقه پیچیده تر از آنی است که در ابتدای به نظر می رسید و راه آسانی برای رسیدن به دموکراسی در جهان عرب وجود ندارد. جنگ در لیبی و سرکوب در سوریه، یمن و بحرین کافی هستند تا به ما نشان دهند که مقاومت حکومت های استبدادی و خشونت همراه آن می تواند موانع زیادی در این مسیر ایجاد کنند.
تجربه این سال استثنایی باعث شد، تا نقاط اشتراک اعراب در مقابل ویژگیهای خاص هر جامعه قرار گرفته و برجسته شود. مولفه های مشترکی چون؛ هویت عربی و زبان مشترک، استفاده از شبکه های اجتماعی، نقش تلویزیون الجزیره و سایر رسانه های بین المللی و وجود مشکلاتی مانند بیکاری، بی عدالتی اجتماعی، جوانان ناامید و نبود آزادی، موجب شد تا آن چه در تونس آغاز شد، در مصر ادامه پیدا کند و به جنبشی گسترده با تاثیری دومینو وار بر منطقه تبدیل شود. در سراسر منطقه تنها کشورهای الجزایر، لبنان، عراق، سودان و فلسطین (کرانه غربی و نوار غزه) از گزند انقلاب و جنبش های توده ای در امان ماندند. در عین حال، سیر وقایع در هر کشوری تا حد زیادی به شکل دولت موجود و ظرفیت های اجتماعی داخلی بستگی داشت. در تونس، اتحادیه های صنفی نقش مهمی ایفا کردند، ضمن این که اعتراضات جوانان نیز شکاف میان زین العابدین بن علی و ارتش و پلیس را افزایش داد. در مصر نیز پیدایش بسیج اجتماعی نیرومند، تنش های تازه ای میان حسنی مبارک و ارتش به وجود آورد.
اما بر خلاف این ها در لیبی، توسل سریع حکومت به خشونت، در مقابل مخالفانی که تجربه سیاسی چندانی نداشتند، منجر به جنگ داخلی و دخالت ناتو شد و میراثی به نام شبه نظامیان محلی برجا نهاد که اکنون سهم خودشان را از ثروت و قدرت جستجو می کنند. در یمن و سوریه سیاست های قبیله محور و هویت محور رژیم های حاکم، این توانایی را به آنها بخشیده که با ایجاد ترس از جنگ داخلی در میان مردم، تا به اکنون در قدرت باقی بمانند.
● سه تنش
در آغاز سال دوم بیداری عربی، سه نوع تنش بروز کرده است. اولین تنش میان هواداران رژیم های سابق( بخش هایی از نیروهای مسلح) و انقلابیون که خواهان تغییرات مهم هستند، رخ داده است. تنش بر سر دستور ارتش مصر برای برگزاری انتخابات سه مرحله ای و انجام تغییرات قانون اساسی یکی از این نمونه هاست. استعفای چندین باره رییس جمهور یمن(و سپس بازپس گیری آن) و تلاش پادشاهی های مراکش و اردن برای انجام تغییرات کم خطر، نمونه دیگر این تنش هاست.
البته عربستان سعودی یک مورد استثنایی است. دولت عربستان دو نوع سیاست اتخاذ کرد؛ از یک طرف به توزیع پول بیشتر میان مردم خود در داخل و خارج برای خریدن ناراضیان پرداخت و از طرف دیگر با فرستادن سرباز به بحرین از طریق جاده ارتباطی میان دو کشور، به سرکوب مردم کمک کرد. پادشاهی عمان نیز برای پیشگیری از انقلاب، سیاست پرداخت پول را در پیش گرفت. اما با تمام این اوصاف، نشانه هایی از شورش هم در عربستان و هم در کشورهای دیگر شورای همکاری خلیج[فارس] به چشم می خورد.
دومین عرصه این تنشها در گذار سیاسی موجود، اسلام گراها و سازمان های سکولار هستند. این موضوع بخصوص در انتخابات تونس، مصر و مراکش خودش را نشان داد. اسلام گرا ها در درون خود به گروههای مختلفی مانند میانه روها( که اکثریت را تشکیل می دهند)، محافظه کاران و تندروهای پیشین تقسیم می شوند. تحرک داخلی آنها، روابطشان با احزاب غیر اسلامی و نوع واکنش آنها در قبال خواستهای دموکراتیک مردم، در موقعیت خودشان تاثیر گذار خواهد بود. در برخی از این کشورها روند استقرار قانون اساسی جدید برای شکل گیری یک نظام با ثبات بسیار مهم است. در این دوره حساس، این امکان وجود دارد که جنگی میان کسانی که خواهان شهروندی فراگیر هستند و گروه گرایانی که خواستار در دست گیری دولت می باشند، روی دهد که البته برخی دولتها نیز بر این مسایل دامن می زنند.
