شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جنبشی مستقل علیه استبداد و استعمار


جنبشی مستقل علیه استبداد و استعمار

قیام دانشجویان در شانزدهم آذر رقم زد

۱۶ آذر ۱۳۳۲ به عنوان یکی از حساس‌ترین روزهای تاریخ ایران محسوب می‌شود، به گونه‌ای که از آن موقع تاکنون نه تنها از اهمیت تاریخی و حماسی این مقطع از تاریخ کشورمان کاسته نشده است، بلکه هر سال بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد.

در آن سال ورود یک رئیس‌جمهور آمریکایی به کشورمان با اعتراض دانشجویی همراه شد و همین اعتراض بظاهر کوچک (به لحاظ کمی) توانست حادثه‌ای عظیم بیافریند و بعدها با عنوان روز دانشجو، به پاسداشت جنبش‌های دانشجویی بپردازد. جنبش‌های دانشجویی همواره بیانگر زنده بودن پیکره یک جامعه هستند و در ایران این قدرت را داشتند که چنین جنبشی (به معنای اصیل آن) طی مقابله با حضور یک مقام ارشد غربی که نماد امپریالیسم محسوب می‌شود، متولد شود.

۱۶ آذر ۱۳۳۲، جامعه ما کودتای ۲۸ مرداد را در سابقه خود داشت. کودتایی که آمریکایی‌ها نقش اساسی در آن داشتند و وقوعش، نتیجه ۲۵ سال سلطه آمریکایی‌ها و مستشاران آمریکایی بر ایران بود و چنین نبود که قضاوت مردم درباره آمریکایک قضاوت تبلیغاتی باشد، بلکه مردم ایران با گوشت و پوست و استخوانشان حس می‌کردند که آمریکایی‌ها بر سرنوشت و وجودشان حاکم هستند. این تعبیری است که در صحبت‌ها و پیام‌های امام خمینی(ره) آمده است که گروهبان آمریکایی از شاه ایرانی بالاتر به نظر می‌آمد. این یک تعبیر اغراق‌آمیز نبود. در پادگان‌های مختلفی که مستشاران آمریکایی حضور داشتند، این تفوق کلامی، تفوق وجودی و تفوق منزلتی مرتبتی خود را نشان می‌داد. در چنین شرایطی به باور تاریخ‌شناسان، جامعه ایرانی ۱۳۳۲ جامعه آمریکایی‌زده بود، اما در این میان، جنبش‌ دانشجویی‌ در فضای‌ اختناق‌ پس‌ از کودتای‌ ۱۳۳۲ و فضای‌ به‌ اصطلاح‌ باز سیاسی‌ ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ با ۲ سرکوب‌ اساسی‌ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و اول‌ بهمن‌ ۱۳۴۰ مواجه‌ شد وچونان‌ آذرخشی‌ در آسمان‌ دانشگاه‌ و سپهر فعالیت‌ سیاسی‌ دانشجویان‌ درخشید.

● آغاز واقعه

با تورق صفحات تاریخ شاید درست‌تر آن باشد که ۱۶ مهر ۱۳۳۲ را پیش پرده ۱۶ آذر بدانیم، زیرا مدت کوتاهی از سرنگونی دولت ۲ ساله مصدق با حمایت غرب می‌گذشت که با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه‌ها، بر اثر خیزش‌های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت نهاد. بدین‌ترتیب که دانشجویان با راه‌اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیلی کلاس‌های درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند. اما به رغم خط و نشان‌هایی که دولت نظامی برای مخالفان خود بویژه دانشجویان می‌کشید، دانشگاهیان با معاضدت بازاریان، خود را برای برگزاری یک اعتصاب گسترده آماده کردند و شانزدهم مهر، زمان مناسب برای این اقدام تشخیص داده شد.

آنچه روز ۱۶ مهر روی داد، نخستین واکنش همه‌جانبه دانشگاهیان در برابر دولت کودتا بود. افزون بر این، برای نخستین مرتبه از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳، مأموران نظامی وارد حریم دانشگاه شدند و به دستگیری جمعی از دانشجویان مبادرت کردند. بیرون از دانشگاه نیز فضای امنیتی شدیدی وجود داشت.

اما به رغم تمامی تمهیدات حاکمیت نظامی، تهران شاهد تظاهرات در خور توجه دیگری بود و این مرتبه فریاد اعتراض نه از دل دانشگاه که از بیرون آن، حوالی چهارراه امیر اکرم به گوش می‌رسید. این تظاهرات که از ساعت ۱۰ صبح آغاز شده بود و موجب غافلگیری و برآشفتگی فرمانداری نظامی شد، با واکنش و عکس‌العمل سریع نیروی انتظامی و نظامی و تیراندازی هوایی و درگیری‌های پراکنده و همچنین بازداشت شماری از معترضان خاتمه یافت. آنچه در روزهای بعد روی داد فضای سیاسی جامعه، بویژه دانشگاه را ملتهب‌تر ساخت. ۹ روز پس از واقعه شانزدهم مهر، هربرت هوور، مشاور وزارت امور خارجه آمریکا در امور نفت به منظور گفتگو با دولتمردان ایرانی وارد تهران شد. ۵ روز بعد، این کارشناس مسائل نفتی به اتفاق لویی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران برای مذاکره به دیدن شاه رفت. هوور پس از یک اقامت درازمدت ۲۳ روزه در ایران و بازدید از پالایشگاه‌ها و حوزه‌های مختلف نفتی و گفتگو با مقامات بلندپایه دولت کودتا، تهران را به مقصد واشنگتن ترک کرد.

۲۷ مهر وارن، رئیس اداره همکاری فنی آمریکا، چکی به مبلغ ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار به عنوان کمک فنی ایالات متحده به ایران تسلیم علی امینی، وزیر دارایی زاهدی کرد. علی امینی آمریکایی‌ترین وزیر و نخست‌وزیر دوره شاه محسوب می‌شود. سرانجام ۲ روز بعد آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس طی نطقی در مجلس عوام این کشور اعلام کرد، انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز می‌کند و برای تجدید مناسبات سیاسی میان ۲ کشور از هر نظر آماده است.

تا این‌که آذر ۱۳۳۲ در پی اعتراض‌ به‌ مشکلات‌ پس‌ از کودتا و ورود دنیس‌ رایت، کاردار جدید انگلیس‌ به ایران‌، دانشجویان‌ دانشکده فنی دانشگاه‌ تهران‌ در اعتراض به برقراری روابط سیاسی ایران و انگلیس روز ۱۴ آذر تظاهراتی‌ را آغاز کردند. در ۱۵ آذر این‌ تظاهرات‌ به‌ خارج‌ از دانشگاه‌ کشیده‌ شد و ماموران‌ نیروی‌ انتظامی‌ شماری‌ از آنها را دستگیر و با گشودن آتش روی دانشجویان، تعدادی‌ را مجروح‌ کردند. در همین حال ۱۶ آذر، ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا نیز به اتفاق همسرش به تهران آمد که تظاهرات وسیعی در اعتراض به ورود او و نیز به مناسبت بزرگداشت شهدای دانشکده فنی برگزار شد که به زد و خورد شدید میان پلیس و مردم انجامید. در جریان این حوادث، ۳ تن از دانشجویان کشته و عده‌ای بازداشت شدند. این دانشجویان مهدی‌ شریعت‌ رضوی، احمد قندچی‌ و مصطفی‌ بزرگ‌نیا بودند که‌ ۱۶ آذر از خط‌ خطر گذشتند و در پهن‌دشت‌ تاریخ‌ به‌ خاطره‌ها پیوستند. از آن پس حادثه‌ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به‌ عنوان‌ روز مقاومت‌ تاریخی در تاریخ‌ دانشگاه‌ تهران‌ ثبت‌ شد و همه‌ ساله، با وجود کوشش‌ رژیم‌ و سازمان‌ امنیت‌ کشور (ساواک) دانشجویان‌ این‌ روز را پاس‌ داشتند و ۱۶ آذر به‌ عنوان‌ روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم‌ گنجانده‌ شد.

● ریشه‌های شکل‌گیری جنبش دانشجویی ایران

تاریخ جنبش دانشجویی در ایران را نمی‌توان جدا از تاریخ تأسیس دانشگاه مطرح کرد و ‌در عین حال نمی‌توان بین تأسیس دانشگاه و پیدایش جنبش دانشجویی در کشور قائل به همزادی ‌شد به این معنی که نخستین دانشگاه ایران، دانشگاه تهران بود که سال ۱۳۱۳ تأسیس می‌شود ‌و دومین دانشگاه، دانشگاه تبریز است که آن هم در سال ۱۳۲۶ تأسیس شد، اما حرکت ‌دانشجویی به مفهومی که معمولا در ذهن وجود دارد، سال‌ها بعد از تأسیس دانشگاه شکل می‌گیرد. اما با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ که ناگهان پرده ‌استبداد پاره می‌شود و فضای کشور از لحاظ سیاسی به طور نسبی باز می‌شود، گروه‌های سیاسی ‌مختلفی در گوشه و کنار رشد می‌کنند که یکی از بزرگ‌ترین احزاب آن زمان حزب توده بود.

فکر نکنیم مبارزه با استعمار و نظام سلطه جهانی پایان یافته استدر واقع از آن تاریخ به بعد در دانشگاه تهران شاهد شکل‌گیری پدیده‌ای به نام جنبش ‌دانشجویی می‌شویم. به همین سبب می‌توان گفت جنبش دانشجویی در ایران به شکل وسیع ‌پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط دیکتاتوری رضا شاه شکل گرفت. در این دوران ۳جریان عمده سیاسی نظری معترض و تحول‌طلب دانشجویی در ایران ظهور کردند: ‌دانشجویان هوادار جبهه ملی ایران و احزاب وابسته به آن، جریان دانشجویان مسلمان ‌که در پیرامون انجمن‌های اسلامی متشکل شده بود و سازمان دانشجویان دانشگاه ‌تهران که به‌وسیله حزب توده هدایت می‌شد. دانشجویان در تمام حوادث مهم سیاسی آن زمان ‌نقش جدّی داشتند. در تمام سال‌های جنبش ملی شدن صنعت نفت ‌دانشجویان نقش فعال و برجسته داشتند، ولی نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد این ‌است که جنبش دانشجویی، مستقل از جنبش سیاسی در جامعه نبود. به عبارت دیگر، ‌جنبش دانشجویی تابعی بود از جریان‌های سیاسی در جامعه و همان تقسیم‌بندی ‌فکری سیاسی جامعه در فضای دانشگاه نیز دانشجویان سیاسی را به گروه‌های مختلف ‌وابسته به احزاب و جریان‌های سیاسی مختلف تقسیم می‌کرد.

دانشجویان در فاصله سال‌های ۱۳۳۲ ۱۳۲۰ واکنش‌های مختلفی نسبت به رویدادهای کشور نشان دادند از جمله زمانی که دکتر مصدق مجلس چهاردهم را در اعتراض به سهیلی نخست‌وزیر وقت و تدین وزیر کشور به جرم دخالت در انتخابات ترک کرد، دانشجویان به منزل وی رفته و او را با احترام به مجلس آوردند. این اقدام از سوی حکومت خوشایند نبود، به همین سبب روی دانشجویان آتش گشوده شد و در این واقعه رضا خواجه‌نوری شهید شد. در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران نیز، دانشجویان به بسیج معلمان، دانش‌آموزان و کارگران پرداختند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دانشجویان وابسته به احزاب سیاسی معارض با ‌حکومت پهلوی فعالیت خود را ادامه دادند که اوج آن حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود. از آن ‌پس ۱۶ آذر به نماد جنبش دانشجویی بدل شد و هر ساله به این مناسبت کم و بیش در ‌محیط دانشگاه‌ها، فضای اعتراض علیه حکومت پهلوی و قدرت‌های امپریالیستی ‌حامی آن حاکم بود. یکی از جدی‌ترین تظاهرات دانشجویی پس از کودتا در سال ‌۱۳۳۵ است که طی آن همبستگی دانشجویان ایران با مبارزات مردم الجزیره، مصر و ‌فلسطین ابراز شد.

با تأسیس ساواک در روزهای پایانی سال ۱۳۳۵ کنترل دانشجویان زیرنظر این سازمان با شدت بیشتری صورت گرفت، ولی با وجود کنترل شدید دستگاه امنیتی، دانشجویان در مسائل مختلف سیاسی به صورت‌های گوناگون مخالفت خود را نشان می‌دادند. ضرورت اصلاح و دگرگونی، ‌موضوعی نبود که با فشار مأموران ساواک حذف شود، بلکه شکل خود را تغییر داد و تا سال ۱۳۵۷ به سه طریق به شرح زیر ظاهر شد: الف در قالب اعتراض‌های صنفی که گاه منجر به اعتصاب و تظاهرات می‌شد. ب تکاپوی متناسب با تحولات سیاسی ج مبارزه مسلحانه. در سال‌های پس از انقلاب نیز، جنبش دانشجویی باتوجه به ماهیت ضدامپریالیستی خود، فعالیت‌هایش را ادامه داده است. بارزترین نمونه آن را می‌توان تسخیر سفارت آمریکا دانست که توسط دانشجویان صورت گرفت و امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب نیز این واقعه را انقلاب دوم نامید.

از این رو می‌توان گفت در هر مقطعی دانشجویان یک گفتمان اساسی داشتند؛ مثلاً در سال‌های قبل از انقلاب دو گفتمان ضد استبدادی و ضدامپریالیسم محور اصلی بود و بعد از انقلاب در سال ۵۹، می‌بینیم که وقتی دانشجویان لانه جاسوسی آمریکا را می‌گیرند، گفتمان ضدامپریالیستی به اوج خود می‌رسد، زیرا امام فرمودند: هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید؛ دانشجویان هم برای این‌که این گفتمان را گفتمان مسلط کنند، به این نتیجه رسیدند که لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کنند. چون به باور برخی ناظران، بعد از انقلاب بزرگ‌ترین خطری که وجود داشت یک کودتای آمریکایی و برگشت آمریکایی‌‌ها به ایران بود.

● مستقل از استعمار خارجی

واژه جنبش دانشجویی،‌ واژه کهنه‌ای نیست بلکه واژه‌ای است که در ادبیات جنبش‌های سیاسی و جامعه‌شناسی عمدتاً از دهه ۷۰ مطرح شده است. البته فعالیت‌های دانشجویی، فعالیت‌های سیاسی یا صنفی دانشجویی، سابقه‌ای قدیمی دارد ولی در دهه ۷۰، جنبش‌ دانشجویی در مغرب‌زمین چه در اروپا و چه در آمریکا، جدی گرفته می‌شود. جنبش دانشجویی در دانشگاه‌های آمریکا، ادامه پیدا می‌کند و مبارزات دانشجویان علیه دخالت آمریکا در ویتنام، در آلمان، فرانسه و جاهای دیگر، مورد حمایت روشنفکران اروپایی از قبیل سارتر، فوکو، آدرنو و هابرماس قرار می‌‌گیرد. باید گفت جنبش دانشجویی همواره به عنوان «جنبشی مستقل و پیشرفته» که استعمار خارجی نتوانسته در آن نقشی داشته باشد، مطرح است و این جنبش همواره خواهان این بوده است که توده‌های مردم و جامعه آسیب‌پذیر و فقرا از تاریکی فقر رهایی یابند.

نمونه بارز آن در ایران ۱۶ آذر ۳۲ رخ داد که در حقیقت انتقام جنبش دانشجویی ایران از کودتاچیان ۲۸ مرداد بود. حادثه‌ای که با ریختن خون ۳ دانشجو، نقطه عطفی در هویت‌یابی جریان دانشجویی در ایران شد. آن اقدام در آستانه سفر نیکسون، معاون آیزنهاور رئیس‌جمهور آمریکا حاوی این پیام بود که زنگ بیداری ملت ایران به صدا در آمده است. نکته مهم دیگری که برای حال و آینده ما بدان نیاز داریم و باید در سطح دانشگاه‌ها به آن پرداخته شود، موضوع «مبارزه با استعمار و امپریالیسم و نظام سلطه جهانی» است و این‌که باید درباره آن مطالعه کنیم و فکر نکنیم مساله پایان یافته است.

مریم جمشیدی



همچنین مشاهده کنید