رورابط میان انقلابیون و نمایندگان موسسات جدید یا قدیم، می تواند سومین حوزه تنش زا باشد. شرکت کنندگان فعال در جنبش مانند جوانان، که ۶۵ درصد جمعیت منطقه را تشکیل می دهند و به خصوص زنان، شاید نیازی نبینند که در این نهاد ها شرکت جویند اما گروه های اقلیت مانند مسیحیان از این می ترسند که در نظام جدید جایی و صدایی نداشته باشند و بدین وسیله موقعیت آنها به خطر بیفتد.
در انتخابات اخیر مصر، اخوان المسلمین به پیروزی رسید و سلفی های تندروی حزب نور نیز رای قابل ملاحظه ای بدست آوردند. هردوی این احزاب متعلق به طبقه متوسط و حاشیه ای جامعه هستند. نتایج این انتخابات نشان داد که در آینده، مسایل مهمی مانند برابری جنسیتی، حق شهروندی و حکومت قانون در عرصه سیاسی مورد بحث و جدلهای بسیاری قرار خواهد گرفت.
استقرار دموکراسی نیاز به این دارد که اسلام گراها قوانین بازی پارلمانی و جامعه مدنی را بپذیریند. اسلام گراها باید بدانند که نمی توانند چیزی شبیه حکومت دینی ایران را به مردم تحمیل کنند. هرچند که علاقه بسیاری از شهروندان به اسلام میانه رو شبیه آن چیزی که در ترکیه حاکم است یک عامل بازدارنده مهم برای انجام چنین کاری محسوب می شود. علاوه بر این شاید اسلام گرایان دریابند که ایجاد« وحدت ملی» و ائتلاف با گروههای لیبرال و غیر مذهبی به جای پیوستن به تندروها، راه بهتری برای اداره موثر امور و اصلاح نابرابری ها فراهم می کند. در سال دوم انقلاب، دولت های عربی باید بر روی طرح های بزرگی چون بهبود وضعیت زندگی شهروندان تمرکز کنند که این به معنای پاسخ دادن به مطالباتی مانند دموکراسی، شغل، بهداشت، آموزش، مقابله با فساد و اتخاذ سیاست های جامع برای پرهیز از درگیریهای فرقه ای است. تنها راه برای دستیابی به چنین اهدافی این است که سیاست ها بر اساس شناخت مسایل واقعی جامعه، اعم از جمعیت، صنعت، مهاجرت توسعه، شهری کردن و محیط زیست، تنظیم شود.
● کارهایی که غرب باید انجام دهد
نکته مهم دیگر این است که تنها دولتهای عربی نیستند که وظیفه دارند بکوشند تا زندگی شهروندان را امن تر، آزاد تر و مرفه تر سازند. آمریکا و اروپا که اعمال آنها در منطقه موجب شده تا اعراب به آنها و نیاتشان بدبین شوند، نیز می توانند به پیشرفت اعراب بسیار کمک کنند. منوط به این که کارهای زیر را انجام دهند:
۱. اگر اسلام گراها در انتخابات پیروز شوند و به قدرت برسند، غرب باید از فکر تحریم اسلام گراها شبیه آنچه که در مورد الجزایر( در سال ۱۹۹۱) و غزه( در سال ۲۰۰۰) انجام داد، دست بردارد.
۲. آنها باید از حمایت دولتهای فاسد بخاطر دستیابی به نفت و گاز آنها به بهای ادامه این حکومتها وسرمایه گذاری دوباره این پولها در تسلیحات غرب، دست بردارند.
۳. غرب به جای اعمال سیاست های نولیبرال که باعث ایجاد بحران در خود غرب شد و در جهان عرب نیز شکست خورد، باید بازارها را به روی محصولات عربی باز کند وسیاست هایی اعمال کند که میزان اشتغال در دنیای عرب را افزایش دهد.
۴. اروپا و آمریکا باید از اشتیاقش برای فروش سلاح به جهان عرب بکاهد.
۵. غرب باید از استقرار یک دولت فلسطینی حمایت کند.
۶. غربی ها باید از حمله به همسایه شرقی اعراب، یعنی ایران اجتناب کنند چرا که پیامدهای فاجعه باری بدنبال خواهد داشت.
اکنون یک سال پس از خود سوزی دست فروش تنهای تونسی، انقلاب های عربی هنوز در مرحله آغازین خود قرار دارند. اگر چه پیامدهای این بیداری قابل پیش بینی نیست اما دهه ها طول خواهد کشید تا به بار بنشیند و بازگشتی هم در کار نیست.
منبع: اوپن دموکراسی، ۲۱ دسامبر ۲۰۱۱
ماریانو آگوییره
برگردان: حسن توان
روزنامه شرق، ۱۸ دی ماه ۱۳۹۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست